علمی
دختر ایرانی جوانترین جراح مغز انگلستان
دکتر گلاره محمدزاده، جوانترین جراح مغز و اعصاب انگلستان با بهرهگیری از تکنیکی جدید به بیماران خود امکان میدهد، تنها چند ساعت پس از جراحی تومور مغزی که بدون بیهوشی نیز انجام میشود از بیمارستان مرخص شده و عصرانه را در کنار بستگانشان در منزل صرف کنند .
به گزارش خبرگزاری انتخاب به نقل از ایسنا، این شیوه جراحی که برای نخستین بار در انگلستان انجام شده، با استقبال محافل پزشکی و خبری آن کشور مواجه شده و روزنامهها و رسانههای مختلف با انعکاس اظهارات نخستین بیمار تحت این جراحی که بانویی 52 ساله بود، تصویری تازه از جراحیهای مغز که سالهاست عملی پیچیده، دشوار و خطرناک تلقی شدهاند، ترسیم کردند .
ارائه این تصویر تازه و آرامش بخش از جراحیهای مغز و اعصاب شاید مهمترین دستاوردی باشد که میتوان برای این تکنیک نوین جراحی متصور بود و این درست همان چیزی است که دکتر محمدزاده جراح جوان ایرانی و یکی از معدود جراحان زن مغز و اعصاب دنیا نیز خود بر آن تاکید دارد .
دکتر گلاره محمدزاده، جوانترین جراح مغز و اعصاب انگلستان تاکید کرد: در روشهای معمول، بیمار پس از جراحی مغز باید تا چند هفته در بیمارستان بماند لذا این که بیماران را همان روز عمل ترخیص کنیم باعث میشود احساس بیماری خیلی زود از فرد دور شود و استرس و نگرانیهایی که درباره جراحی مغز وجود دارد و بر روحیه بیماران اثر منفی دارد کاهش یابد.
وی با بیان این که بسیاری از اعمال جراحی مغز با وجود حساسیت بالا به سادگی و با اطمینان بالا انجام میشود و از این بابت کسانی که با مشکل تومور مغزی مواجهند نباید نگران باشند، اظهار داشت: پزشکان پیش از عمل به همین خانم بیماری که حدود سه، چهار ماه پیش در بیمارستان ما در لندن تحت جراحی قرار گرفت و اخبار آن اخیرا در روزنامه های انگلستان بازتاب داشت گفته بودند که بیش از دو ماه زنده نمیماند و ما با این جراحی نشان دادیم که جراحیهای مغز در عین حساسیت و دقت بالایی که نیاز دارد با ایمنی کامل قابل انجام است.
محمدزاده با تاکید بر این که جراحی مغز با بیحسی موضعی پیش از این هم انجام شده است گفت: در این روش پس از بیحسی موضعی بیمار پوست سر را شکافته و به استخوان جمجمه می رسییم که بیمار دردی را در آن احساس نمیکند و سپس تومور را بر می داریم؛ البته باید کاملا مراقب بخشهای حساس مغز باشیم و از بروز عفونت در آن پیشگیری کنیم که به این منظور از میکروسکوپها و تجهیزات بسیار دقیق استفاده میشود .
این جراح 35 ساله ایرانی در ادامه درباره سوابق تحصیلی خود به ایسنا گفت: من حدود 20 سال پیش از ایران به کانادا آمدم و سال آخر دبیرستان را در شهر وینیپگ بودم. پس از آن از آنجا که در آمریکا و کانادا برای ورود به دانشکده پزشکی باید در یکی از رشتههای علوم تحصیل کرد در رشته ریاضی دانشگاه مانیتوبا کانادا ثبتنام کردم و پس از پایان تحصیلات، دوره چهار ساله پزشکی را آغاز کردم .
