بشر معاصر و افسردگی
دکتر «Trudy Dehue» استاد دانشگاه و نویسندهٔ کتاب «فراگیری افسرد گی» معتقد است فرهنگ سوداگرانه دستآوردی جز افسردگی ندارد، چرا که این فرهنگ، بشر را بهعنوان یک شرکت خصوصی تصور میکند که پیوسته و یکتنه با سایر شرکتهای خصوصی جامعه در رقابت است.
فهرست مطالب
- 1 از دید خانم دهو، موثرترین دلیل افزایش افسردگی آن است که افراد برای موفقترشدن، برای بیشترداشتن، برای اینکه مدیر خوب و منظبطی برای شرکت خصوصی خود باشند، متحمل فشار کمرشکنی میشوند و آنها را در معرض توقعات بیش از حدی قرار میدهد که باعث از هم فروپاشی روحی و روانی شان میگردد.
- 2 خانم دهو این نکته را مورد توجه قرار میدهد که بالابودن توقع جامعه از افرادش و تصحیح مداوم چهرهای که افراد با جدیت تمام ناچارند از خود و برای خود خلق کنند، اجتماع را به دو تکهٔ کاملا مجزا تقسیم میکند. اجتماع به دو گروه اقلیت برنده و اکثریت بازنده تقسیم میشود.
- 3 فرهنگ و ارزشهای معاصر میگوید اگر از خودتان راضی باشید و اگر به کم بودن و کم داشتن قناعت کنید این بدان معناست که شخصیت بازندهای دارید. هویت انسان جدید شبیه ماشین پرقدرتی است که انگیزهٔ بالایی برای حرکت دارد ولی سوخت آن از روح و روان محدود بشر مایه میگیرد و دیر یا زود این منبع روحی تخلیه خواهد گشت.
- 4 از این زاویه دید، افسردگی نوعی خودآزاری است. به عبارتی وقتی به دامان فرهنگ شرم درغلتیدیم؛ شرم نه از دیگران بلکه از باختن و کوتاهآمدن و نفر اول نبودن. حتی آنهایی که به خاطر دستآوردهای خود مورد احترام دیگران قرار میگیرند نیز به شکلی سیریناپذیر از خودشان شرمنده میمانند چرا که در طلب دستآورد و دارایی بیشتری هستند.
از دید خانم دهو، موثرترین دلیل افزایش افسردگی آن است که افراد برای موفقترشدن، برای بیشترداشتن، برای اینکه مدیر خوب و منظبطی برای شرکت خصوصی خود باشند، متحمل فشار کمرشکنی میشوند و آنها را در معرض توقعات بیش از حدی قرار میدهد که باعث از هم فروپاشی روحی و روانی شان میگردد.
خانم دهو این نکته را مورد توجه قرار میدهد که بالابودن توقع جامعه از افرادش و تصحیح مداوم چهرهای که افراد با جدیت تمام ناچارند از خود و برای خود خلق کنند، اجتماع را به دو تکهٔ کاملا مجزا تقسیم میکند. اجتماع به دو گروه اقلیت برنده و اکثریت بازنده تقسیم میشود.
نکتهی مهم این است که در هر دو گروه اجتماعی بازنده و برنده افسردگی شایع است؛ آنها که برنده شدهاند تازه درمییابند که برای نگهداری و رشد بیشتر دستآوردهای خویش باید بر ظرفیت و همت خود بیافزایند، تلاش بیشتری کنند و چهرهٔ جدیدتر و دارایی بیشتری به دست آورند. از سوی دیگر، خیل عظیم بازندگان و کسانی که از قطار ثروت و شهرت عقب افتادهاند نیز، نمیتوانند آنچه هستند و میتوانند باشند را بپذیرند و همهٔ وجودشان با یاسی شرمآور آکنده میگردد.
اسطورهٔ مدرن بشر این است که ما قادر به تصحیح و رشد هستیم؛ ما بدین خاطر با افراد دیگر رقابت نمیکنیم که قضاوت و نگاه دیگران برایمان مهم است، بلکه رقابت میکنیم تا خود را در معرض آزمایش خویش قرار دهیم و بتوانیم بر حد تواناییهایمان بیافزاییم.
فرهنگ و ارزشهای معاصر میگوید اگر از خودتان راضی باشید و اگر به کم بودن و کم داشتن قناعت کنید این بدان معناست که شخصیت بازندهای دارید. هویت انسان جدید شبیه ماشین پرقدرتی است که انگیزهٔ بالایی برای حرکت دارد ولی سوخت آن از روح و روان محدود بشر مایه میگیرد و دیر یا زود این منبع روحی تخلیه خواهد گشت.
از این زاویه دید، افسردگی نوعی خودآزاری است. به عبارتی وقتی به دامان فرهنگ شرم درغلتیدیم؛ شرم نه از دیگران بلکه از باختن و کوتاهآمدن و نفر اول نبودن. حتی آنهایی که به خاطر دستآوردهای خود مورد احترام دیگران قرار میگیرند نیز به شکلی سیریناپذیر از خودشان شرمنده میمانند چرا که در طلب دستآورد و دارایی بیشتری هستند.
از دید دکتر «ترودی دهو» افسردگی بشر معاصر، نتیجهٔ از دست دادن انرژی روحی و روانی است؛ به عبارتی دیگر، انرژی متعادلکنندهٔ بشر در مسابقهٔ پوچ و ناتمام اقتصاد سوداگرانه به هدر میرود. در این سیستم اقتصادی، کسی افسرده است که قدرت و انگیزهٔ حرکت به سمت بیشتر و بالاتر و بزرگتر را از دست داده است.
In 2009, Trudy Dehue, author of the ‘De depressie epidemie’ won the Eureka Oeuvre prize for the best oeuvre in the field of scientific communication
منبع:مرد روز
نظرات بسته شده است.