محیط زیست
دیگر برای هوای آلوده باران نمیخواهیم
1392/8/22
مصدومین باران اهواز به 9 هزار نفر رسید |
پیشتر از اینها هوا که آلوده میشد، مردم دست به دعا میشدند برای باران، اما بعد از باران اسیدی اهواز، کسی برای رفع آلودگی هوا، باران نمیخواهد. هوای خوزستان، در طول یک هفته گذشته 9 هزار نفر را راهی بیمارستان کرده، این آمار در حالی اعلام شده که تا اواخر هفته گذشته پنجهزار و 800 نفر به مراکز درمانی مراجعه کرده بودند، اما به گفته محمدحسین سرمست، رییس دانشگاه علوم پزشکی اهواز، تا دیروز، هفت هزار پرونده پزشکی برای افراد مراجعهکننده به بیمارستانها دراین خصوص تشکیل شده و دو هزار نفر هم به صورت خود درمان یا با مراجعه به مطب پزشک شناسایی شدند. ![]() |
تهران در آستانه هشدار، کرج در اضطرار
اما اهواز تنها شهر آلوده این هفته نبود، هوای تهران، پایتخت همیشه آلوده هم در آستانه هشدار قرار گرفته است، یوسف رشیدی شاخص ذرات معلق کمتر از دو و نیم میکرون را روی عدد 145 و در آستانه هشدار اعلام کرد. شاخصهای بالای 100 خبر از ورود به شرایط ناسالم را میدهد و بالای 150 خبر از ورود به وضعیت هشدار. توصیهها مثل همیشه به زنان باردار، کودکان و سالخوردگان است که کمتر در معرض هوای باز قرار گیرند. مدیرکل اداره محیط زیست استان تهران از سویی دیگر خبر از تشکیل جلسه کمیته اضطراری کاهش آلودگی هوای تهران داده است. با وجود اینکه شاخص ذرات معلق هوای تهران نزدیک به 150 است و در آستانه هشدار قرار دارد، محمدهادی حیدرزاده اعلام میکند که تشکیل این جلسه به معنی این نیست که هوای تهران در شرایط بحرانی و اضطرار قرار دارد بلکه درصدد هستیم از پیگیریهای دستگاهها برای کاهش آلودگی هوای تهران با خبر شویم. اما باران نصفه و نیمهیی هم در تهران بارید، بارانی که شاید چند قطره بود و تنها ماشینها را راهی کارواش کرد، اما محمد اصغری، کارشناس هواشناسی بارانی شدیدتر را برای امروز پیشبینی کرده است.
اصغری در این خصوص به فارس گفته است: «شدت باران در شهرهای کشور در حد آبگرفتگی معابر است، شهرهایی که به آبگرفتگی دچار میشوند در استانهای آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، گیلان، مازندران، کردستان، زنجان، کرمانشاه، همدان، ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری، شمال خوزستان، مرکزی، قزوین، البرز، تهران و سمنان هستند. استانهایی چون ایلام و کرمانشاه هم باید در انتظار برف و تگرگ باشند. کرج هم که از نزدیکترین همسایگان تهران محسوب میشود، به شرایط اضطرار نزدیک میشود، این شهر که زمانی باغ شهر محسوب میشده و به خوش آب و هوایی معروف بوده و تهرانیها برای درکردن خستگیهای هفته شان راهی این شهر میشدند، حالا نه تنها هوایش دست کمی از تهران ندارد که برخی مواقع از رقابت با پایتخت هم برمیآید. منصور رحمنیان، مدیرکل اداره هواشناسی استان البرز با تایید ناسالم بودن هوای کرج با بیان وجود غبار و ذرات معلق آلوده در آسمان استان البرز اعلام کرد: «همواره در فصل پاییز ما با شرایط وارونگی جوی روبهرو میشویم و این وضعیت کیفیت هوا را کاهش میدهد. بر اساس نقشههای پیشیابی و دادههای علمی این وضعیت از ظهر 16 آبان تشدید شده و کیفیت هوا در استان البرز به شرایط ناسالم میرسد.»افزایش تعداد خودروها و عدم استفاده صحیح از وسایل نقلیه شخصی، استفاده غیر صحیح از سوختهای فسیلی، هجوم ریزگردها، نابودی درختها و فضاهای سبز در مدت کوتاه، رشد زندگی شهری و ساخت و سازهای غیر اصولی، کاهش بارندگیها و بالاخره افزایش صنایع و کارخانهها از جمله دلایل آلودگی شهر کرج اعلام شدهاند. حسن پسندیده، مدیرکل محیط زیست استان البرز اما معتقد است: «یکی از مهمترین مشکلاتی که در استان در حوزه زیست محیطی وجود دارد، تعدد صنایع آلاینده است. هیچ کس با توسعه صنعت و احداث و بهرهبرداری از کارخانهها و تولیدیهای مختلف مخالف نیست، اما باید به صورتی عمل کنیم که توسعه صنعت به کاهش کیفیت آب و هوا منجر نشود.»
وحشت وارونگی شاید مسوولان را تکان دهدقانون جدید معاینه فنی یکی از معضلاتی است که گریبان هوای شهر را گرفته و روز به روز بر تیرهشدنش میافزاید، این قانون پنجساله شده است و مدیرعامل ستاد مرکزی معاینه فنی خودروهای شهر تهران گفته است: «باید منتظر یک وارونگی شدید در تهران بود تا مسوولان وحشت کرده و تصمیم بگیرند سن معاینه فنی خودروها را از پنج سال به دو سال کاهش دهند.» اما این وارونگی که قرار است مسوولان را تکان دهد قربانیانی دارد به نام مردم. مردمی که این هوای وارونه را تنفس میکنند، جوانترها به تنگی نفس میافتند و پیرترها میمیرند. سید علی رضوی با اشاره به آخرین وضعیت کاهش سن معاینه فنی از پنج سال به دو سال به مهر گفته است: «در جلسهیی که با معصومه ابتکار، معاون محیط زیست رییسجمهور داشتیم وی تاکید کرد دولت پیگیر کاهش سن معاینه فنی است اما هنوز اتفاق خاصی در این رابطه نیفتاده و ما همچنان منتظریم.»وی با بیان اینکه اگر دیتا بانک معاینه فنی سراسر کشور ایجاد شود تشخیص خودروهایی که معاینه فنی اصل دریافت کردهاند قابل تشخیص است، گفت: «به زودی جلسه شهرداران کلانشهرها در شهر شیراز برگزار میشود و ما این موضوع را دنبال میکنیم تا پلیس هم بتواند به راحتی معاینه فنیهای اصل را که در سراسر کشور صادر میشود تشخیص دهد.»http://etemadnewspaper.ir |
مخالفت آلمان با استفاده از تکنولوژی جذب کربن
1392/5/18
به رغم پافشاری اتحادیه اروپا و آژانس بینالمللی انرژی بر استفاده از تکنولوژی “جداسازی و ذخیرهسازی دی اکسید کربن” برای کمک به محیط زیست، آلمان به علت مخالفت شهروندان خود برنامهای برای استفاده از این تکنولوژی ندارد.
نیروگاههای سوخت فسیلی مقادیر زیادی از دی اکسید کربن را در هوا منتشر میکنند. با اینهمه تکنولوژیای جدید این امکان را ایجاد کرده که گازهای مضر کارخانه جذب شود و در زیر زمین قرار گیرد. این تکنولوژی جدید “جداسازی و ذخیرهسازی دیاکسید کربن” (CCS) نام دارد. استفاده از این تکنولوژی میتواند به ایجاد نیروگاههای سوخت زغال سنگی منجر شود که در تضاد با محیط زیست نباشند.
اما استفاده از این تکنولوژی بسیار بحثبرانگیز است و به همین علت توسعه آن بخصوص در آلمان بسیار کند صورت میگیرد. معرفی تکنولوژی CCS در آلمان به علت وجود مخالفتها از سوی شهروندان و سیاستمداران با شکست مواجه شده و برنامههای مربوط به ساخت مخازن زیرزمینی حجیم بدون استفاده کنار گذاشته شده است.
با اینهمه اتحادیه اروپا و آژانس بینالمللی انرژی همچنان معتقدند که CCS میتواند به مقابله با معضل گرمایش زمین یاری رساند و آن را تا دو درجه سانتیگراد محدود کند. این دو نهاد همچنان به کار خود برای توسعه تکنولوژی CCS در اروپا ادامه میدهند.
مخالفتها با استفاده از تکنولوژی جدید
آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی میکند که “تا ۲۰۳۵ تقریبا ۳۰ درصد نیروگاههای سوخت فسیلی جدید از تکنولوژی CCS استفاده خواهند کرد”.
پروفسور مانفرد فیشدیک٬ از موسسه آب و هوا، محیط زیست و انرژی ووپرتال٬ میگوید هوشمندانهتر این است که تا حصول نتایج تحقیقات صبر شود. او به دویچهوله میگوید که بین آرزومندی و واقعیت تفاوت وجود دارد. او میافزاید حتی یک لحظه نمیتواند فکر کند که بتوان از تکنولوژی CCS چه در اروپا و چه در جهان تا ۲۰۲۰ یا ۲۰۲۵ به صورت گسترده استفاده کرد. وی میگوید: «بنابراین پیشنهاد من این است که موضع واقعبینانهتری داشته باشیم.»
تکنولوژی جداسازی و ذهیرهسازی دی اکسید کربن در آلمان گسترش نیافته است
لزوم بازنگری در قیمت انرژی
موسسه تحقیقات اقتصادی آلمان نیز چنین نظری را تایید میکند. کریستین فون هیشهاوزن٬ مدیر تحقیقات اقتصاد صنعتی این موسسه، به دویچه وله میگوید: «تجربه پنج سال گذشته نشان داده که CCS با شکست روبرو خواهد شد.»
وی میگوید که سناریوهای اتحادیه اروپا مربوط به چهار یا پنج سال پیش هستند٬ و بر پایه این فرض بنا شدهاند که جذب کربن در محیطی به لحاظ تکنیکی امن و به لحاظ اقتصادی بیعیب میتواند موجودیت داشته باشد، که ثابت شده این موضوع نادرست است.
فیشدیک و کمپانی انرژی RWE پیشبینی میکنند که نیروگاههای برق با استفاده از CCS هزینه برق را از ۶۰ درصد به ۸۰ درصد به ازای هر کیلو وات ساعت برق تولید شده افزایش خواهد داد. به دیگر سخن، برق حاصل از نیروگاههای برق آلمان که با تکنولوژی CCS کار میکنند ۱۳ سنت به ازای هر کیلو وات ساعت هزینه خواهد داشت. در مقایسه قیمت فعلی برای برق حاصل از انرژی باد و خورشید کمتر از ۱۰ سنت است که این قیمت به گفته متخصصان تا ۲۰۲۵ به زیر هفت سنت میرسد.
کلودیا کمفرت٬ یک متخصص موسسه تحقیقات اقتصادی آلمان٬ میگوید که اتحادیه اروپا باید ارقامی را که از آنها برای برنامهریزی راهبردهای محیط زیستی خود بهره میبرد مرور و به روز کند. او میگوید که برای مثال اتحادیه اروپا باید کاهش قیمت هزینههای تولید منابع انرژی تجدیدپذیر را در نظر داشته باشد.
فیشدیک نیز میگوید که سیاستگذاران باید بر انرژی تجدیدپذیر تمرکز کنند. وی البته میگوید که به طور همزمان باید به تحقیق درباره CCS نیز ادامه داد و نباید آن را نادیده گرفت.
الاب بختگان ،زیستگاه فلامینگوها در آستانه خشکی کامل
7/31/2013
به امید آب آمده بودند. اقتضای طبیعتشان اینگونه است که در فصول سرد سال که سیبری به عنوان زیستگاه اصلی، غیرقابل تحمل میشود، به تالابهای ایران بیایند و تا پایان ماه اول فصل بهار، که تخمگذاریشان تمام میشود به خانه خود بازگردند. اما حالا دیگر، تالابهای ایران هم حالوروز خوشی ندارند تا مامنی برای «فلامینگو»ها باشند و والدین را ناگزیر از رهاکردن جوجهها نکنند زیرا بهتدریج که هوا به گرمی میگراید، تالابها هم کمآبتر و خشکتر میشوند. آخرین خبر هم دیروز منتشر شد که حاکی از فرورفتن 400 «جوجه فلامینگو» در باتلاق نمک داشت.
محسن جعفرینژاد، معاون پایش و نظارت اداره کل محیطزیست فارس، در اینباره به خبر جنوب گفت: «بختگان یکی از زیستگاههای اصلی
پرندگان و محل زادآوری آنهاست و خشکشدن بستر دریاچه باعث به دام افتادن شماری از پرندههای ارزشمند این دریاچه شد. در عملیات نجات فلامینگوها که سه شبانهروز به طول کشید، بیشتر فلامینگوها نجات پیدا کردند ولی شماری از جوجهها تلف شدند و از قرار معلوم پرندههای نجاتیافته به دریاچه مهارلو منتقل شدهاند. اکنون این نگرانی وجود دارد که در صورت خشکشدن مهارلو، فلامینگوها هم به نزدیکی سدها مهاجرت کنند.» جعفرینژاد با ابراز نگرانی از تغییر احتمالی مسیر مهاجرت این پرندگان افزود: «مسیر مهاجرت پرندگان نهادینه است و در طول سالیان از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. اگر آنها پس از چندبار مهاجرت نتوانند در محل پیشین زندگی کنند مسیر مهاجرت خود را تغییر خواهند داد، از این رو ممکن است حفاظت از آنها در محل جدید بهسادگی امکانپذیر نباشد.»
حسینعلی ابراهیمیکارنامی، مدیر کل حفاظت محیطزیست استان فارس، علت اصلی حادثه خشکشدن کامل دریاچه بختگان را علاوه بر گرمای تابستان، ناشی از احداث سد در بالادست حوزه آبخیز و خشکسالی سنوات گذشته دانست و به ایسنا گفت: « تالاب بختگان نقش حمایتگری از بخش عمدهای از تنوع زیستی فارس را دارد که متاسفانه در سالهای اخیر بهعلت کاهش بارندگی، نبود مدیریت صحیح منابع آبی و توسعه ناپایدار که در حوزه آبخیز این تالاب صورت پذیرفته بهشدت در معرض تهدید قرار گرفته است.» وی با یادآوری اینکه اکنون تالاب بختگان کاملا خشک شده است، تصریح کرد: «یکی از راهکارهای نجات آن از وضعیت فعلی تخصیص حقآبه زیستمحیطی تعیینشده به صورت مستمر از دریاچه پشت سدهای احداثی در این حوزه و ساماندهی کشاورزی در منطقه است که متاسفانه به علت عدم تخصیص حقآبه واقعی بختگان، امروزه شاهد واردشدن خسارت جدی به این زیستبوم حیاتی در این منطقه هستیم و لازم است تمامی دستگاهها بهخصوص امور آب استان به تکلیف قانونی خود در این مورد اقدام کنند تا بیشتر از این شاهد از بین رفتن این زیستگاه و تهدیدات جدی متاثر از خشک شدن آن نباشیم.»