وی افزود: من از سال دوم پزشکی علاقه زیادی به مغز و اعصاب داشتم و با توجه به این که سالانه تنها حدود 10 نفر در جراحی مغز و اعصاب در کانادا پذیرفته میشوند به شدت درس خواندم تا در رشته مغز و اعصاب در دانشگاه تورنتو قبول شدم بعد از آن تحصیلاتم را در مقطع PhD بیولوژی مولکولی ادامه دادم که موضوع تحقیقات من جلوگیری از رسیدن خون به تومورها و توقف رشد آن بود. بعد از آن یک سال روی تکنیکهای جراحی مغز و اعصاب کار کردم و سپس به انگلستان آمدم و در بیمارستان به جراحی اشتغال دارم .
وی در پایان با اعلام آمادگی برای کمک به بیماران ایرانی نیازمند به جراحی مغز و اعصاب اظهار داشت: با این که سالهاست از ایران دورم و آشنایی مستقیمی با همکاران ایرانی ندارم ولی می دانم که جراحان مغز و اعصاب بسیار خوب و مجربی در ایران وجود دارند و از این لحاظ مشکلی در انجام این قبیل جراحیها در کشور نیست.
http://www.ashkandav.blogfa.com/
گرگها چگونه به خدمت انسان درآمدند؟
از هنگامی که گرگها به زندگی مسالمتآمیز با انسانها روی آوردند و تبدیل به سگ شدند، نه تنها به مرور زمان برخی از ویژگیهای رفتاری جدید را جایگزین الگوهای پیشین کردند، بلکه تغییراتی نیز در دستگاه گوارش آنها ایجاد شد.
نتایج پژوهش اخیر دانشمندان دانشگاه اوپسالای سوئد را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: روند رام شدن گرگها از معدهی این حیوانات گذشته است. این دانشمندان با آزمایش بر روی ژن گرگها و سگها به این نتیجه رسیدهاند. نتایج تحقیق یادشده در مجله علمی “نیچر” منتشر شده است.
انسان ساکن پس از اقدام به کشاورزی، غلات را وارد برنامه غذایی خود کرد. دستگاه گوارش “سگهای نخستین” هم با این اوصاف باید به جای هضم گوشت شکار، خود را با غذاهایی تطبیق میداد که در اطراف محل زندگی انسانها یافت میشد. خوراکیهایی که عموما حاوی نشاستهی موجود در غلات بودند.
بنا بر گزارشی که دانشمندان دانشگاه اوپسالا منتشر کردهاند، «توانایی هضم بیدردسر غذاهای پرنشاسته، گام مؤثری در رام شدن سگها بوده است». این تغییر در دستگاه گوارش شرایط زندگی را برای حیوانات وحشی به مراتب سادهتر میکرده است. گرگها بهجای تعقیب و گریز مداوم با شکار، با پسماندهی غذاها در اطراف محل زندگی انسانها سیر میشدند.
کدام طرف گام نخست را برداشته است؟
اما آیا راحتطلبی گرگها دلیل اصلی نزدیکی گرگ و انسان به هم بوده است؟ پاسخ به این پرسش هنوز کاملا روشن نیست. بر اساس یک نظریه، انسانها دستکم ۱۴ هزار سال پیش گرگها را به خدمت گرفتند؛ یا در هنگام شکار یا بهعنوان نگهبان محل زندگی.
این احتمال هم وجود دارد که گرگها پیشگامان این رابطه بوده باشند؛ به این معنی که این حیوانات وحشی هنگامی که به برتریهای همزیستی با انسانها پی بردند − استفاده از پسماندهی غذای انسانها − رویه زندگی خود را تغییر دادند.
دانشمندان برای اینکه به عادات غذایی سگهای نخستین پی ببرند، ژنهای ۱۹ گرگ و ۷۱ سگ از ۳۸ نژاد مختلف را بررسی کردند. محققان در این روند به بخشهایی از زنجیرهی ژنتیکی سگها برخورد کردند که در طول زمان به شدت دستخوش دگرگونی شده است.
