ماجرای بورسیه ها
در هر جامعهیی کمابیش فساد وجود دارد. حذف آن از زندگی اجتماعی تا حدی غیرممکن به نظر میرسد و اگر گمان شود که برچیدن فساد ممکن است، تصور عاقلانهیی نیست. در این میان بیشترین کوشش ما باید بر این پایه استوار باشد که فساد را کم کنیم. ولی میتوان پرسید که آیا بدتر از فساد هم در جامعه هست که لازم باشد مبارزه خود را علیه آن بسیج کنیم؟ پاسخ اجمالی مثبت است. بدتر از فساد، کوشش برای توجیه آن و معرفی فساد به عنوان صلاح و امری عادی است. اگر کسی رشوه بگیرد یا دزدی کند یا اموال حکومت و مردم را به طرفدارانش ببخشد، به طور طبیعی او را محکوم میکنیم، چرا که مرتکب یک عمل فاسد شده است. ولی خیانت کسی که کار او را توجیه و فساد را لاپوشانی میکند یا اینکه مرتکب فعل بدتری میشود و فساد را اصلاح جلوه میدهد بیشتر است. هر چند در بیشتر موارد این افراد به نحوی شریک مستقیم در منافع حاصل از فساد هستند ولی در مواردی چنین نیست، و حب و بغضهای سیاسی و جناحی علت اصلی این رفتار آنان است.آنچه در جامعه ما مساله اصلی است وجود این گروه توجیهگر است که حتی از عاملان مستقیم فساد ضرر بیشتری به جامعه میرسانند. اجازه دهید مصداقی و روشن بحث کنیم. هنگامی که وزارت علوم گزارش فساد گسترده در بورسیهها را تهیه و منتشر کرد، برخی افراد نسبت به آن واکنش منفی نشان دادند و سعی کردند که مفاد آن را لوث کنند.
تعدادی از آنان افرادی هستند که متهم ماجرا تلقی میشوند. چرا که این تخلف بزرگ در دوره مدیریت و زیرنظر یا با دستور آنها انجام شده است. مخالفت این گروه با گزارش منتشره اگرچه از منظر اخلاقی محکوم و نشاندهنده سقوط اخلاقی است، ولی چندان غیرمنتظره نبود. ولی اقدامات برخی رسانهها و نیز فعالان سیاسی و نمایندگان آنان، نشان داد که فاجعه فساد عمیق است و ریشههای دیگری هم دارد. البته در این میان موارد استثنا هم دیده شده است. از جمله واکنش مثبت آقای احمد توکلی قابل احترام بود. ولی مساله این است که اگر در یک جامعه پیشرفته، چنین گزارشی تهیه و منتشر شود، هر کدام از افرادی که در آن مسوولیت داشته باشند، به سرعت استعفا میدهند و حتی پلیس و قاضی وارد اقدامات قضایی میشوند و حزب و گروه حامی آن افراد نیز از دولت اخراج میشوند.
ولی در جامعه ما آب از آب تکان نمیخورد که هیچ، تازه عدهیی هم طلبکار میشوند. یکی میگوید طبق گزارش وزارت علوم، فقط کمتر از «یک درصد» بورسیهها تخلف بوده!! دیگری میگوید بورسیههای دولتهای اصلاحات و کارگزاران هم مشکل داشته است و چرا آنها را بررسی نکردهاند!
دیگری میگوید این گزارش نشان داد که گزارش قبلی نادرست بود و باید با مسوولان آن برخورد شود! یکی دیگر میگوید که این گزارش آبروی بورسیهها را برده و وزارت علوم باید از دانشجویان عذرخواهی کند!! دیگری میگوید 70 درصد بورسیههای دولت اصلاحات به ایران بازنگشتند!
واقعیت این است که هیچکدام از این نکات نباید اصل ماجرای فساد را تحتالشعاع خود قرار دهد. فرض کنیم 70 درصد بورسیههای دوران اصلاحات بازنگشتند. هرچند این اطلاعات از هیچ مرجع رسمی منتشر نشده، ولی اگر هم درست باشد، چه ربطی به توجیه رفتار نادرست دیگران دارد؟ آیا باید فساد همفکران خود را اینطور توجیه کنید؟ به علاوه اگر این عدد درست بود در همان زمان باید اطلاعات و گزارش کامل آن را منتشر میکردید. چرا الان یادتان افتاده؟ ضمن اینکه این نظر نادرست هم هست.
اگر این گزارش آبروی کسی را برده، خودش میتواند شکایت کند. ولی قطعا کسی جز آنان که از طریق فاسد به دانشگاه راه یافتهاند از این گزارش ناراحت نمیشوند. زیرا کسی که به حق بورسیه شده، طرفدار آن است که این گزارش منتشر شود تا افرادی که با فساد وارد دانشگاه شده و به ناحق کنار او نشستهاند، از وی تمییز داده شوند و کسانی هم که با تقلب و پارتیبازی و خلاف قانون وارد شدهاند؛ حقی برای اعتراض ندارند و حتی باید اسامی آنان اعلام شود تا درس عبرتی باشد برای همه کسانی که جز رانتخواری کار دیگری بلد نیستند.
گفته شده است که بورسیههای دوران اصلاحات هم ایراد داشته. اول اینکه این یک اتهام است. به علاوه کسی که این حرف را میزند، فقط کم کاری خودش را در رسیدگی به این موضوع اثبات کرده است. والا کسی مانع رسیدگی به بورسیههای آن دوران نیست. اگر رسیدگی نشده، حتما مورد دندانگیری نداشته والا مسوولان آن دوره را حتی به واسطه کارهای مثبت هم مورد تهاجم قرار دادهاند، چه رسد به اینکه کارهای نادرست و فساد مرتکب شده باشند.
از همه بدتر اینکه بر خلاف آمار روشنی که در گزارش آمده، میگویند تخلف کمتر از یک درصد است. در حالی که بیش از 50 درصد تخلف رخ داده است. باقیمانده نیز با دستکاری در ضوابط انجام شده است. وقتی که 750 نفر را یک فرد به عنوان بورسیه معرفی میکند، آیا فقط کمتر از یک درصد است؟!
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.