اسماعیل کهرم، فعال محیطزیست که خود در عرصه پرندهشناسی صاحبنظر است درباره این رخداد به «بهار» گفت: «سد سیوند بود که آب رودخانه کر را خشک کرد. آب کر که تا پیش از این به تالابهای طشک، بختگان و نیریز میریخت و دشتهایی به وسعت 400هزار هکتار را مشروب میکرد، محل زندگی انواع اردکها، فلامینگوها و پلیکانها بود که هریک از آنها در هر دوره تخمگذاری، 3000 تخم میگذاشتند.» وی با اشاره به روند خشکی از ابتدای سال، ادامه داد: «از اواخر فروردین، حوضچهها کمکم خشک میشود و تنها آنهایی میمانند که عمیقتر هستند. فلامینگوها هم به خیال آنکه این حوضچهها دائمی هستند، در آنها تخمگذاری میکنند اما به زمانی که اکنون در آن هستیم، میرسند طبیعتا آن حوضچهها هم خشک میشوند. جوجهها هم بعضا تا پنج کیلوگرم وزن دارند و امکان حمل آنها برای والدین نیست و ناچار آنها را رها میکنند. مرحله بعد آن است که این جوجهها، برای یافتن آب و غذا، شروع به طی مسافت میکنند
که متاسفانه بعد از مدتی بر اثر شدت گرما میسوزند و تلف میشوند. حتی دیده شده که بعضی از اقوام و علاقهمندان ساکن در منطقه، این جوجههای بدون والد را میگیرند و کباب میکنند. طبق اخباری که به دست من رسیده، تعدادی پرندهشناس که البته دانشجویان من هستند، به آنجا رفتهاند تا 400 جوجه فلامینگوی اسیرشده در باتلاق نمک را تا آنجا که مقدور است، نجات دهند. اما متاسفانه، همه آنها از سوی آقای محمدیزاده، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، از هرگونه مصاحبه و ارائه گزارش منع شدهاند. فلامینگو هم پرندهای است که از زمان از تخم بیرون آمدن تا زمان مرگ، باید در آب باشد و به آن بهشدت وابسته است. » استاد محیطزیست دانشگاه تهران، چشمانداز آینده تلاب بختگان و سرنوشت فلامینگوها را روشن ندانست و اضافه کرد: «کلیتر بگویم تا زمانی که روی رودخانههای مشروبکننده دریاچه ارومیه و تالاب بختگان، سدهای ناخواسته وجود داشته باشد، اوضاع همین است و چهبسا بدتر هم خواهد شد. مگر اینکه سر عقل بیاییم و مانند ایالات متحده آمریکا و آلمان، این سدها را نابود کنیم. در غیراینصورت رود کارون که به واسطه ایجاد سد کارون شور شد، شورتر خواهد شد.» اما روند خشکی تالاب بختگان، از 28 فروردین 1386 شروع شد. همان زمان که «محمود احمدینژاد» در جایگاه رییس دولت نهم به فارس آمد و فرمان آبگیری سدهای «سیوند» و «ملاصدرا» را صادر کرد. از آن روز دیگر نه مزارع کشاورزی میتوانست سیراب شود و نه تالاب بختگان میزبان خوبی برای جمعیت فلامینگوها بود. محمد درویش در گفتوگو با «بهار» درباره روندی که از ابتدای دهه 80 تا به امروز طی شده گفت: «ابتدا بگویم که مرگ بختگان از زمانی شروع شد که همزمان سدهایی در بالادست رودخانههای کر و سیوند احداث شد که آبشان به تالابهای بختگان، طشک و کمجان میریخت. همان زمان فعالان محیطزیست با این کار مخالفت و اعلام کردند که این اتفاق، نظام هیدرولوژیکی و آبشناختی منطقه را برهم خواهم زد؛ اما مسئولان گفتند که قصد ما، توسعه کشاورزی است اما جالب آنکه این توسعه، هیچگاه اتفاق نیفتاد. زیرا کانالهای آبیاری 3 و 4 در صفاشهر به دلیل جانمایی غلط در سد سیوند، اصولا در پشت سد جمع نمیشوند ولی آثار آن را به مرور در خشکی آنجا شاهد شدیم.» عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع در ادامه به ایجاد چاههای غیرمجاز اشاره کرد: «در 10هزار هکتار اراضی کشاورزی، که هر هکتار هم 10هزار متر مکعب، آب نیاز دارد چاههای غیرمجاز ایجاد کردند.» پیش از این یکی از مسئولان اداره محیطزیست فارس گفته بود: «حقآبه طبیعی تالاب بختگان، همان آب پشت سد بختگان است. اگر ما همه این موارد را کنار هم بگذاریم به دو نتیجه میرسیم. نخست سدسازی بدون توجه به
بومشناسی منطقه و دیگر، گسترش بدون برنامه اراضی کشاورزی. البته کمبود ریزشهای طبیعی هم عامل مهمی به شمار میآید اما بیش از آن، حفر بیش از حد چاههای غیرمجاز و کفشکنی چاههای مجازاهمیتدارد. حتی کار اشتباه دیگر این بود که برای بزرگترین انجیرستان دیم جهان در استهبان با محصولی کاملا ارگانیک، آبیاری قطرهای ایجاد کردند که این امر سبب عادت درختان به آب داوم شد که و در صورت عدم تامین آب از بین خواهند رفت.» این فعال محیطزیست به اثرات این خشکی در بختگان بر زندگی فلامینگوها هم پرداخت: «براساس آموزش ژنتیکی، آنها 400 کیلومتر مسافت را طی میکنند و در این منطقه فرود میآیند و بعد هم تلف میشوند. درواقع یا به چاله لوت میروند یا به آبهای محدودی که جمع شده میرسند که طبیعتا به مرگ آنها ختم میشود. سرنوشت بختگان، همان سرنوشت چاله جازموریان در دو دهه پیش است. اتفاقی که برای جازموریان افتاد، سبب شد تا تنوع زیستی از بین برود و آنجا به کانون بحرانی و منشأ گردوغبار بدل شود. در میان این سه تالاب که اشاره شد ، اگر خشک شوند تنها منطقه حفاظتشده بهرامگور باقی خواهد ماند که با توجه به خشکسالی و افزایش دما، ظرفیت گرمای ویژه به نهایت خود میرسد و کارآیی خود را از دست خواهد داد. بههرحال ما نمونههای دیگری را هم در ایران داریم. گاوخونی در بالادست بختگان در جنوبشرق اصفهان یا دریاچه پریشان در غربفارس از این دست هستند. اگر اوضاع آینده چنین باشد که ناسا گفته است باید این روند را تغییر داد و 110هزار حلقه چاه غیرمجاز را مسدود کرد. بههرحال امنیت غذایی بسیار مهم است. آبیاری تحت فشار را گسترش دهیم و بازده آن را از 35درصد به 60درصد افزایش دهیم تا ضایعات غذایی را که با این قیمت گزاف به دست میآید کمتر کنیم، آن هم با توجه به اینکه 90درصد آب شرب، در بخش کشاورزی مصرف میشود، ارادهای در عالیترین سطح قدرت میخواهد تا در موادغذایی به خودکفایی برسیم. تصور میکنم میتوانیم بختگان را احیا کنیم آن هم با توجه اینکه بختگان به اعتراف پروفسور لوفروی اتریشی، دریاچه متفاوتی در جهان است زیرا همزمان هم آب شور و هم آب شیرین دارد.»
حمیدرضا محمدی
http://baharnewspaper.com
تأثیرات وسیع گرمایش زمین بر فرهنگ و ساختارهای اجتماعی
خانهها و پلهای ویرانشده را میتواند تعمیر کرد، اما لطمات وارد بر فرهنگ و ساختارهای اجتماعی بر اثر گرمایش زمین اغلب غیرقابل جبراناند. لطمات زمینگرمایی بر این عرصهها به مراتب وسیعتر از دیگر عرصهها است.
خشکسالی و سیل، هجوم امواج گرما و سوانح سهمگین آب و هوایی در دهههای گذشته هم از نظر شدت و هم از نظر شمار افزایش یافته است.
از اوایل دهه ۸۰ قرن بیستم شمار این سوانح تنها در آمریکا حدود ۵ برابر شده است. کوکو وارنر(Koko Warner)، از دانشگاه سازمان ملل متحد در شهر بن آلمان، به دویچهوله میگوید: «در سه سال گذشته در آمریکا بیشترین خسارتهای مالی مربوط به خسارتهای اقلیمی بودهاند.»
بر اساس آمار شرکتهای بیمه، تنها در نیمه اول سال ۲۰۱۲ میلادی توفانها در ایالات متحده آمریکا ۸ میلیارد و هشتصد میلیون دلار خسارت بر جای گذاشتند.
اما این آمار تنها نمایانگر بخشی از لطمات تغییرات آب و هوایی است. آسیبهایی که این تغییرات در عرصههای فرهنگی و اجتماعی بر جا میگذارد در این آمار جایی ندارد. این لطمات بیش از همه نصیب مناطقی میشود که در پیدایش تغییرات آب و هوایی نقشی نداشتهاند؛ مناطقی مانند جزایر جنوبی اقیانوس آرام، کشورهای در حال توسعه جنوب صحرای آفریقا و آمریکای لاتین.
تأثیر مخرب تغییرات آب و هوایی بر ساختارهای اجتماعی
در یک بررسی مطالعاتی بینالمللی، مؤسسه “محیط زیست و امنیت انسانی” دانشگاه سازمان ملل متحد در بن، واکنشهای اجتماعی به تغییرات آب و هوایی در ۹ کشور از مناطق آفریقا، آسیا، جنوب اقیانوس آرام و آمریکای لاتین را مورد مطالعه قرار داده است.
این بررسی به ویژه تمرکز خود را بر این موضوع قرار داده که مردم چه واکنشی از خود نشان میدهند، وقتی که تطبیق با تغییرات آب و هوایی و پیامدهای آن دیگر ممکن نیست.
کوکو وارنر به دویچهوله میگوید، در این موارد در کشورهای در حال توسعه “روندی معمول” اتفاق میافتد. او ادامه میدهد: «مثلا مشکل شوری زمینهای ساحلی برای کشاورزان بنگلادش مشکلی نیست که فایق آمدن بر آن آسان باشد. نتیجه این میشود که کشاورزان خردهپا در این مناطق نابود میشوند. پدر خانواده مجبور میشود برای پول در آوردن به شهر برود. مادر در خانه میماند و به کشت و زرع ادامه میدهد و از بچهها و پدربزرگ یا مادربزرگ مراقبت میکند. بچهها هم بعد از چندی چون کشاورزی سودی ندارد مجبور میشوند مدرسه را ترک کرده و به دنبال کار بروند.»
وارنر میگوید، این “استراتژی تطبیق” در کوتاهمدت موفق به نظر میآید ولی در درازمدت محکوم به شکست است و در نهایت منجر به مهاجرت میشود. به این ترتیب ساختارهای اجتماعی، از جمله ساختارهای خانوادگی و روستایی، در هم میشکند.
تخریب هویت فرهنگی
عرصه دیگری که از تغییرات آب و هوایی لطمه میبیند عرصه فرهنگی است. اولیور ـ اسمیت(Oliver Smith)، انسانشناس آمریکایی با اشاره به تعداد زیادی از پروژههای تحقیقاتی انجامشده در آمریکای لاتین میگوید: «برای جوامع بومی و جوامعی که با طبیعت پیوندی بسیار نزدیک دارند محیط زیست، بنیان هویت و مذهب و جهانبینی آنها محسوب میشود.»
به گفته او، یک سانحه غیرمترقبه طبیعی یا تغییرات آرام آب و هوایی باعث میشود که این جوامع از هم گسسته و بنیادشان با تهدید مواجه شود. در این صورت زندگی فرهنگی و اجتماعی آنها تأثیراتی وسیع را متحمل میشود.
او ادامه میدهد: «دانش این جوامع در مورد اینکه مثلا زمان دقیق کشت در زمینهای زراعی چیست، وقتی که خشکسالی بروز میکند یا بارانهای سیلآسا به منطقه آسیب میزند دیگر به چه کار خواهد آمد؟»
به گفته اولیور اسمیت، وقتی که ماهیگیری به دلایلی مانند اسیدی شدن غیر متعارف دریاها یا صیدهای کلان توسط کشتیهای بزرگ کشورهای صنعتی، دیگر سودی نداشته باشد، دانش ساخت قایق و مهارت در ماهیگیری دیگر به چه درد این جوامع خواهد خورد؟
تطبیق غیرممکن میشود
خانم راشل آلن (Rachell Allen)، مشاور امور آب و هوایی دولت جامائیکا در گفتوگو با دویچهوله میگوید: «برخی از ماهیگیران میتوانند روشهای جدید ماهیگیری را یاد گرفته و خود را تطبیق دهند. اما وقتی دریاها بیش از حد اسیدی شوند ما دیگر کاری نمیتوانیم بکنیم. ما نمیتوانیم تمامی صنعت ماهیگیری خود را تطبیق دهیم.»
صنعت گردشگری نیز که بسیاری از سیاستمداران از آن به عنوان ابزاری برای ایجاد فرصتهای شغلی جدید و مبارزه با فقر یاد میکنند، نه تنها خود به تغییرات آب و هوایی کمک میکند، بلکه قربانی آن نیز میشود.
خانم آلن در توضیح میگوید، افزایش شمار پرواز هواپیماها که خود در پرتو رونق گردشگری اتفاق میافتد، انتشار گاز دی اکسید کربن را به شدت بالا خواهد برد.
افزایش گاز دی اکسید کربن به نابودی آبزیان دریایی و مرگ مرجانها و بالا رفتن دمای آبها منتهی میشود. به گفته آلن، کافی است که دمای آب یک درجه سانتیگراد بالا برود تا پدیده بیرنگ شدن مرجانها اتفاق بیافتد. یک ماه بعد صخره مرجانی دیگر بیرنگ شده است.
راشل آلن میپرسد: «کدام جهانگرد است که در این صورت ۱۰۰ دلار خود را برای غواصی و دیدن چنین صخرهای به هدر بدهد؟»
اما شاید تنها پیامد مثبتی که از وارد آمدن زیان به صنعت گردشگری حاصل میشود این باشد که سیاستگذاران دنیا مجبور شوند با موضوع تغییرات آب و هوایی و ضرورت مبارزه با آن با جدیت بیشتری درگیر شوند. زیرا حتی کشورهای غربی نیز هنوز در درک واقعبینانه این موضوع که مسئولیت واقعی پدیده زمینگرمایی بر عهده کیست، مشکل دارند.