بخشی از این تغییرات تعیین میکند که بدن حیوان تا چه حد میتواند نشاسته را هضم کند. البته گرگها هم چنین ساختارهای ژنتیکی را دارند. بر اساس تحقیقات دانشمندان دانشگاه اوپسالا اما ژنهایی که سوختوساز نشاسته را هدایت میکنند، در سگها به مراتب فعالتر از گرگها هستند.
محققان علاوه بر این در زنجیرهی ژنی سگها به ۱۹ بخش دیگر برخوردند که فعالیتهای مغزی این حیوانات را هدایت میکند. رفتار متفاوت گرگها و سگها میتواند نتیجهی دستور این ژنها باشد. بر این اساس، به نظر میرسد سگها، بر خلاف گرگها، هرگز به رشد کامل نمیرسند. این شاید نتیجهی آن باشد که انسان از آغاز همزیستی با گرگها، نمونههای آرامتر این حیوان را بر دیگران ترجیح داده است.
ماهی و مار آناکوندا، الگوهایی برای مهندسان
در نمایشگاه صنعتی ۲۰۱۳ هانوفر اختراعات متعددی از بخش بیونیک عرضه شدند. در این اختراعات مهندسان از ساختارهای طبیعی همچون استخوانبندی ماهی یا شیوهی بلعیدن مار آناکوندا، برای طراحی دستگاههای خود الهام گرفتهاند.
واژهی “بیونیک” یا “زیستفنی” از ترکیب دو لغت “بیولوژی” و “تکنیک”، تشکیل شده است. “زیستفنی” ایدههای خود را از علوم مختلف میگیرد؛ از علم بیولوژی گرفته تا فیزیک و ریاضی. اختراعاتی که بر اساس الگوهای طبیعی در معماری، طراحی و صنعت ماشین آلات مورد استفاده قرار میگیرند.
در نمایشگاه امسال هانوفر مهندسان متعددی دستگاههای بیونیک خود را به نمایش گذاشتند. آنها برای طراحی این ماشینآلات از ساختار بدن حیوانات از جمله حشرات الهام گرفتند.
الهام گرفتن از بدن ماهی برای طراحی یک نوع دستمال
راینر ارب (Rainer Erb)، مدیرعامل شبکه بیونیک، با دستمالی میزی را در نمایشگاه تمیز میکند. جالب اینجاست که این دستمال در کنارههای میز منحرف نمیشود بلکه خود را به گوشههای میز به صورت انعطاف پذیری میچسباند.هر چه قدر او به دستمال فشار میآورد، دستمال نیز خود را بیشتر و بهتر با ویژگیهای سطح میز منطبق میکند.
تهیهکننده این دستمال از بدن ماهی برای طراحی آن الهام گرفته است. ماهیها بههنگام لغزیدن در آب از این طریق انرژی ذخیره میکنند که استخوانبندی خود را با مقاومت آب وفق میدهند.
طبیعت مار آناکوندا در طراحی این چاقوی جراحی سهیم بوده است
الهامگیری از بلعیدن مار آناکوندا
برای مثال مهندسان حتی از مار “آناکوندا” نیز الهام گرفتهاند. پزشکان برای عمل دیسک از چاقوی جراحی استفاده میکنند. آنها تا کنون برای انجام این عمل میبایست با چاقوی جراحی وارد دیسک شوند، قسمتهایی از آن را ببرند و سپس برای خروج بخشهای اضافی از آنجا بیرون بیایند و بار دیگر برای ادامه کار وارد محل جراحی شوند.
اما با دستگاه جدیدی که مهندسان با الهام از بدن آناکوندا طرح کردهاند، دیگر جراحان نیاز به خروج از محل مورد عمل ندارند. آنها قادرند با دستگاه جدید در محل عمل بمانند و به کارشان ادامه دهند، زیرا آن دستگاه قسمتهای بریده شده را در خود میبلعد. این بلعیدن به بلعیدن مار آناکوندا شباهت دارد.