آلودگی هوا، گره کوری که با تدبیر باز میشود
هر سال میلیونها انسان بر اثر بیماریهای ناشی از آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. آلودگی هوا حتی نفس مرغهای تهران را هم بند آورده است. اما برخی از آلودهترین شهرهای جهان با برنامهریزی درازمدت مشکل را حل کردهاند.
زمستان گذشته تصاویر تکاندهندهای از کیفیت بحرانی هوای پکن، پایتخت چین منتشر شد. هوا از گرد و غبار و ذرات معلق و دود اگزوز خودروها چنان انباشته بود که گویی خورشید طلوع نکرده است.
این تصویر در شهرهای بزرگ ایران نیز تصویر شناختهشدهای است. مقامهای محیطزیستی شهرداری تهران در روزهای اخیر احتمال داده بودند که کیفیت هوا بار دیگر در وضعیت ناسالم قرار گیرد؛ هر چند در پایتخت ایران سالهاست شمار روزهای با هوای پاک، به گرد پای روزهای با هوای ناسالم هم نمیرسد.
آلودگی هوای تهران نهتنها سالمندان و بیماران، که مرغهای تهران را هم به ستوه آورده است. پایگاه اینترنتی “خبرگزاری کشاورزی ایران” (یانا) دیماه ۱۳۹۱ به نقل از رئیس هیئت مدیره اتحادیه مرغ تخمگذار استان تهران نوشت: «با افزایش آلودگی هوا، مرغداریهای استان تهران نیز با مشکل تهویه برای مرغداریهای خود روبهرو شدهاند. مرغها نیز مانند انسان باید اکسیژن استنشاق کنند که به دلیل آلودگی هوا این امر با مشکل روبهرو شده است».
ناصر نبیپور افزوده بود: «آلودگی هوا باعث افزایش میزان تلفات در مرغداریها میشود و کیفیت مرغ تولیدی را تحت تأثیر قرار میدهد».
طرح ترافیک یا طرح زوج و فرد تردد خودروها در تهران مدتهاست تأثیر خود را از دست داده است. برخی اقدامات همچون آبپاشی آسمان پایتخت با هواپیماهای سمپاش هم نه تنها تأثیری در کاهش آلودگی هوا نداشتند، بلکه حتی پیش از اجرا انتقاد و در برخی از موارد تمسخر ناظران را هم برانگیختند.
سرعت گسترش حمل و نقل عمومی در شهرهای بزرگ ایران به نسبت حجم مشکلات بسیار پایین است. اختلاف نظر بین دستاندرکاران شهری و دولت هم روند تأمین اعتبارات حملونقل عمومی در پایتخت را به بنبست کشانده و بر مشکلات تهرانیها افزوده است.
یرقان، ناباروری، سکته قلبی، آسم و آلرژی و بیماریهای خطرناک دیگر از پیامدهای تنفس ترکیباتی هستند که از سوختن بنزین بیکیفیت ساخت ایران، وارد هوا میشوند.
مکزیکوسیتی، نمونهای موفق
پایتخت مکزیک در آمریکای مرکزی تا چند سال پیش از نظر کیفیت هوا از آلودهترین نقاط جهان بهشمار میرفت. شهروندان مکزیکوسیتی در سال ۱۹۹۹ تنها ۸ روز هوای سالم تنفس کردند. شمار روزهای پاک در این کلانشهر ۲۰ میلیونی در سال گذشته میلادی (۲۰۱۲) به عدد ۲۳۷ افزایش یافته است.
مسئول محیطزیست وقت در پایتخت مکزیک از دستاندرکاران تحقق این تحول بزرگ است: «۲۰ سال پیش کیفیت هوا در این شهر آنقدر بد بود که پرندگان از آسمان مرده به پایین میافتادند».
تصویری از آلودگی هوای پکن در زمستان ۲۰۱۲
دستاندکاران امور در مکزیک کارخانهها با آلایندگی بالا، همچون پالایشگاهها، را به خارج از پایتخت منتقل کردند؛ کیفیت سوخت مصرفی خودروها تغییر داده شد و ۵ میلیون خودرویی که در آن روزها در شهر تردد میکردند، یک روز در هفته متوقف ماندند.
بهبود سامانه مترو و اتوبوسرانی در کنار بکارگیری دوچرخه در سفرهای درونشهری نیز همزمان به کمک آمدند. مسئول محیطزیست پایتخت مکزیک در عین حال به ادامه “نبرد روزانه” برای حل مشکل ۱۰۰ روز ناپاک در هوای این کلانشهر تأکید میکند.
راه حلهای چینی؛ تمایل از تولید به سمت ارائه خدمات
یکی از کارشناسان وزارت محیطزیست چین که برای حل معضل آلودگی هوا در کلانشهرهای کشورش تلاش میکند، جایگزینی ذغالسنگ با گاز یا انرژیهای تجدیدپذیر را گام مؤثری در این مسیر میداند. او تعیین میزان آلایندگی مجاز برای بخش خدمات و صنعت را نیز از ضرورتها برمیشمرد.
به گفته این کارشناس، در درازمدت همچنین باید سهم خدمات در ساختار اقتصادی چین در مقایسه با سهم صنعت، بیشتر شود.
بر اساس اطلاعات مندرج در پایگاه اینترنتی “World Factbook” وابسته به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، در سال گذشته ۶/ ۴۴ درصد از تولید ناخالص ملی چین را بخش خدمات تأمین کرده است. این رقم در مورد ایران ۶/ ۵۰ و در مورد آلمان و فرانسه نزدیک به ۷۰ و ۸۰ درصد برآورد شده است.
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که ثبات اقتصادی کشوری همچون آلمان که زیرساختهای تولید را همچنان پر قدرت نگهداشته، به مراتب بیشتر از کشورهایی است که صرفا بر روی ارائه خدمات متمرکز شدهاند. خروج نسبتا سریع و کم دردسر آلمان از بحران اقتصادی اخیر در اروپا تا حد زیادی از پیروی از این رویکرد ناشی میشود.
“بهشتی در شمال اسپانیا”
آلودگی هوای تهران دامن مرغهای این استان را هم گرفته است
از دهه ۷۰ میلادی که سازمان همکاریهای اقتصادی اروپا (هسته نخستین اتحادیه اروپا) تعیین حد مجاز برای آلایندههای مختلف را آغاز کرد، کیفیت هوا در اروپا روز به روز بهتر شده است. از میزان گاز دی اکسید گوگرد که از جمله در پی اشتعال سوختهای فسیلی آزاد میشود، در دو دهه اخیر در اروپا حدود ۵۵ درصد کاسته شده است.
کمیسیون اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۲ شهر “بیتوریا” در شمال اسپانیا را بهعنوان “پایتخت سبز اروپا” برگزید. دستاندرکاران دولت محلی اینجا هم مانند مکزیکوسیتی صنایع آلاینده را به خارج از شهر بردند، سامانه حملونقل عمومی را بهبود بخشیدند و پیادهروها و مسیرهای دوچرخهسواری را گسترش دادند.
۶۵ درصد خانههای بیتوریا نیز در حال حاضر با گاز گرم میشوند. شهردار این شهر “تغییر رفتار شهروندان” را مشکلترین بخش سیاستهای زیستمحیطی بیتوریا میداند. به اعتقاد او، تنفس در هوای سالم بدون همکاری مدیریت شهری، صنایع و شهروندان ممکن نیست.
محیطزیست دغدغه امروز جهان
نقش سازمانهای غیردولتی در حفاظت از محیطزیست و میراث فرهنگی
حفاظت و حراست از محیطزیست در تمامی حوزههای آن یعنی آب، هوا، خاک و منابع طبیعی، دریاها، رودخانهها و… از دغدغههای جهان امروز است. در عرصه جهانی از محیطزیست به عنوان نسل سوم حقوقبشر در اسناد بینالمللی یاد میشود. گستردگی حوزههای محیطزیست از یک سو و وضعیت خاص آن از منظر حقوقی به لحاظ وقوع جرم علیه محیطزیست و تخریب و آلوده کردن آن از سوی دیگر موجب شده تا علاوه بر نقش دولتها بهعنوان تابعان حقوق بینالملل در کنوانسیونها و معاهدات جهانی و منطقهای، نقش سایر اشخاص حقوقی از جمله سازمانهای مردمنهاد و انجیاوها نیز مورد توجه قرار بگیرد. همین نقش درباره آثار تاریخی و میراث فرهنگی نیز برای این سازمانها نمود پیدا میکند زیرا میراث باستانی و آثار تاریخی طبیعی و مصنوعی هر کشوری، جزو سرمایههای تاریخی و کهن هر جامعه و نماد غرور ملی و میهنی اعضای آن جامعه و در واقع مردم یک کشور است. توجه و حمایت از آن نیز جزو وظایف هر دولتی است تا در پاسداشت و نگهداری از آن همت گمارد و تعامل سازنده بین دولت و این سازمانها که به عنوان چشمان بیدار جامعه مدنی محسوب میشوند، مفید و سازنده باشد.
در نظام حقوقی هر کشور، تصویب قوانین و مقررات در زمینه حفظ و حراست از محیطزیست و میراث فرهنگی و هنری و تنوع این مقررات بیانگر نگاه آن کشور به این دو مقوله است. از سویی صرف تدوین و تصویب مقررات و اقدامات نرمافزاری نمیتواند منجر به حراست از آن شود بلکه اجرای این دسته از مقررات و اعمال آن در کنار اقدامات پیشگیرانه، آموزش موثر و مفید و فرهنگسازی نیز میتواند کارآمد باشد. به همین دلیل در جهت اجرای قوانین و سایر اقدامات صدرالذکر نقش دولت و نهادهای وابسته به دولت از جمله سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان میراث فرهنگی به عنوان متولیان رسمی و قانونی این دو حوزه از اهمیت اساسی برخوردار است. از طرفی اتخاذ سیاستها و ضمانت اجراهایی برای نظارت بر اجرای درست قوانین و مقررات و وظایف محوله به این سازمانها با نقشدهی به سازمانهای غیردولتی و خود مردم بهعنوان شهروندان یک کشور جهت پاسداری از محیطزیست و میراث فرهنگی و هنری میتواند به عنوان یکی از ابزارهای مهم در این زمینه باشد. تعامل میان سازمانهای غیردولتی با دولت و سازمانهای متولی درباره شناسایی معضلات، نظارت بر اجرای قوانین و مقررات، آسیبشناسی، وقوع جرم و شناسایی مجرمان و بهطور کلی نقش کلیدی این دسته از سازمانها در حفاظت از محیطزیست و میراث فرهنگی در مرحله کنترل و اجرا میتواند نمایان شود. اهداف این کار یعنی نقشدهی به سازمانهای مردمنهاد را میتوان در شناسایی نقاط ضعف و قوت راهکارهایی حقوقی و قوانین و مقررات در این دو حوزه و ارائه راهحلهای ممکن و مطلوب و موثر جستوجو کرد.
در کشورمان در دو دهه اخیر شاهد رشد قابل توجه کمی و کیفی سازمانهای غیردولتی بودهایم که یکی از عوامل مهم و تعیینکننده درباره افزایش شمار این سازمانها را باید در رشد و توسعه مردمسالاری در جامعه و احترام به حقوق بنیادین افراد در قالب حق تشکیل اجتماعات و مجامع و شرکت در آنها دانست. تحقق نقش مشارکت محوری در اسناد بینالمللی همچون اعلامیه ریو مصوب 1992 درباره محیطزیست و توسعه به آن اشاره شده است. یکی از موارد پیشبینیشده در اعلامیه جهانی حقوقبشر حق آزادی اجتماعات است که مطابق آن «هر شخصی حق دارد از آزادی تشکیل اجتماعات، مجامع و انجمنهای مسالمتآمیز بهرهمند گردد.» قانون اساسی جمهوریاسلامی ایران نیز در اصل 26 بیان میدارد: «احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناختهشده آزادند مشروط بر اینکه استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساسی جمهوریاسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.»
با این نگاه و بر همین اساس انجمن دوستداران دماوند با همکاری و تعامل علاقهمندان به فرهنگ و تمدن ایرانزمین و فعالان محیطزیست با نگاه محوری به قله دماوند تشکیل شد و در اساسنامه این انجمن میخوانیم: «قله دماوند، بام ایران، خاستگاه اسطورههای ایرانزمین و نماد ملیت و وفاق ایرانیان است. این کوه سترگ متاسفانه در چند دهه اخیر دستخوش انواع بیمهریها، سوءاستفادهها، بهرهبرداریهای بیرویه و خسارتهای آگاهانه و ناآگاهانه گردیده؛ تا آنجا که در پارهای موارد ترمیم و بازسازی آن غیرممکن است. بدین دلیل، جمعی از کوهنوردان و دوستداران طبیعت، گرد هم آمدیم تا با تاسیس انجمن دوستداران دماوند، با ایفای نقش ستادی و هماهنگی بین جامعه کوهنوردی، تشکلهای زیستمحیطی و همه دوستداران دماوند، در جهت رسیدن به مرزهای استاندارد جهانی حفظ این زیستبوم، تلاش نماییم.»
از جمله اقدامات و برنامههای این انجمن تشکیل نشست یا کارگاه توانمندسازی جوامع محلی – که در مقالات بعدی به بررسی آن خواهیم پرداخت- بوده است.
همان گونه که میدانیم توانافزایی ساکنان پیرامون کوه دماوند، کوهنوردان، گردشگران، دامداران و دیگر ذینفعان، منجر به مشارکت آگاهانه آنان در جهت حفاظت و توسعه پایدار اکوسیستم کوهستان دماوند خواهد شد. به همین منظور انجمن دوستداران دماوند با هدف بهرهگیری از برنامههای کوچک جهانی (SGP) که بخشی از تسهیلات محیطزیست جهانی (GEF) در دفتر عمران سازمان ملل (UNDP) است، نخستین نشست یا کارگاه توانمندسازی را در تاریخ 25 آبان 1391 در محل دانشگاه پیام نور رینه و با حضور نمایندگان اهالی، شورای شهر، معتمدان و بعضی از کوهنوردان محلی برگزار کرده است.
در بخش نخست این کارگاه، تمرین فعالیت گروهی و ایجاد اعتماد برای یک فعالیت گروهی با استفاده از روش و فنون مربوطه انجام شد. سپس به منظور تهیه سند لازم جهت تدوین طرح، همگی حاضران در جلسه، گذشته را با وضعیت کنونی مقایسه کردند و همه به این باور رسیدهاند که ادامه این روند، بحران و ناهنجاری عظیمی برای کوه دماوند، ساکنان و ذینفعان به دنبال خواهد داشت. در پایان ضمن تعیین گروههای هدف، افق و دورنمایی را هدفگذاری کردند. گفتنی است این اسناد که توسط خودشان نوشته شد، در آرشیو انجمن موجود است. این اسناد به عنوان بخشی از طرحی خواهد بود که توسط اهالی و دیگر ذینفعان در آینده اجرا خواهد شد.
لذا این انجمن به عنوان یک سازمان غیردولتی آماده تعامل با سازمانهای دولتی مثل سازمان حفاظت محیطزیست، سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری، سازمان جنگلها و مراتع، وزارت صنعت، معدن و تجارت و سایر سازمانهای دولتی و غیردولتی در زمینه حفظ و حراست از قله دماوند است.
محمدصادق قبادینژاد*
*وکیل دادگستری، فعال محیطزیست و عضو انجمن دوستداران دماوند
http://www.baharnewspaper.com
تعهد ۵۵ کشور در زمینه تصاعد گازهای گلخانه ای
کاهش آلاینده های هوا هدف اصلی توافق کپنهاگ است
پنجاه و پنج کشور تعهدنامه های خود برای محدود کردن تصاعد گازهای گلخانه ای را تسلیم کنوانسیون تغییرات اقلیمی سازمان ملل کرده اند.
“توافق کپنهاگ”، سندی که در اجلاس تغییرات اقلیمی سازمان ملل در ماه دسامبر در پایتخت دانماک تنظیم شد، از دولت ها می خواست تا پیش از 31 ژانویه چنین کنند.
در برخی موارد تعهدات تسلیم شده ضعیف تر از آنهایی است که قبل از اجلاس داده می شد.
ایوو دی بوئر، بلندپایه ترین مقام سازمان ملل در امور تغییرات اقلیمی، گفت که این تعهدات فرآیند سازمان ملل را جان می بخشد، اما چند گروه فعال محیط زیست این تعهدات را کافی نمی دانند.
تعهدنامه های تازه از سوی کشورهای عمده پیشرفته و درحال توسعه تسلیم می شود و در مجموع حدود سه چهارم کل تصاعد ناشی از مصرف انرژی را در بر می گیرد.
فقط تعداد کمی از کشورهای کوچکتر و آسیب پذیرتر تعهدنامه خود را ارسال کرده اند.
آقای دی بوئر دبیر اجرایی کنوانسیون اقلیمی سازمان ملل (UNFCCC) گفت: “در تعهد برای مقابله با تغییرات اقلیمی در بالاترین سطوح هیچ شکی نیست.”
“برای مقابله با چالشی به این بزرگی نیازمند بلندپروازی بیشتر هستیم. اما من این تعهدات را نشانه واضحی از تمایل برای سوق دادن مذاکرات به سوی یک نتیجه موفق تلقی می کنم.”
اعضای اتحادیه اروپا، آمریکا، ژاپن و همچنین برزیل، چین، هند و آفریقای جنوبی که از معماران اصلی توافقنامه کپنهاگ هستند از جمله 55 کشوری هستند که تعهدنامه های خود را تسلیم کرده اند.
اکثر آنها بر تعهداتی مهر تایید می زنند که قبل از اجلاس ماه دسامبر قولش را داده بودند اما تعهدات بعضی از آنها ضعیف تر است.
آمریکا قبلا قول داده بود تا سال 2020 میزان تولید این گازها را – نسبت به سال 2005 – 17 درصد کاهش دهد.
اما تعهدنامه کنونی آن قول کاهشی “در محدوده 17 درصد در تطابق با قانون پیش بینی شده انرژی و اقلیمی آمریکا” را می دهد و می گوید که هدف نهایی را پس از تصویب آن قانون در کنگره اعلام خواهد کرد.
کانادا نیز می گوید هدف 17 درصد خود را برای هماهنگی با قانونی که در آمریکا تصویب خواهد شد اصلاح خواهد کرد.
استرالیا، اتحادیه اروپا و نروژ نیز جملگی حد پایینی محدوده ای که قبلا پیشنهاد کرده بودند را در تعهدات خود ذکر کرده اند که در مورد اروپا 20 درصد به جای30 درصد سابق است.
در این میان زلاندنو می گوید در غیاب یک توافقنامه جامع جهانی هیچ تعهدی نخواهد داد.
در میان کشورهای در حال توسعه، چین تاکید کرده است که هدفش همچنان کاهش 40 تا 45 درصدی تصاعد گازهای آلاینده است و اینکه باید این را یک حرکت داوطلبانه قلمداد کرد، و همزمان هند از قول قاطعانه خود در این زمینه پس نشسته و اکنون فقط قول “تلاش برای کاهش تصاعد گازها” تا 2020 را می دهد.
هرچند بعضی از گروه های فعال در زمینه حفاظت از محیط زیست مستقر در آمریکا این موضوع را که دولت اوباما تعهدنامه خود را تسلیم کرده ستایش کردند، بسیاری دیگر از فعالان کل این اقدامات و ارقام را کم اهمیت یا بی اهمیت دانستند.
برنهارد اوبرمر از گروه “صلح سبز” گفت: “حامیان این معاهده از دادن تعهداتی آنقدر قوی که مانع تغییرات خطرناک اقلیمی شود ناکام مانده اند.”
او گفت که توافقنامه کپنهاگ جایگزین یک معاهده منصفانه، بلندپروازانه و از لحاظ حقوقی الزام آور که میلیون ها نفر خواستار آن هستند نخواهد شد.
اثرات بلندمدت تخریب محیط زیست بر نابودی گونهها
پژوهشی تازه میگوید، وضعیت نابودی گونهها بسیار وخیم است. اثرات سوء تخریب زادگاهها و آلودگی محیط زیست در بسیاری از گونهها دهها سال بعد نمایان میشود. شمار گونههای در معرض خطر بسیار بیشتر از ارزیابیهای پیشین است.
در تاریخ کره زمین بارها دورههایی از نابودی بزرگ گونهها وجود داشته است. دلیل انقراض گونهها گاه سقوط شهابسنگها و گاه فعال شدن آتشفشانها بوده است.
بسیاری از کارشناسان با توجه به انقراض پرشتاب گونهها در دوران کنونی از ششمین موج نابودی گستردهی گونههای جانوری و گیاهی سخن میگویند.
اما تفاوت این موج با موجهای پیشین این است که این بار فعالیتهای انسان موجب ناپدیدشدن موجودات کره زمین است.
آلودگی محیط زیست نخستین علت نابودی گونهها در دوران فعلی محسوب میشود. پس از آن تغییر زیستگاههای طبیعی در زمینهای کشاورزی و پراکنده شدن حیوانات وحشی قرار میگیرند.
نگاهی به پژوهش جدید
بر اساس گزارش “اشپیگل آنلاین” آلمان، محققان برای داشتن درکی بهتر از این موضوع توسعه اقتصادی ۲۲ کشور اروپایی و تنوع زیستی این کشورها را مورد مطالعه قرار دادند.
به موجب گزارش منتشر در نشریه علمی Proceedings of the National Academy of Science انقراض گونهها در دهههای آینده ممکن است افزایشی مشهود نشان دهد.
طبق پژوهش جدید، بین ۲۰ تا ۴۰ درصد از گونههای موجود در کشورهای مورد بررسی، از جمله آلمان در حال حاضر در معرض خطر قرار دارند.
تیم اشتفان دولینگر(Stefan Dullinger) از دانشگاه وین، فهرستهای قرمز گونههای در معرض انقراض و سیر توسعه اقتصادی در این کشورها را در ابتدا، میانه و انتهای قرن بیستم مورد مطالعه قرار داد.
در این بررسی، میزان تراکم جمعیت، وسعت بهرهبرداری از زمین و تولید ناخالص سرانه ملی این کشورها نیز مد نظر قرار گرفت.
رابطه توسعه اقتصادی و نابودی گونهها
پژوهش دانشگاه وین نشان میدهد که میان انقراض گونهها و توسعه اقتصادی رابطهای مشهود برقرار است. برای نمونه با مطالعه سیر رشد اقتصادی در سالهای ۱۹۰۰ یا ۱۹۵۰ میتوان وضعیت گونههای در معرض خطر در حال حاضر (۲۰۱۳) را پیشبینی کرد که این ارزیابی با وضعیت واقعی گونههای در معرض خطر در شرایط فعلی مطابقت دارد.
اشتفان دولینگر در توضیح تأثیر بلندمدت فعالیتهای انسان بر انقراض گونهها با اشاره به گیاهان زینتی، مانند گل سرخ آشفته (Ragged Robin) یا گلی به نام Succisa Pratensis میگوید: «این گونهها که پراکندگی آنها قبلا بسیار زیاد بود در حال حاضر میزانشان بسیار کاهش یافته است، اگر چه که عواملی که باعث این کاهش شده مانند مصرف کودهای شیمیایی و کشیدن شبکه فاضلاب به دهها سال پیش برمیگردد.»
پژوهشگران تأکید میکنند، اثرات زیانبخش فعالیتهای انسان حتی در مورد جانورانی با عمر کوتاه، مثل سنجاقکها و ملخها نیز دهها سال بعد روشن میشود.
دولینگر خاطرنشان میسازد: «رد پای خطری که امروز گونهها را تهدید میکند را باید در توسعه اقتصادی که از ۱۰۰ سال پیش آغاز شده یافت.»
به گفته او، دخالت شدیدی که امروزه در طبیعت صورت میگیرد، اثرات خود را دهها سال بعد نشان خواهد داد. او نتیجهگیری میکند، بنابراین در مورد گونههای در معرض نابودی ارزیابی نادرستی صورت گرفته و شمار این گونهها بسیار کمتر از میزان حقیقی تخمین زده شده است.
تراکم دی اکسید کربن در جو از یک مرز نمادین گذشت
دی اکسید کربن از گازهای مهم گلخانه ای است که زمین را گرم می کنند
دانشمندان آمریکایی گفته اند که میزان دی اکسید کربن در اتمسفر زمین از مرز نمادین ۴۰۰ ذره در میلیون گذشته است.
به گفته آنها این اولین بار ظرف حداقل سه میلیون سال گذشته است که میزان روزانه دی اکسید کربن به طور منظم از این مرز فراتر می رود.
ایستگاه آزمایشگاه تحقیقات سیستم زمین واقع در آتشفشان مونا لوئا در جزایر هاوایی از سال ۱۹۵۸ مشغول سنجش میزان تراکم دی اکسید کربن در جو بوده است.
مسئولان می گویند این اولین بار است که میانگین روزانه میزان دی اکسید کربن در جو زمین از ۴۰۰ ذره در میلیون فراتر می رود.
اما نه فقط از زمان شروع اندازه گیری ها بلکه از میلیون ها سال قبل.
در واقع به گفته دانشمندان تراکم دی اکسید کربن در جو آخرین بار زمانی به این حد رسید که هنوز خیلی مانده بود تا سر و کله بشر در زمین پیدا شود.
پروفسور برایان هاسکینز مدیر موسسه تغییرات جوی گرانتهام در امپریال کالج لندن به بی بی سی گفت: “پیش از اینکه ما بر میزان دی اکسید کربن موجود در جو تاثیر بگذاریم، طی حدود یک میلیون سال قبل از ۱۸۰ تا ۲۸۰ ذره در میلیون متغییر بود. حالا از زمان انقلاب صنعتی و به خصوص در ۵۰ سال اخیر این میزان را ۴۰ درصد افزایش داده ایم طوری که به ۴۰۰ ذره در میلیون رسیده و این احتمالا از ۴ میلیون سال قبل تاحالا اتفاق نیافتاده بود.”
دانشمندان می گویند که شرایط اقلیمی زمین در آن زمان به میزان قابل توجهی گرمتر از امروز بوده است.
دی اکسید کربن مهم ترین گاز گلخانه ای متصاعد شده در جو در اثر فعالیت های بشری است و عامل افزایش دمای زمین در دهه های اخیر شناخته می شود.
منابع انسانی تولید این گاز عمدتا سوخت های فسیلی مثل زغال، نفت و گاز هستند.
روند عادی تراکم این گاز در جو، افزایش آن در طول زمستان و کاهش آن در تابستان است که به رشد گیاهان و جذب دی اکسید کربن توسط آنها مربوط می شود.
این بدان معنی است که تراکم دی اکسید کربن در هفته های آینده بار دیگر به زیر ۴۰۰ ذره در میلیون بازگردد اما این افت موقتی خواهد بود و روند آن همچنان رو به افزایش است.
جیمز باتلر مسئول آزمایشگاه تحقیقات سیستم زمین در ایستگاه مونا لوئا می گوید که سال گذشته برای اولین بار همه ایستگاه های قطبی رقم ۴۰۰ ذره در میلیون را ثبت کرده بودند.
اما به گفته او “این اولین بار است که متوسط بالای ۴۰۰ واحد در میلیون در مونا لوئا ثبت می شود”.
در سال ۱۹۵۸ زمانی که اندازه گیری ها شروع شد میزان دی اکسید کربن در جو زمین ۳۱۵ ذره در میلیون بود. یعنی ۳۱۵ ملکون دی اکسید کربن در هر یک میلیون ملکول هوا.
منحنی این سنجش از آن زمان یک سیر دائما صعودی را طی کرده است.
دکتر باتلر پیش بینی می کند که در سال آینده یا سال بعد از آن به احتمال زیاد متوسط سالانه دی اکسید کربن از ۴۰۰ بالاتر خواهد رفت.
اما دانشمندان از کجا می دانند که میزان دی اکسید کربن در جو زمین مثلا در سه میلیون سال پیش چقدر بوده است؟
آنها برای این کار حباب های موجود در عمق یخ های قطب جنوب را مطالعه می کنند.
مثلا این مطالعات نشان می دهد که میزان دی اکسید کربن جو در طول ۸۰۰ هزار سال گذشته ۲۰۰ تا ۳۰۰ ذره در میلیون بوده است.
کارشناسان می گویند که رقم ۴۰۰ ذره در میلیون در اتمسفر به خودی خود اهمیت خاصی برای سیستم جوی ندارد.
به گفته آنها این میزان برای مدت ها درحال افزایش بوده است و این رقم ارزش نمادین دارد چون مشکلاتی را که زمین به خاطر گرمایش با آنها روبروست زنده می کند.
آلمان در رویارویی با مشکل پسماندهای اتمی
دولت آلمان در صدد است با همفکری با اپوزیسیون و کارشناسان، بهترین مکان را برای دفن نهایی زبالههای اتمی بیابد. مکان نامناسب برای نگهداری پسماندهای اتمی خطرات زیادی به دنبال دارد و در آینده بهایی سنگین خواهد داشت.
دولت آلمان در تلاش است تا پیش از انتخابات مجلس این کشور در ماه سپتامبر آینده، طی رایزنی با اپوزیسیون در زمینه تصویب قانون دفن زبالههای اتمی به توفقی دست یابد.