دست روبات توپ را طوری میچرخاند که علامت شرکت “Festo” قابل رویت باشد
دست روبات ۴ انگشتی
اختراعی دیگر که در نمایشگاه هانوفر دیده میشد یک دست روبات بود که توسط شرکت “Festo” تولید شده است. این دست روبات نیز ساختاری بیونیکی دارد، زیرا بر اساس دست انسان طراحی شده است؛ تنها با این تفاوت که ۴ انگشت دارد.
ویژگی خاص این دستگاه این است که برای مثال یک توپ پلاستیکی را میگیرد، لمس میکند و وضعیت آن را میشناسد. کار این دستگاه این است که توپ را به یک طرف خاص بچرخاند. برای مثال شرکت “Festo” توپی را که علامت شرکت را بر رویش دارد به دستگاه میدهد تا آن دستگاه توپ را طوری بچرخاند تا علامت شرکت دیده شود.
عادتهای روزمره؛ اعتیادهای کوچک
عادات میتوانند، خواسته یا ناخواسته، مسیر زندگی ما را تعیین کنند. برخی از آنها در زندگی روزمره مفید هستند و برخی آزاردهنده. اما با ترفندهای مناسب میتوان عادات مزاحم را کنار گذاشت یا از آنها در جهتی مثبت استفاده کرد.
عادات ما، چه مفید باشند و چه مضر، زندگی روزمرهی ما را شکل میدهند. گویی عادات در گوشهای از ذهن ما کمین کردهاند و به طور پنهانی برنامه روزانه ما را در دست گرفتهاند، به طور مثال اینکه با چه لحنی با فرزندان خود صحبت کنیم، به چه موسیقیای گوش دهیم، هر چند وقت یک بار ایمیل خود را چک کنیم، چقدر ورزش کنیم و چه مقدار شیرینی و چربی بخوریم.
تمام این فعالیتها از روی عادت انجام میشوند. تصور کلی در مورد یک شهروند متمدن و روشنفکر این است که تمام فعالیتهایش را از روی آگاهی و اراده انجام میدهد و با فکر کردن تصمیم میگیرد که چه فعالیتهایی را چگونه انجام دهد. اما در واقع در زندگی روزمره بیشتر وقتها فکر کردن نقش چندان مهمی ایفا نمیکند.
باس فرپلانکن، استاد رشته روانشناسی اجتماعی از دانشگاه “Bath” در بریتانیا، نزدیک به بیست سال است که در مورد عادات تحقیق میکند. او میگوید: «بین سی تا پنجاه درصد از فعالیتهای روزانهی ما از روی عادت صورت میگیرند و اطلاعات جدیدی که دریافت میکنیم به ندرت قادر به تغییر این عادات هستند.» این محقق میافزاید ، اگر عادات ما در راستای اهدافی باشند که قصد داریم به آنها دست یابیم، میتوانند برای ما مفید و حتی در برخی مواقع ضروری باشند. اما در غیر این صورت آزاردهنده و وقتگیر هستند و میتوانند حتی به سلامتیمان آسیب برسانند.
سیگار کشیدن برای بسیاری افراد تنها عادت است
مکانیسم جا افتادن عادت در مغز
مغز انسان توانایی این را ندارد که بین عادات خوب و بد فرق قائل شود. کافی است که الگوی رفتاری خاصی در ذهن جا بیفتد، آنگاه به سختی میتوان آن را تغییر داد. اما با این حال ما میتوانیم عادات خود را بگونهای بکار ببریم که برایمان مفید باشند. کسی که درک کند که هر عادت از چه مکانیسمهایی پیروی میکند، میتواند آن را تغییر دهد.
باس فرپلانکن توضیح میدهد که عادتها الگوهای رفتاری هستند که ما به طور مرتب در شرایطی ثابت انجام میدهیم، بدون اینکه زیاد در مورد آن فکر کنیم. آنها معمولا نشأت گرفته از تصمیماتی هستند که ما تنها یک بار به طور آگاهانه گرفتهایم.