پس از حدود ۳۵ سال کشمکش بر سر دفن زبالههای اتمی در گورلبن به عنوان محل نهایی انباشت این پسماندها، بحث دوباره تازه شده و جان گرفته است. از این نظر آلمان در انتظار یک توافق تاریخی است.
یک کمیته ۲۴ نفره قرار است تا سال ۲۰۱۵ میلادی زمینهها را برای جستوجوی بهترین مکان دفن نهایی زبالههای اتمی در آلمان هموار سازد. نیمی از این کمیته را نمایندگان احزاب و نیمی دیگر را کارشناسان، مخالفان انرژی اتمی و دیگر نمایندگان جامعه تشکیل میدهند.
احتمال دارد که تا سال ۲۰۳۱ میلادی جستوجو برای یافت بهترین مکان برای انبار زبالههای هستهای یا رادیواکتیو در آلمان به نتیجه برسد.
انباری برای یک میلیون سال
پیدا کردن محلی مناسب برای نگهداری زبالههای اتمی چالشی بزرگ محسوب میشود. این مکان باید بتواند قابلیت ذخیرهی پرتوهای رادیواکتیو را برای بیش از یک میلیون سال داشته باشد. کارشناسان میگویند، این مکان باید در اعماق زمین قرار داشته و بافت آن احتمالا ترکیبی از سنگ نمک، خاک رس و گرانیت باشد.
نمک برای نگهداری گرمای حاصل از پرتوهای ساطعشده از پسماندهای هستهای مناسب تلقی میشود، اما این عیب را دارد که در برابر آب نفوذپذیر است. خاک رس بر عکس، آب را نفوذ نمیدهد اما قابلیت کمی برای هدایت گرما دارد و مقاومت آن نیز به اندازه کافی نیست. گرانیت مقاوم است با این حال باید مطمئن شد که پرتوهای رادیواکتیو از محفظههای انبار پسماندهای هستهای به بیرون نتابد.
کارشناسان باید در مکانیابی خود عواملی مانند تغییرات آبهای زیرزمینی، حرکات گسلها و فرسایش زمین را در نظر بگیرند. تمامی این عوامل باید سنجیده شود تا پرتو رادیواکتیو به بیرون ساطع نشود.
خطرات نگهداری نادرست زبالههای اتمی
دفن نامناسب پسماندهای اتمی به خصوص در درازمدت خطری بزرگ برای انسان و محیط زیست به همراه خواهد آورد و بهای سنگینی باید برای آن پرداخت.
بشکههای نگهداری زبالههای اتمی
میتوان در این مورد انبار آسه را مثال زد. اداره مصونیت در برابر پیامدهای تشعشعات اتمی آلمان این انبار را از “نامطمئنترین” مخازن هستهای معرفی کرده است. در این انبار بین سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۸ حدود ۱۲۶ هزار بشکه پسماند اتمی ذخیره شده است.
در این انبار ۱۴ هزار بشکه هست که از محتویات آنها اطلاعات دقیقی در دست نیست. مکانیابی انبار نیز درست انجام نشده و انتخاب معادن نمک برای این کار اشتباه تلقی میشود. نفوذ روزانه ۱۲ هزار لیتر آب، خطر آلوده شدن آبهای زیرزمینی را به دنبال دارد.
دفن زبالههای هستهای در تونلها هم به دلیل احتمال ریزش تونل پرخطر، زمانبر، پرهزینه و گاهی غیرممکن تلقی میشود.
نگهداری پسماندهای هستهای در دریاها هم خطرناک است و طبق پیمانی بینالمللی در سال ۱۹۹۳ در مواردی ممنوع اعلام شده است.
سازمان زیستمحیطی “گرین پیس” میگوید، بیش از ۱۰۰ هزار تن زباله اتمی تنها در دریاهای اروپا مدفون شدهاند که پیامدهای بلندمدت آن هنوز روشن نیست.
افزایش مسئولیتپذیری در اروپا
در سراسر جهان انبار مناسبی برای دفن نهایی زبالههای رادیواکتیو وجود ندارد.
میشائیل سیلر(Michael Sailer)، کارشناس هستهای آلمان در گفتوگو با دویچهوله میگوید، حتی آمریکا نیز بار دیگر جستوجوی ذخیرهگاه نهایی پسماندهای هستهای خود را آغاز کرده است.
سیلر میافزاید، فنلاند، سوئد، فرانسه و سوئیس که در مکانیابی ذخیرهگاه نهایی جلوتر از دیگر کشورها بودهاند مدتها است که حساسیت موضوع و ضرورت مسئولیتپذیری در این زمینه را دریافتهاند و رویکرد شفافتری در پیش گرفتهاند.
سوئیس در مورد هزینههای ذخیره کردن پسماندهای اتمی ۵ نیروگاه هستهای خود در آینده مطالعات فراگیری انجام داده است. بر اساس این مطالعات که در سال ۲۰۱۱ انجام شد، هزینه دفن زبالههای هستهای این کشور ۱۲ میلیارد فرانک سوئیس (۱۰ میلیارد یورو) برآورد شده است.
بنا به ارزیابی کارشناسان، آلمان باید در آینده برای دفن زبالههای ۸ نیروگاهخاموششده و ۹ نیروگاه فعال اتمی این کشور ۱۸ میلیارد یورو (نزدیک ۲۸ میلیارد دلار) بپردازد.
احتمال شکست جهان در مبارزه علیه تغییرات اقلیمی بیشتر شده است
دانشمندان نامدار جهان زنگ خطر را به صدا درآوردهاند. بنا به ارزیابی آنها، اگر نشر و پخش گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۳۰ به شدت کاهش نیابد شکست جامعه جهانی در مبارزه با تغییرات جوی و پیامدهای آن قطعی خواهد بود.
وقوع مکرر و مزمن خشکسالی، امواج بیسابقه گرما، سیل و گردباد همه و همه پیامدهای تغییرات غیرمتعارف اقلیمی هستند که کمتر گوشهای در جهان از آنها در امان است.
یک گزارش تحقیقی تازه سازمان ملل میگوید که دود و دم کارخانهها، نیروگاهها، اتوموبیلها و سایر وسائل حمل و نقل در دهه اول قرن جاری میلادی (۲۰۱۳) چنان حجمی از گازهای آلودهساز را وارد جو زمین کرده که در تاریخ بیسابقه است.
دلیل اصلی این رکوردشکنی رشد اقتصادی سریع چین و برخی دیگر از کشورهای آسیایی عنوان شده است. آلودگی بیسابقه جو زمین عمل تهدیدی برای دستیابی به هدفی است که به موجب آن افزایش دمای جو تا پایان قرن جاری نباید در قیاس با آغاز انقلاب صنعتی از دو درجه سانتیگراد تجاوز کند. این هدف محور اصلی بیانیه اجلاس سران برای حفاظت از اقلیم است که سال ۲۰۱۰ در کانکون مکزیک برگزار شد و ۲۰۰ کشور جهان آن را امضا کردهاند. اگر اقدامات لازم در راه رسیدن به این هدف انجام نشود، گرمای زمین تا پایان سده جاری بین ۲ /۲ تا ۵ / ۵ درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت.
گردبادهای شدید و مکرر از پیامدهای تغییرات اقلیمی بیسابقه هستند
پیامدهایی بسیار مشهود
در صورتی که افزایش گرمای زمین در سطح دو درجه باقی بماند پیامدهای ناشی از تغییرات جوی مانند گردبادها، سیل و خشکسالی قابل کنترل خواهد بود. ولی اگر پخش و نشر گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۳۰ مهار و کنترل نشود، کشورها باید برای دفع دیاکسید کربن از جو تدابیر تازهای را شروع کنند. یکی از راههای پیشنهادی گزارش سازمان ملل ایجاد جنگلهای جدید است تا درختان آنها تا حد ممکن دی اکسید کربن را به خود جذب کنند.
پیامدهای تغییرات شدید جوی از مدتها پیش مشهود بودهاند. بنا به یک گزارش بانک جهانی، کاهش قطر و عمق یخ قطب شمال در ماه سپتامبر سال گذشته به بیشترین حد خود رسیده است و گرمای شدید و خشکسالی در دهه گذشته کشورهایی مانند آمریکا و روسیه را بیشتر از گذشته با مشکل روبرو کرده است. بنا به ارزیابی دانشمندان شریک در تهیه گزارش سازمان ملل، این تغییرات شدید اقلیمی و گرمای شدید ناشی از آن به “امری عادی” در جهان بدل میشود.
اخیرا ۳۰ شرکت بزرگ آمریکایی دولت این کشور را به مشارکت بیشتر در مبارزه علیه تغییرات اقلیمی فراخواندهاند. در فراخوان آنها آمده است: «ما نمیتوانیم آینده فرزندان خود را به بازی بگیریم با این امید که ارزیابی اکثریت دانشمندان نسبت به خطرات تغییرات اقلیمی اشتباه از کار درآید.»
سیل و آبگرفتگی در نقاط مختلف جهان نیز بیش از پیش به پدیدهای عادی بدل میشود
شرکتهای یادشده که نام اپل، آدیداس، نایکی، ایبی، استارباکس، اینتل هم در میان آنها دیده میشود با اشاره به تلاشهای خود برای کاهش گازهای گلخانهای، دولت را نیز به در پیش گرفتن تدابیری مشابه در سطح ملی فراخواندهاند تا “محیط زیست حفاظت شود و رقابت تجاری نیز با میزان بیشتری از عدالت همراه شود”.
رئیس جمهور آمریکا حفاظت از اقلیم را هدف دور دوم ریاست جمهوری خود اعلام کرده است. او در فوریه گذشته کنگره را فراخواند که در این راستا تلاشهای بیشتری انجام دهد. باراک اوباما تهدید کرده است که در غیر این صورت با استفاده از اختیارات خود و صدور فرمان اقدامات لازم را در راه حراست از اقلیم به جریان خواهد انداخت.
در میان جمهوریخواهان آمریکا اما جبههای قوی علیه تدوین و تصویب قانون برای کاهش گازهای گلخانهای و حفاظت از جو وجود دارد. این جبهه از سوی شماری از کنسرنهای بزرگ آمریکا نیز حمایت میشود. این کنسرنها اقدامات زیست محیطی را دربرگیرنده هزینههای سنگین برای خود میدانند و با آنها مخالفند. سال ۲۰۱۰ سنای آمریکا، از جمله با رای سناتورهای جمهوریخواه، قانونی را که برای کاهش گازهای گلخانه ارائه شده بود وتو کرد.
روز دوشنبه آینده (۱۵ آوریل/ ۲۶ فروردین) در دوبلین، پایتخت ایرلند، کنفرانسی جهانی برپا میشود که تغییرات اقلیمی، گرسنگی و سوءتغذیه از موضوعهای محوری آن هستند.
چرخ و فلک باغ وحش موزه ملی آمریکا و محافظت از محیط زیست
پانداهای عظیم و حیوانات عجیب و غریب و باغ وحش ملی اسمیتسونیان واشنگتن دی سی معروف هستند. اما از نوامبر سال گذشته تاکنون که این باغ وحش افتتاح شده است، جنبه جذاب دیگری نیز به بازدیدکنندگان آن ارائه می شود.
«چرخ و فلک محافظت از سیزاب» باغ وحش ملی در اولین نگاه شبیه چرخ و فلک های عادی به نظر می رسد. اما این جاذبه جدید پارک جانورشناسی از دو جنبه ویژه است.
اولین ویژگی این چرخ و فلک خاص این است که با انرژی خورشیدی کار می کند، فقط دو چرخ و فلک در سطح جهان وجود دارند که در نور خورشید کار می کنند.
چاک فیلاه، دستیار مدیر برنامه ریزی باغ وحش می گوید ایده استفاده از انرژی خورشیدی به این دلیل مطرح شد که یکی از اهداف باغ وحش این بود که قصد داشت حامل پیام محافظت از انرژی باشد. سراسر بخش جنوبی سقف چرخ و فلک با ١۶٢ صفحه خورشیدی پوشانده شده است. وی می افزاید: «هر یک از این صفحات چندین وات برق تولید می کند و چرخ و فلک با انرژی برقی که بر اثر تابش خورشید تولید می شود، می چرخد».
انرژی اضافی که صفحات خورشیدی جذب و تولید می کنند به شبکه برق باغ وحش وصل می شود و برق ساختمان ها و قفس حیوانات را فراهم می کند.
تولید برق چرخ و فلک توسط انرژی خورشید دوین، بازدیدکننده ده ساله باغ وحش را جلب می کند. او می گوید «خیلی خوب است که این چرخ و فلک با انرژی خورشید کار می کند، چون نشان می دهد که برای بازی و سوارشدن چرخ و فلک و خوش گذراندن به آن همه انرژی و فن آوری ساخته دست انسان نیاز ندارید».
زیستگاه حیوانات
ویژگی خاص دیگر چرخ و فلک این باغ وحش این است که ۵۶ اثر ساخته دست و کنده کاری شده دارد که نمایانگر موجودات زنده سراسر جهان است. حدود ۴٠ حیوانی که برای نصب در این چرخ و فلک ساخته شده اند یا در این در باغ وحش نگهداری می شوند و یا در مرکز پژوهشی در ویرجینیا در نزدیکی واشنگتن دی سی هستند. این حیوانات گونه های در معرض خطر و رو به انقراضی همچون پانداهای عظیم، اژدهای کومودو و چیتاهای بسیار محبوب هستند.
شیر آفریقایی، ببر سوماترا که در معرض خطر انقراض قرار دارد و گوریل ز از جمله حیوانات محبوب و پرطرفداری هستند که عروسک های آن ها
روی چرخ و فلک نصب شده اند.
چاک فیلاه می گوید ایده ساخت این چرخ و فلک ارتقای آگاهی عمومی در مورد شرایط خطرناک و بحرانی حیواناتی بود که در زیستگاه ها و خود آن ها معرض خطر انقراض و نابودی قرار دارند.
وی می افزاید «ما این حیوانات را بر اساس چهار زیستگاه متفاوت تقسیم بندی کردیم، چون حیوانات و زیستگاه ها دو مسئله ای هستند که واقعاً باید در مورد محافظت از حیات آن ها مدنظر داشته باشیم. بنابراین ما حیوانات را بر اساس زیستگاه آن ها در اقیانوس ها، سرزمین های سبز، بیابان و جنگل تقسیم بندی کردیم».
دو ارابه این چرخ و فلک هم به طور خاص ویژه افرادی طراحی و ساخته شده است که افرادی که ناتوانی جسمی دارند بتوانند از آن استفاده کنند.
عبدالرحمان العباسی ١١ ساله تحت تاثیر پیام محافظت از محیط زیست و حیات وحش این باغ وحش قرار گرفته است. او می گوید: «تعداد زیادی از این حیوانات در معرض خطر انقراض قرار دارند اما کاری که مقامات باغ وحش کرده اند این است که به پیشگیری از انقراض آن ها کمک کنند».