تیمی پژوهشی از موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) تلاش کرده است تا فرایندهای پیچیدهای را که در مغز هنگام شکل گرفتن یک عادت در جریان است دنبال کند. “آن گریبیل”، پروفسور علوم اعصاب، در جریان آزمایش با موشها، آنها را در لابیرنتی رها کرد که در آن تکه شکلاتی مخفی شده بود. موشها ابتدا بو میکشیدند، پیش میرفتند و هنگامی که متوجه میشدند که از هدف دور شدهاند، دوباره باز میگشتند. این وضعیت آنقدر ادامه داشت تا شکلات را پیدا کنند.
پژوهشگران با کمک الکترود فعالیت مغزی موشها را حین جستجو اندازه گرفتند و متوجه شدند که این فعالیت به طور مستمر در سطح بالایی قرار دارد. موشها با افزایش تعداد دفعاتی که بایستی در لابیرنت جستجوی شکلات را تکرار میکردند، راحتتر و سریعتر به هدف میرسیدند. همینطور در مغز آنها، آن بخشی که در واقع مسئول فرایندهای پیچیده ذهنی و یادگیری است دیگر فعال نبود. تنها مجموعهای از سلولها در وسط مغز فعال بودند که دانشمندان مسئولیت واکنشها و فعالیتهای غریزی را به آن نسبت میدهند.
دشواری تغییر عادات قدیمی
عادات به زندگی ما جهت میدهند. بدون آنها مغز ما توانایی بر عهده گرفتن پردازش تمام جزئیات زندگی روزمره را ندارد. اما دقیقا همین عادی شدن فعالیتها و الگوهای رفتاری است که تغییر دادن آنها را دشوار میکند. زیرا هدایت آنها در بخشی از مغز رخ میدهد که به طور ناخودآگاه کنترل می شود.
“ولفرام شولتس”، پروفسور علوم اعصاب در دانشگاه کمبریج میگوید: «عادات، اعتیادهای کوچک هستند. وقتی تجربه به ما نشان میدهد که رفتاری خاص ما را به نوعی جایزه میرساند، ما به تکرار مستمر آن گرایش پیدا میکنیم.»
خیلی وقتها تلاش برای ایجاد تغییرات اساسی در الگوهای رفتاری مقاوم و جاافتاده منجر به بیماریهای سخت، طلاق و تغییر شغل میشود. در ارتباط با ترک یا تغییر عادات اساسی توصیه میشود که برای رسیدن به هدف، مراحل مختلف و کوچکی را تعیین کنیم و پس از طی کردن هر مرحله، جایزهای برای خود در نظر بگیریم. البته بهتر است که برای دادن جایزه فاصلههای زمانی گوناگون تعیین شود و جایزه نیز هر بار یکسان نباشد که به آن عادت نکنیم. در مورد عادات غذایی دانشمندان تخمین میزنند که حدود سه سال طول میکشد تا الگوی غذایی جدید برای فرد جا بیفتد.
عادت پیادهروی و گردش در طبیعت، حتی در هوای سرد و برفی
ایجاد انگیزه و تعیین جایزه
راه آسانتر برای رهایی از عادات قدیمی این است که تلاش کنیم عادتی جدید را جایگزین آن کنیم. بستن کمربند هنگام رانندگی یا بردن بشقاب به آشپزخانه پس از غذا خوردن از مواردی هستند که تقریبا راحت میتوان آنها را به عنوان عادت تثبیت کرد. اما به طور مثال دویدن صبح زود از مواردی است که سختتر میتوان آن را به عنوان عنصری ثابت در زندگی روزانه گنجاند. کلید موفقیت، ایجاد انگیزه برای شروع و تعیین جایزه است. مثلا میتوان کفشهای خود را قبل از خواب کنار تخت گذاشت تا صبح بتوان آنها را بلافاصله پوشید.
“یولیا تورن”، کارشناس ورزش از دانشگاه اشتوتگارت، میگوید هدف این است که مغز بیدار شدن و دیدن کفشها را با دویدن ارتباط دهد و پس از مدتی به طور اتوماتیک واکنش نشان دهد. در عین حال بایستی جایزه خوبی نیز برای خود در نظر گرفت. معمولا دادن وعده لاغر شدن به خود چندان موثر نیست. جایزه باید مشخص و دستیافتنی باشد، مثلا خوردن صبحانهای خوشمزه پس از دویدن.