خواهران مورچا که اهل ویرجینیا هم با این ایده موافق هستند. فیونا ١٢ ساله می گوید «من فکر می کنم خیلی ایده باحالی است چون در مورد حیوانات آگاهی رسانی می شود. ما هم فرصتی پیدا می کنیم که ببینیم کدام حیوانات در معرض خطر انقراض قرار دارند و شاید نگاه عمیق تری داشته باشیم و ببینیم چطور می توانیم به این حیوانات کمک کنیم».
آقای فیلاه می گوید کودکان در ضمن این که در باغ وحش خوش می گذرانند، به پیام محافظت از حیات وحش و محیط زیست توجه می کنند.
او تاکید می کند: «ما با طراحی چرخ و فلک باغ وحش ملی اسمیتسونیان امیدوار بودیم که مردم اواقات خوشی را در آن بگذرانند و در مورد حیوانات و زیستگاه های آن ها بیاموزند. هدف ما این بود که مردم با طبیعت ارتباط برقرار کنند و شاید درسی هم در این زمینه بگیرند».
او می گوید تعدادی از مدیران باغ وحش ها با او تماس گرفته اند و نسبت به طراحی چرخ و فلک های مشابه ابراز علاقه کرده اند.
مفهوم “پایدار”، ایدهای که در آلمان پا گرفت
از هنگامی که تغییرات آب و هوایی انسان را به خطر انداخته، مفهوم “پایدار” نیز در همه جا شنیده میشود. این مفهوم اگر چه مدرن به نظر میآید، اما قدمت آن به ۳۰۰ سال پیش به ایده یک معدنچی آلمانی از ایالت ساکسن برمیگردد.
در سده هفدهم میلادی در شهر فرایبرگ آلمان در ایالت ساکسن مردی میزیست به نام هانس کارل فون کارلوویتس (Hans Carl von Carlowitz).
هانس کارل فون کارلوویتس در سال ۱۶۴۵ میلادی متولد شد و در سال ۱۷۱۴ از دنیا رفت. او در سال ۱۶۷۷ ریاست سرمعدنچیان را برعهده گرفت و از آن پس کارش نظارت بر بهرهبرداری از طبیعت و معادن اطراف خود شد.
اما آنچه که هانس کارل ۳۲ ساله در یکی از مهمترین مناطق بهرهبرداری از منابع طبیعی اروپا به چشم میدید هر چیزی بود غیر از بهرهبرداری “پایدار”. برای رسیدن به محصولاتی از نقره باید هزاران درخت نابود میشد، چرا که برای افروختن کوره به منظور ذوب فلز، لازم بود سالانه حدود ۲۰ هکتار جنگل زیر تیغ تبر برود.
طولی نکشید که فون کارلوویتس، که به سبب سفرهایش به ایتالیا، فرانسه و اسپانیا پیامدهای بهرهبرداری بیرویه از جنگلها را دریافته بود، به یکی از بزرگترین منتقدان سودآوری کوتاهمدت (ناپایدار) صاحبان معادن تبدیل شد.
تأکید بر جنگلزایی
هانس کارل فون کارلوویتس خواستار پایان دادن به بهرهبرداری بیرویه از جنگلها شد. در سال ۱۷۱۳ او فراتر از این رفت و در کتابش (Syvicultura Oeconomica) از تمامی کسانی که به چوب نیاز داشتند خواست، در جنگلکاری و جبران درختهای از دست رفته شرکت کنند تا تعادل بین جنگلزدایی و رشد مجدد جنگلها برقرار شود.
جنگلهای بکر غرب اوگاندا
جمله “هیچ درختی مجاز نیست بیافتد، مگر آنکه درختی نو کاشته شود” که امروزه به سنگبنای جنگلداری مدرن تبدیل شده، جمله هانس کارل فون کارلوویتس است. از اینها گذشته او چشمانداز دیگری را نیز در آن زمان گشود و گفت، باید از سودآوریهای کوتاهمدت دور شد، به مصالح نسلهای آینده اندیشید و بهرهوریهای پایدار را مد نظر قرار داد.
سالهای متمادی گذشت تا این سخن به عرصههای بینالمللی راه یافت. نخستین بار در سال ۱۹۸۷ بود که از مفهوم “پایدار” در گزارشهای مربوط به کمیسیون برونتلند سازمان ملل متحد نامی برده شد.
در سال ۱۹۹۲ عبارت “توسعه پایدار” سرانجام در کنفرانس سازمان ملل در ریو دو ژانروی برزیل به تفکر راهبردی جنبش زیستمحیطی جهانی تبدیل شد.
آن چه که هانس کارل فون کارلوویتس در سدهی هفدهم میخواست، در سدهی حاضر معادلی یافت که همانا تلاش برای ایجاد “جهانی عادلانه و هماهنگ با منابع طبیعی” است.
امروزه بسیار صحبت از “پایدار” میشود؛ توسعه، زیست، اقتصاد و استراتژی پایدار عبارتهایی آشنا هستند. تا جایی که منتقدان میگویند، این صفت به لعابی تبدیل شده که دولت، شرکتها و سازمانهای غیردولتی همگی برای اهداف گوناگون خود به کار میبرند.
بازگشت به ریشهها
مارلن تیمه (Marlehn Thieme)، سرپرست شورای توسعه پایدار دولت آلمان به همین دلیل میگوید، باید به سرآغاز پا گرفتن لغت “پایدار” بازگشت.
او مسحور تفکر “حفظ اعتدال” است، تفکری که هانس کارل فون کارلوویتس بر آن اصرار داشت.
مارلن تیمه، سرپرست شورای توسعه پایدار دولت آلمان
تیمه میگوید: «نه تنها در اقتصاد، بلکه در سطح دولت باید بار دیگر تأمل و تفکر کنیم که چگونه میتوان استفاده کارآمد از انرژی و منابع و همچنین گردش اقتصاد را تقویت کرد.»
رونالد پوفالا (Ronald Pofalla)، رئیس دفتر صدراعظم آلمان معتقد است که اقتصاددانان، امروزه بر اهمیت حفظ محیط زیست واقف شدهاند. او میگوید، جدال میان نمایندگان اقتصاد و حافظان محیط زیست مربوط به گذشته است.
پوفالا معتقد است: «امروز ما میدانیم که پایداری و اقتصاد با یکدیگر هماهنگی تنگاتنگ دارند، به ویژه وقتی که ما رشد اقتصادی و تولید ناخالص ملی را از نو تعریف کنیم.»
اولاف چیمپکه (Olaf Tschimpke)، رئیس سازمان زیستمحیطی نا بو(Na Bu) نظری دیگر دارد و معتقد است که قدرتمداران دنیای اقتصاد هنوز نتوانستهاند اهمیت حفاظت از محیط زیست را دریابند.
او برای توضیح اهمیت مسائل زیستمحیطی در اقتصاد مثالی میزند: «۲۳ نوع کرم خاکی موجود در آلمان به اندازه دویچه بانک برای اقتصاد این کشور اهمیت دارند، چون این کرمها خاکی را میسازند که همه ما با استفاده از آن زندگی میکنیم.»
کرمهای خاکی بر روی حاصلخیزی و کیفیت خاک و همچنین رشد گیاه تأثیری مثبت دارند.
مفهوم “پایدار”، صادراتی آلمانی؟
تانیا گونر(Tanja Gönner)، رئیس سازمان کمکهای عمرانی GIZ آلمان، ایده هانس کارل فون کارلوویتس را هم راهنما و هم هدف میداند. او میگوید، زندهکردن این ایده ۳۰۰ ساله در کشورهای غیرپیشرفته و در حال توسعه چالش آینده است.
به گفته او، هنوز نیز نیاز به چوب برای برافروختن آتش احتیاج روزمره بسیاری از کشورهای آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا محسوب میشود.
تانیا گونر، رئیس سازمان کمکهای عمرانی GIZ آلمان
او تصریح میکند، نهادینه کردن مفهوم جنگلداری پایدار و تفهیم این مسئله که چوب و درخت را میتوان دوباره رشد داد نیاز اساسی برای آینده این کشورها است.
به گفته گونر، برای نمونه سازمان کمکهای عمرانی GIZ آلمان در بازار این کشورها در مورد اجاقهایی اطلاعرسانی میکند که با نیمی از چوبی که تا به حال مصرف میکردند میتواند همان بازده قبلی را به بار بیاورد.
گونر میافزاید، برای رسیدن به “پایداری” باید عرصه سیاسی نیز همراه شود. باید عده بیشتری بر سر میزهای تصمیمگیری بنشینند و میزان مشارکت بالا برود، چرا که قابلیت اجرایی تصمیمی مشترک بیشتر از قابلیت اجرایی “یک دستور” است.
رئیس سازمان کمکهای عمرانی GIZ آلمان معتقد است، رسیدن به “پایداری” در عرصههای مختلف فرایندی طولانی، دشوار و پیچیده در آینده است.
او خاطرنشان میسازد، هانس کارل فون کارلوویتس در اثر معروف خود یک بار از مفهوم “پایدار” سخن گفته، ولی ۴۳ بار واژه “تلاش” را تکرار کرده و همین نکته راه دشوار کنشگران این مسیر را نشان میدهد.
ساعت زمین، وجدان بیدار با چراغ خاموش
شامگاه امروز (شنبه) لامپهای بسیاری از ساختمانها و اماکن دیدنی در سراسر جهان به نشانه همراهی با مدافعان حفظ محیط زیست و حفاظت از آب و هوا خاموش خواهند شد. ایران نیز از سال ۱۳۹۰ به بعد به این حرکت پیوسته است.
شامگاه شنبه (۲۳ مارس) برابر با ۳ فروردین از ساعت ۸ و نیم تا ۹ و نیم شب لامپها و دیگر وسایل غیر ضروری برقی خاموش میشوند. این حرکت نشانهای است از همراهی با مردم جهان در مسیر کاهش مصرف انرژی، استفاده از سوختهای پاک، آلوده نساختن زمین و مبارزه با زمینگرمایی.
در مراسم “ساعت زمین” خانوادهها و افراد شاغل در حدود ۷ هزار شهر در ۱۵۰ کشور جهان با خاموش کردن چراغها و سایر وسایل الکتریکی غیر ضروری خود به مدت یک ساعت، تغییرات آب و هوایی زمین و نیاز به مصرف بهینه انرژی در جهان را یادآوری میکنند.
این برنامه از سال ۲۰۰۷ میلادی توسط صندوق جهانی حیات وحش (WWF) و در کشور استرالیا اجرا شد.
از آن سال به بعد هر ساله تعداد بیشتری از کشورهای جهان به این حرکت پیوستند. ایران در سال ۱۳۹۰ همراهی خود را با این حرکت اعلام کرد.
میلیونها لامپ هر شب شهرهای کشورهای جهان را روشن میسازند. بسیاری از پژوهشگران بر این نظرند که تأثیرات این لامپها برای محیط زیست آلاینده و منفی است. تأثیرات آنها بر روی انسانها و حیوانات گسترده است و به طور کامل نیز ارزیابی نشده است.
“لامپ، زیان شب”
فرانس هولکر(Franz Hölker)، زیستشناس آلمانی که ریاست یک مرکز تحقیقاتی در برلین را بر عهده دارد در گفتوگو با خبرگزاری آلمان لامپ را “زیان شب” مینامد.
وی در توضیح “آلودگی نوری” میگوید: «آلودگی نوری، آلوده شدن روشنایی ناشی از ماه، ستارگان و تاریکی طبیعی است. نور مصنوعی تأثیرات منفی بر انسان و طبیعت دارد.»
فرانس هولکر با اشاره به تجربیات ناشی از پژوهشهای ۱۰ مؤسسه تحقیقاتی مختلف میگوید: «ما در ابتدای این تحقیقات قرار داریم. با این حال میدانیم که نور شبانه در ترشح و کار هورمون ملاتونین اختلال ایجاد میکند. این هورمون ریتم شب و روز بدن را هدایت میکند. وقتی که بدن به دلیل روشنایی مصنوعی شب دیگر نتواند علائم خارجی نشاندهنده زمان را دریافت کرده و آمدن شب را تشخیص دهد، این امر میتواند پیامدهای زیادی به دنبال داشته باشد.»
این زیستشناس آلمانی میافزاید، چنین اختلالی میتواند اختلالات خواب، افسردگی و تضعیف سیستم ایمنی بدن و بروز امراضی مانند سرطان را به دنبال داشته باشد.
سازمان بهداشت جهانی (WHO) نیز به همین علت شبکاریها را عاملی بالقوه برای بروز سرطان دانسته است.
فرانس هولکر در ادامه خاطرنشان میسازد، بسیاری از حیوانات در شب فعال میشوند. اما وقتی به دلیل نور مصنوعی نتوانند شب و روز را از هم تشخیص دهند آهنگ طبیعی زندگی و رفتار آنها تغییر میکند. پرندگان زودتر از موقع شروع به خواندن کرده، حشرات جذب لامپها میشوند و بیهدف پرواز کرده و به راحتی طعمه عنکبوتها میشوند. تغییر رفتار حیوانات بر زنجیره غذایی آنها تأثیر میگذارد و برخی از گونههای حیوانی در معرض نابودی قرار میگیرند.
هولکر معتقد است، هر شهروندی میتواند با خاموشی لامپهای اضافی علیه آلودگی نوری مبارزه کند. حتی خاموش کردن یک لامپ اضافی در باغ یا بالکن خانه بر کل این فرایند تأثیری مثبت خواهد گذاشت.
زلزله در یک لحظه طلا میسازد
مطالعات جدید نشان میدهد که زلزله میتواند به صورت آنی رسوبی از طلا به وجود آورد. به هنگام زمینلرزه فشار و حرارت آب میان گسلها افزایش مییابد و تبخیر این آب میتواند به تشکیل کریستالهای طلا منجر شود.
دانشمندان از مدتها پیش میدانستند که رگههای طلا از تهنشست مواد معدنی موجود در مایعات داغ درون شکافهای زمین به وجود میآید. اما مطالعهای که در نشریه علمی “نیچر” منتشر شده نشان میدهد که طلا میتواند در لحظهای بسیار کوتاه که گاهی به چنددهم ثانیه میرسد، بر اثر وقوع زمینلرزه تشکیل شود.
دیون ودرلی (Dion Weatherley)، زلزلهشناس دانشگاه کوئینزلند در بریزبن استرالیا میگوید، حرکت گسلهای زمین و شکافهای زیگزاگی که گسلهای اصلی موجود در سنگها وصخرهها را به هم متصل میسازند باعث بروز این فرایند میشود.
به هنگام وقوع زلزله لایههای اطراف گسل اصلی در پوستهی زمین به حرکت در آمده و بر روی یکدیگر میلغزند. حرکت سریع گسلها باعث میشود که مقدار زیادی انرژی به صورت ناگهانی آزاد شود و آب موجود در میان گسستها که روانسازی گسل را موجب میشود تحت فشار و حرارتی بسیار بالا تبخیر شود.
فرایند تشکیل طلا
آن چه در طول زلزله بر سر مایعات موجود درون زمین میآید، موجب حیرت دیون و ودرلی و ریچارد هنلی (Richard Henley) نویسندهی دیگر این گزارش از دانشگاه ملی استرالیا در کانبرا، شده است.
وقتی که آب میان گسلها که سرشار از مواد معدنی است تحت فشار زیاد و حرارتی حدود ۳۹۰ درجه سانتیگراد تبخیر میشود، مواد معدنی موجود در آن ناگهان به کریستال تبدیل میگردد.
دیون ودرلی میگوید: «این اثر به اندازهای بزرگ است که میتواند به تنهایی منجر به رسوب کوارتز و دیگر مواد معدنی و فلزات شود.»
به گفته ودرلی و هنلی، حتی زمینلرزههای کوچک هم میتوانند با ایجاد فشار زیاد در مایعات بین گسلها فرایند رسوب طلا را شکل دهند.
ودرلی ادامه میدهد، همین مسئله میتواند روشن کند که چرا در برخی صخرهها میتوان بلورهای کوارتزی را یافت که اغلب حاوی رگههای ظریفی از طلا هستند.
این پژوهشگر استرالیایی با اشاره به این که سالانه میتوان هزاران زلزله کوچک تنها در یک سیستم گسلی داشت میافزاید که بنابر این مناطق زلزلهخیز از قابلیت تهنشست مقادیر زیادی طلا برخوردار هستند.
ودرلی میگوید، معدنشناسان میتوانند با تکنیکهای سنجش از راه دور، رسوبهای جدید طلا را در اعماق صخرهها، به ویژهدر آنهایی که حرکت گسلها در آن بارها اتفاق میافتد جستجو کنند.
وی میافزاید: «سیستم گسلی با گسلهای زیاد میتواند مکانی برای وجود طلا باشد.»
میزان طلای به جای مانده بعد از زلزله بسیار ناچیز است. علت آن است که تراکم طلا در آبهای زیرزمینی اندک است. اما وقوع زلزلههای بیشمار طی دورههای طولانی باعث میشود که مناطق زلزلهخیز به تدریج مقادیر زیادی طلا در خود ذخیره کنند.
ناسا: خاور میانه مقدار زیادی آب شیرین از دست داده است
ناسا میگوید، بخشهای وسیعی از خاورمیانه، از جمله ایران در چند سال گذشته به سرعت منابع آب شیرین خود را از دست دادهاند. ناسا دلیل از دست دادن آب را سوء مدیریت منابع آبی و خشکسالی سال ۲۰۰۷ خوانده است.
سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا (ناسا) میگوید، خاورمیانه در سالهای اخیر مقادیر معتنابهی از آب آشامیدنی خود را از دست داده است.
طی گزارش روز چهارشنبه (۱۳ فوریه/ ۲۵ بهمن) آسوشیتدپرس، ناسا اعلام کرده که این نتیجه را از بررسی اطلاعات ماهوارهای مربوط به سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ به دست آورده است.
دلیل کاهش آب شیرین خاورمیانه خشکسالی سال ۲۰۰۷ میلادی و سوء مدیریت منابع آبی این منطقه خوانده شده است. کارشناسان میگویند، خشکسالی سال ۲۰۰۷ باعث شد که مردم و کشاورزان به منابع آب زیرزمینی روی بیاورند.
این گزارش قرار است روز جمعه (۱۵ فوریه/ ۲۷ بهمن) در نشریه “تحقیقات منابع آب” سازمان ژئوفیزیک آمریکا منتشر شود.
پژوهشگران دریافتهاند که ذخایر آب شیرین بخشهایی از ترکیه، سوریه، عراق و ایران در امتداد حوزه رودخانهای دجله و فرات به میزان ۱۴۴ کیلومتر مکعب کاهش یافته است که این مقدار با آب دریای مرده (بحر المیت) برابری میکند.
این میزان پس از هندوستان بزرگترین کاهش منابع آب شیرین قارههای جهان محسوب میشود.
تأیید هشدار بانک جهانی
بررسیهای ماهوارهای ناسا بر بیم کارشناسانی که نسبت به کمبود آب در خاور میانه در دهههای آتی هشدار دادهاند، مهر تأیید میزند.
بانک جهانی در نشست زیستمحیطی دوحه قطر در دسامبر ۲۰۱۲ هشدار داده بود که در سالهای آینده کمبود آب میتواند به بزرگترین مشکل مناطقی از خاور میانه و شمال آفریقا تبدیل شود.
بانک جهانی در نوامبر سال ۲۰۱۲ نسبت به روند گرمتر شدن کره زمین نیز هشدار داده و اعلام کرده بود، در قرن حاضر امکان گرمتر شدن کره زمین تا ۴ درجه سانتیگراد وجود دارد و این به معنای هجوم امواج گرما و آسیب به کشاورزی است که به نوبه خود امنیت غذایی مردم جهان را تهدید خواهد کرد.
اینجا هیچکس نگران خزر نیست…
اینجا بزرگترین دریاچه جهان در دل زمین جا خوش کرده؛ دریاچهای که امروز دیگر آنقدر آلوده است که شنا کردن در آن بیمارت میکند. با این همه اما اینجا هیچکس نگران خزر نیست. برای تهیه گزارش که به اداره کلهای گلستان و مازندران میروم دلم برای خزر بیشتر میسوزد. امکانات نیست. ماشینها همه رفتهاند ماموریت؛ راننده ندارند. عزای پدر یکی از همکاران است و همه رفتهاند برای عرض تسلیت…!
استان گلستان اما داستانی دیگر دارد. اینجا چیزی به نام تهیه گزارش تردیدبرانگیز است. انگار میخواهی از تاسیسات اتمی یا موشکی اداره کل گزارش تهیه کنی. همه چیز امنیتی است. حتی کارشناسان نیز جرات پاسخ دادن به تو را کمتر دارند. آخر باید هماهنگ شود. دستور از بالاست. اگر بخواهی از آلودگی میکروبی خزر بنویسی، از تنوع زیستی آن، از ساخت ویلاهای بدون جواز، از زحمت محیطبانهای بخش دریایی، از صنایع آلاینده حاشیه خزر و… هر چیز دیگری که به خزر مربوط میشود باید هماهنگ کنی. انگار خزر منطقهای نظامی است که تو نباید دربارهاش سوال کنی یا گزارشی بنویسی. هماهنگ میکنی، نامهنگاری میکنی، تقاضایت را مینویسی و باز میگویند: «نمیشود!»
شاید هم اشکال از تو است که بیش از اندازه میپرسی. مثل خیلیهای دیگر فقط یادداشت کن؛ هرچه را جناب مدیر میگوید و دیگر هیچ! آنوقت به تو لوح تقدیر هم میدهند و میشوی «خبرنگار برگزیده محیطزیست استان». انگار هیچکس نگران خزر نیست؛ حتی آنهایی که برای حفاظت از خزر حقوق میگیرند.
بزرگترین دریاچه جهان اصلا وضعیت مطلوبی ندارد. این را میتوان از لابهلای اخبار جسته و گریختهای که گاهی از زبان مقام مسئولی بیرون میآید، دریافت. چندی پیش مدیرکل دفتر بررسی آلودگیهای دریایی سازمان حفاظت محیطزیست اعلام کرد که «بهتر است مردم، به دلیل آلودگی زیستمحیطی دریای خزر از شنا کردن در آن پرهیز کنند چون امکان ابتلا به بیماریهای قارچی برای شهروندان وجود دارد.» این در حالی است که طبق مصوبههای دولت، وزارتخانههای بهداشت و نیرو باید برنامه مدونی داشته باشند تا در شهرهای بالای 30هزار نفر جمعیت، تصفیهخانه فاضلاب شهری ایجاد شود که به گفته مسئولان محیطزیست دریایی، این کار به دلیل نداشتن بودجه هنوز انجام نشده است. اردیبهشتماه سال گذشته رییس پژوهشکده اکولوژی دریای خزر به صراحت به رسانهها گفت که سالانه به طور نمونه 304 تن کادمیوم و34 تن سرب وارد دریای خزر میشود. پورغلام میزان آلودگیهای نفتی وارده به خزر را سالانه 122هزار و 350 تن اعلام کرد. او گفت که روند آلودگی خزر طی چند سال اخیر به گونهای است که چندی پیش کارشناسان اعلام کردند دو گونه مهم ماهی خاویار و کیلکا در این دریا رو به نابودی است. ساختوساز ویلاها بدون رعایت حریم، پسماندهای شیمیایی ناشی از کشاورزی و صنایع و صید بیش از حد ماهیان مخصوصا ماهیان خاویاری و همچنین آلودگیهای نفتی، نیز از دیگر مشکلات خزر است. دریایی که برای حل بحرانهایش پنج کشور حاشیه آن با پشتیبانی نهادهای بینالمللی، برنامهای را به نام برنامه محیطزیست دریای خزر cep امضا کردند تا با حفظ این پهنه آبی، زندگی میلیونها حاشیهنشین آن را نجات دهند. در ادامه این برنامه، در تابستان 1385 «کنوانسیون تهران» با تصویب دولت قزاقستان رسما لازمالاجرا شد و متن نهایی آن، پس از توافق پنج کشور ساحلی خزر در 13 آبان 1382 طی مراسمی در تهران به امضای کشورهای ساحلی رسید.
با این همه اما به نظر میرسد هنوز هیچ فعالیت مثبت و موثری برای حل چالشهای خزر صورت نگرفته و برنامه و کنوانسیونهای نامبرده و در نتیجه اکوسیستم حساس و شکننده دریای خزر، به نوعی به دست فراموشی سپرده شده است.
ضمانت اجرایی پروتکلها
و قوانین ضعیف داخلی
هر چند برخی میگویند که کنوانسیونهای بینالمللی از ضمانتهای اجرایی لازم برخوردار نیستند و دلیل اجرایی نشدن سپ نیز همین است اما فرهاد دبیری معتقد است که علت این عدم موفقیت، ضعف قوانین داخلی کشور و نیز عدم اعتنا به دیگر قوانین در این حوزه است. مسئول دفتر حقوقی سازمان حفاظت محیطزیست در دولت هشتم به بهار میگوید: «اتفاقا در حقوق بینالملل، کنوانسیونها جزو حقوق سخت هستند و فقط بیانیهها و کنفرانسها، حقوق نرم و غیرالزامآور به حساب میآیند.» دبیر گروه حقوق محیطزیست دانشکده محیطزیست و انرژی واحد علوم و تحقیقات، در ادامه میگوید: «پرستیژ اجتماعی هر کشوری اقتضا میکند که اگر در معاهدهای وارد شد به آن عمل کند. اما مسئله اصلی در دریای خزر نداشتن قوانین قوی است که این شامل دیگر کشورهای حاشیه خزر نیز میشود. به جز بحث ماهیان خاویاری، قوانین محکم و لازم را برای برخورد با متخلفان و حل مسایل و چالشها نداریم. هر چند آنجا که قوانین خوب هم داریم به آنها عمل نمیشود و در اجرا ضعیف بوده و مدیریت داخلیمان اسفبار است.» دبیری همچنین تاکید کرد: «حتی در برنامه چهارم توسعه، ماده بسیار خوبی برای حل بحران خزر داشتیم که متاسفانه به آن نیز بیمهری کردند.»
آمایش منطقهای و تشریک مساعی
«شاید هر یک از کشورها به تنهایی برای حل بحرانهای زیستمحیطی خزر اقدام کنند، اما تشریک مساعی جدی و هماهنگی لازم بین این کشورها وجود ندارد.» این را امید روشن میگوید. عضو هیات علمی دانشگاه که سابقه سالها کار و مدیریت در استانهای شمالی را در کارنامه خود دارد. او یکی از راهکارهای مهم نجات خزر از تهدیدهای گریبانگیر را علاوه بر اجرای برنامههای بینالمللی، انجام «آمایش منطقهای» نه در راستای منافع یک کشور، بلکه در جهت تامین امنیت زیستبوم دریای خزر برمیشمارد. آنهم آمایشی که توسط متخصصان کارآزموده در حوزه محیطزیست و با نظارت جدی سازمان صورت بگیرد. مزدک دربیکی پژوهشگر محیطزیست و عضو هیات علمی دانشگاه فقدان «مدیریت یکپارچه منطقه ساحلی» را از علتهای بحرانی شدن دریای خزر میداند. او به بهار میگوید: «تمام مشکلات مختلفی که در خزر رخ نمایانده به علت نبود این برنامه است. به همین دلیل گاه وظیفه تعیین کاربریها بر عهده مدیران استانی گذاشته شده و اینجاست که مدیریت سلیقهای اعمال میشود. ضمن اینکه ایستادگی مدیران استانی نیز یکی از مشکلات جدی در این راستاست. بر همین اساس، تصمیمگیری برای تعیین کاربری در کرانههای دریای هیرکان (خزر) کارشناسی نبوده بلکه براساس فشارها – اعم از برون یا درونسازمانی- شکل میگیرد.»
سازمانی بیامکانات و صرفا ناظر
محمدباقر نبوی رییس پیشین محیطزیست دریایی سازمان حفاظت محیطزیست کشور در پاسخ به این سوال «بهار» که «با وجود این همه بحران در خزر و پیوستن ایران به سپ و امضای پروتکل تهران، چرا این چالشها هر روز بیشتر میشود»، گفت: «اجرای تعهدات بینالمللی، عزم راسخ کشورها را میطلبد. باید باور کشورها درباره وضعیت بحرانی خزر به عنوان یک دریای بسته، به یقین تبدیل شود و کشورها در حدود ملی خودشان، اقدام کنند اما به نظر میرسد مدیران ارشد کشورهای عضو سپ، اراده مشترکی برای اجرای برنامه ندارند.» او تاکید میکند که اگر کشورهای حاشیه خزر به جای رقابت در برداشت و استفاده از منابع خزر به همراهی مشترک برای برداشت استاندارد و منطبق بر ضابطههای محیطزیستی برسند بسیاری از مسایل این دریای بسته و شکننده حل شده و پروتکلها نیز به اجرا در خواهد آمد.»
این عضو هیات علمی دانشگاه درباره اقدامات انجامنشده ایران در این برنامه گفت: «متاسفانه امکانات و تجهیزات سازمان محیطزیست کشور در حوزه دریایی با وظایف آن سازگاری ندارد. از نیروی انسانی و کارشناسان فنی گرفته تا تجهیزات و امکانات در این حوزه بسیار کمتر از میزان لازم است. ضمن اینکه سازمان محیطزیست یک سازمان حاکمیتی-نظارتی است و اگر دیگر سازمانهای متولی به وظایفشان در این حوزه عمل نکنند کاری از پیش نخواهد رفت. مثلا در حوزه آلودگی خزر طبق مصوبه دولت، وزارت نیرو باید برای شهرهای بالای 30هزار جمعیت در پیرامون این دریاچه، تاسیسات فاضلاب شهری ایجاد میکرد. اما این کار به دلایل مختلف انجام نشده و تمام فاضلابهای انسانی اعم از شهری و صنعتی در شهرهای حاشیه خزر، به آن میریزد. بنابراین هرچند سازمان محیطزیست باید پیگیریهایش را انجام بدهد، اما نمیتوان فقط از سازمان انتظار داشت بلکه تمام دستاندرکاران باید با ارادهای واحد به برنامهها پایبند باشند تا مشکلات در زمینه خزر رو به کاهش بگذارد.» نبوی با تاکید بر لزوم دادن آموزشهای لازم به شهروندان در این زمینه گفت: «باید به مردم آموزش داده شود که در رابطه با ثروتهایی همچون دریا، جنگل و… چگونه برخورد کنند. الان دریاهای ما آلوده است؛ جنگلهایمان پر از زباله است و وضعیت مطلوبی ندارد. مردم هنوز نمیدانند که نباید زبالههایشان را در بین درختان یا کنار رودخانهها رها کنند. آموزش هم باید با هماهنگی تمام دستگاهها انجام شود. از سازمان محیطزیست گرفته تا آموزشوپرورش، شهرداری و مخصوصا صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی. وگرنه با کار یک سازمان معضلی به این بزرگی حل نخواهد شد.»
خطر فعالیتهای نفتی
سال گذشته رییس پژوهشکده اکولوژی دریای خزر با اعلام اینکه 16 مورد از مشتقات مواد نفتی سرطانزاست گفت که ساحل باکو پر از آلودگی نفتی است و از طریق نفتکشها، مبادی و ورودی و خروجی نفت، چاههای اکتشاف و استخراج که از تکنولوژی پیشرفته برخوردار نیستند، آلودگی را به دریای خزر تحمیل میکنند. پورغلام با بیان اینکه 95درصد آلودگی دریای خزر را کشورهای شمالی و شمال غربی شامل روسیه فدراتیو، قزاقستان و جمهوری آذربایجان ایجاد میکنند تاکید کرد که سهم ایران در این بخش تنها پنجدرصد است.
اما حالا قرار است فعالیتهای نفتی در سواحل ایران نیز انجام بگیرد و در صورت فقدان یک برنامهریزی صحیح، سهم ایران به رقمهایی بالا و البته خطرآفرین برای حیات دریای خزر تبدیل خواهد شد. موافقت سازمان محیطزیست با ایجاد تاسیسات پالایشگاهی در میانکاله و همجوار با یک تالاب بینالمللی و پناهگاه حیات وحش که جزو مناطق حفاظتشده ایران محسوب میشود خود به اهرمی برای فشار بیشتر بر دریای خزر تبدیل خواهد شد چراکه به گفته معاون انستیتو جغرافیای آکادمی ملی علوم جمهوری آذربایجان، هماکنون آب جاری در 130 رودخانه به دریای خزر ریخته میشود و آبهای آلوده، بزرگترین منبع آلودگی دریای خزر هستند. «رامیز محمود اوغلی مامدوف» با حضور در موسسه تحقیقات آب ایران در بهار سال 1390 تاکید کرد که هماکنون دریای خزر با مشکلات زیادی روبهرو است و در این میان، مشکل اکولوژی این دریا امری مهم و بینالمللی است. بر این اساس بسیاری از صاحبنظران بر این گمان هستند که ایجاد تاسیسات پالایشگاهی و صنایع آلاینده میتواند بحرانهای خزر را مخصوصا در پهنه آبی ایران تشدید کند. از جمله «دلاور نجفی»، معاون سابق محیط طبیعی سازمان محیطزیست دولت نهم در اینباره گفته «واگذاری آَشوراده و ساخت پالایشگاه در آن، به معنای خداحافظی همیشگی با منطقه میانکاله است.» حالا باید دید عاقبت بزرگترین دریاچه جهان که برای نجات از بحرانها، چشم به دستان ما دوخته، چه میشود؟
الهه موسوی
http://baharnewspaper.com
افزایش متوسط دمای کرهی زمین و فجایع زیستمحیطی
در هفتهی جاری، سه گزارش جهانی پیرامون وضعیت آب و هوای کرهی زمین منتشر شد؛ گزارشهایی بر مبنای تحقیقات و پژوهشهایی متفاوت، ولی با یک نتیجهگیری مشترک.
بدین ترتیب، بنا به نتایج این سه گزارش، با وجود تشدید تلاشهای فعالان و دستاندرکاران حفاظت از محیط زیست و نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی فعال در این زمینه، نه تنها روند توسعهی در جو کرهی زمین، کاهش نیافته است بلکه این روند بار دیگر رو به افزایش است.
بنابراین، جهانیان به هیچ وجه نخواهند توانست افزایش متوسط دمای کرهی زمین را زیر دو درجه نسبت به دمای پیش از عصر صنعتی نگه دارند. که این حاکی از شکست تعهدات نشست کپنهاگ در سال ۲۰۰۹ است. نشستی که در آن ۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل متحد برای کاهش گازهای گلخانهای و کنترل میزان افزایش دمای کرهی زمین همپیمان شده بودند.
در وهلهی اول بانک جهانی روز دوشنبه مفصلترین گزارش را منتشر ساخت که حاکی از آن است که طی قرن جاری و یا حتی تا سال ۲۰۶۰، یعنی کمتر از نیم قرن دیگر، در صورت ادامهی روند کنونی و عدم تلاش دوچندان دولتها، دمای متوسط کرهی زمین حدود چهار درجه افزایش خواهد یافت.
بدین ترتیب، بنا به نظریهی نگارندگان این گزارش، جهانیان در کرهی زمین با چهار درجه افزایش دما، بدون شک با فجایع زیستمحیطی بسیار زیادی روبرو خواهند شد. فجایعی که به دلیل عظمت آنها، به هیچ وجه انسان قابلیت و توانایی مقابله با آنها را نخواهد داشت. در این رابطه، رییس بانک جهانی هشدار داده است که اگر بشریت نتواند فرآیند گرمایش کرهی زمین را کندتر کند و میزان متوسط افزایش دما را زیر مرز دو درجه نگه ندارد، آنگاه جهان متفاوتی را برای نسلهای آینده به میراث خواهیم گذاشت. خصوصاً رییس بانک جهانی تاکید کرده است که در صورت ادامهی روند کنونی، افراد فقیر و کمدرآمد جامعه، از دیگران به مراتب آسیبپذیرتر خواهند بود.
در ادامهی گزارش بانک جهانی آمده است که این افزایش چهار درجهای دمای متوسط کرهی زمین در قرن جاری، برابر خواهد بود با تشدید خشکسالی در مناطق بسیار خشک، تشدید رطوبت در مناطقی که اکنون مرطوب هستند، افزایش موج گرما در مناطق حاره، تشدید مشکلات بیآبی در بسیاری از مناطق جهان، نابود شدن بخش عمدهای از تنوع زیستی، خصوصاً در کل سلسله رشتهی مرجانهای اقیانوسها که برای تعادل محیط زیست از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند، و زیر آب فرو رفتن شهرهای ساحلی و خصوصاً ایجاد اختلال شدید در تولیدات کشاورزی و ماهیگیری و در نتیجه افزایش مشکلات کمبود مواد غذایی و سوءتغذیه در بسیاری از مناطق جهان.
اما گزارش بانک جهانی به چند مکان جغرافیایی جهان اشارهای دقیقتر دارد. بدین ترتیب، در صورت ادامهی روند کنونی، امواج گرمای شدید که ممکن بوده تا به حال در هر قرن یک بار رخ دهد، همه ساله امکانپذیر خواهد بود؛ خصوصاً در آفریقای شمالی، خاورمیانه و برخی مناطق ایالات متحدهی امریکا، که در این مناطق ممکن است دمای متوسط به میزان شش درجه افزایش یابد.
از سوی دیگر، میزان متوسط آب دریاها حدود نیم متر تا یک متر افزایش خواهد یافت که در این صورت آسیبپذیرترین مناطق جهان که ممکن است بخش اعظم شهرهای ساحلی آنها به زیر آب فرور رود، عبارتند از ونزوئلا، هند، بنگلادش، اندونزی، فیلیپین، موزامبیک، ویتنام، ماداگاسکار و مکزیک.
گزارش بانک جهانی در پایان، به این نکته اشاره میکند که آخرین کاهش بیش از حد دمای متوسط کرهی زمین در تاریخ بشریت، سبب پایین آمدن عصر یخبندان شد. زمانی که هزاران سال قبل، دمای کرهی زمین حدود چهار تا هفت درجه کاهش یافت و طی آن بخش عمدهای از اروپا و شمال امریکا به طور کامل زیر قشر بسیار زخیمی از یخ قرار گرفتند. ولی پژوهشگران نگارندهی این گزارش تاکید دارند که این فرآیند هزاران سال به طول انجامید، در حالی که فرآیند گرمایش کنونی کرهی زمین، تنها طی یک قرن انجام پذیرفته است.
در حال حاضر، بانک جهانی به ۱۳۰ کشور جهان کمک مالی میکند تا بتوانند با تغییرات شدید آب و هوایی در مناطق خود مبارزه کنند.
و اما روز سهشنبه نیز سازمان هواشناسی جهانی گزارشی را منتشر ساخت حاکی از آن که میزان تمرکز گازهای گلخانهای در جو کرهی زمین، در سال ۲۰۱۱ میلادی، رکورد جدیدی را به جای گذاشته است. نگارندگان گزارش سازمان هواشناسی جهانی تاکید کردهاند که عامل اصلی این میزان افزایش گازهای گلخانهای، استفادهی بیش از پیش انسان از انرژیهای فسیلی است، مانند نفت، گاز و یا زغال سنگ.
و سرانجام، روز چهارشنبه، دستاندرکاران برنامهی محیط زیست سازمان ملل متحد گزارش دیگری را منتشر ساختند که باز هم حاکی از تشدید وخامت وضعیت زیست محیطی کرهی زمین است.
حال چشم جهانیان، از روز دوشنبه، به سوی دوحه، پایتخت قطر دوخته شده؛ جایی که مذاکره کنندگان سراسر جهان در چهارچوب هجدهمین نشست بینالمللی آب و هوایی حضور خواهند یافت تا بتوانند برای نجات محیط زیست کرهی زمین و کاهش گازهای گلخانهای تلاش کنند.
بدی آب و هوا مواد غذایی را در جهان گران کرد
تأخیر در فصل باران در هندوستان و بارش اندک باران در استرالیا نیز از دیگر دلایل بالارفتن بهای غذا اعلام شده است.
سازمان خواربارجهانی می گوید شرایط فوق العاده هوا در ماه ژوییه بهای غذا را در سراسر جهان بالا برده است.
افزایش قیمت مواد غذایی به نگرانیها درباره تکرار بحران غذای سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ دامن زده است.
به گفته سازمان خواربار جهانی بارانهای نابهنگام در برزیل، خشکسالی در آمریکا و مشکلات مربوط به تولید در روسیه به بالا رفتن بهای غذا انجامیده است.
در ماه ژوئیه، بهای غذا شش درصد افزایش یافته است.
شاخص بهای غذای فائو تغییرات ماهانه بهای سبد غذایی را اندازه میگیرد که شامل غلات، دانههای روغنی، لبنیات، گوشت و شکر است.
بر اساس این شاخص بهای غلات هفده درصد و بهای شکر دوازده درصد نسبت به ماه گذشته افزایش یافته است.
بارانهای پیاپی به مزارع نیشکر در برزیل، بزرگترین صادرکنندهی شکر در جهان، آسیب جدی زده است.
تأخیر در فصل باران در هندوستان و بارش اندک باران در استرالیا نیز از دیگر دلایل بالارفتن بهای غذا اعلام شده است.
همه چیز ممکن است
براساس گزارش فائو جشم انداز کاهش جدی تولید ذرت در آمریکا به دلیل خشکسالی جدی در این کشور باعث شده بهای ذرت در ماه ژوئیه ۳۳ درصد افزایش یابد.
بهای برنج و لبنیات تغییری نکرده اما قیمت گوشت با پایین آمدن بهای گوشت خوک، ۱.۷ درصد کاهش یافته است.
جهش قیمتها نگرانی از احتمال تکرار بحران غذا در سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ را زنده کرده است.
طی این بحران قحطی به اعتراضهای خشونتآمیز خیابانی در هایئتی و مصر منجر شد.
عبدالرضا عباسیان، اقتصاددان ارشد فائو و تحلیلگر بازار غلات می گوید: «امکان به وجود آمدن وضعیتی شبیه آنچه ما در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ دیدیم وجود دارد.» به گفته او «قرار براین است که این بار ما سیاستهای نادرستی پیش نگیریم و با ایجاد محدودیت در بازار مداخله نکنیم. اگر این کار را انجام ندهیم وضعیتی شبیه وضعیت سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ پیش نخواهد آمد. اگر آن سیاستها را تکرار کنیم هر اتفاقی ممکن است.»
قیمت بالای غذا در فقیرترین کشورهای جهان بحرانزاست.
این کشورها مجبورند در چنین شرایطی موادغذایی را با بهای بیشتری وارد کنند چرا که خود از تولید کافی غذا ناتوانند.
“هشدار جهانی”
موسسه خیریه آکسفام میگوید از آغاز سال میلادی جاری، قیمت فزاینده غذا و خشکسالی به بحران غذا در منطقه ساحلی غرب افریقا منجر شده است.
در این منطقه که مساحتی به بزرگی آمریکا را دربرمی گیرد هجده میلیون نفر از کمبود غذا رنج میبرند.
هانا استودارت، رییس عدالت اقتصادی آکسفام درباره دادههای فائو گفت این یک هشدار ملایم نیست. این درست همان هشدار جهانی است که سال ۲۰۰۸ شنیدیم.
به گفته او “این آمار و ارقام یک بار دیگر ثابت میکند مشکلی بنیادی در تولید و توزیع غذا در جهان وجود دارد. دیرزمانی است که رهبران ما با غرور بر سر سیاستهای خود ایستادهاند در حالی که نزدیک یک میلیارد نفر در جهان به مرز گرسنگی نزدیک میشود.”
او تأکید کرد “وقت عمل فرا رسیده است.”
دوازدهم ماه اوت، بریتانیا میزبان کنفرانس گرسنگی جهانی است. در این کنفرانس مسألهی فقر و سوء تغذیهی کودکان بررسی میشود.
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.