راز و رمز سلولهای بنیادین بدن شما
بازدید دانشآموزان سال آخر دبیرستانها از آزمایشگاههای تحقیقاتی و گاهی انجام چند آزمایش ساده به یک سنت علمی در مراکز علمی استرالیا تبدیل شده است. به این بازدیدها باید روزهای بازگشایی دانشگاهها را هم اضافه کرد که خانوادهها همراه دانشآموز سال آخرشان برای انتخاب دانشگاه و رشته تحصیلی به دانشگاهها میآیند.
پایان این بازدیدها همیشه اینطوریست که میروید یک جای ساکت پیدا میکنید و دو سه ساعتی با هیچکس حرف نمیزنید. آنقدر سوال پرسیدهاند و جواب دادهاید که تمام درسهای دوران تحصیلتان دوره شده است. ولی اگر روزنامهنگار علمی هم باشید در همان سکوت شروع میکنید به نوشتن توی مغزتان تا بعد برسید به صفحه کلید کامپیوتر و نوشتهتان را منتشر کنید. کاری که من همین حالا دارم انجام میدهم.
میخواهم پاسخ چند سوالی را که در یکی از بازدیدها گفته بودم برایتان بنویسم. این که سلولهای بنیادین چگونه سلولهایی هستند، کجا هستند و چه کارهایی میشود با آنها انجام داد؟
سلولهای بنیادین چگونه سلولهایی هستند؟
بدن همه جانوران، از انسان گرفته تا گنجشک، از سلول درست شده است. سلولها در دوران جنینی تکثیر میشوند و بعد در اثر تمایز گروههای مختلفشان اندامها بوجود میآیند. همین تمایز پیدا کردن است که باعث تفاوت سلولهای قلب با سلولهای مغز و کبد میشود. نتیجه تکثیر و تمایز سلولی این است که اندازه بدن جانور بزرگ میشود و اندامهایش شکل میگیرند.
همه انواع سلولها از سلولهای بنیادین درست میشوند اما دستهای از همان سلولهای بنیادین از همان دوران جنینی بطور مداوم تکثیر میشوند و از بین میروند ولی هرگز تمایز پیدا نمیکنند. در نتیجه این سلولها هیچ اندامی را نمیسازند و همیشه به همان شکل اولیه خودشان باقی میمانند. اینها همان سلولهای بنیادین معروف هستند که همه جا اسمشان را میشنوید و دربارهشان میخوانید.
بخش هیجانانگیز داستان در این است که همان سلولهای بنیادین تمایز پیدا نکرده را میشود به سلولهای قلبی، مغزی و کبدی تبدیل کرد. یک نکته را همینجا بگویم که متوجه مهمترین قسمت موضوع بشوید، مثالها را هم از بدن انسان میآورم که تصورش برایتان سادهتر باشد. سلولهای بنیادین از دوران جنینی در بدن انسان وجود دارند و مرتب و بدون تغییر بازتولید میشوند، این را که گفته بودم. وقتی به بزرگسالی میرسیم باز همان سلولهای بنیادین به همان شکل دوران جنینی در بدن ما وجود دارند، اما تفاوتش این است که حالا به جای این که در بدن یک جنین باشند در بدن یک بزرگسال قرار گرفتهاند.
“بدن همه جانوران، از انسان گرفته تا گنجشک، از سلول درست شده است. سلولها در دوران جنینی تکثیر میشوند و بعد در اثر تمایز گروههای مختلفشان اندامها بوجود میآیند. همین تمایز پیدا کردن است که باعث تفاوت سلولهای قلب با سلولهای مغز و کبد میشود”
همین تفاوت یعنی این که ما با دو نوع سلول بنیادین سر و کار داریم: سلولهای بنیادین جنینی و سلولهای بنیادین بالغ. تفاوت اصلی این دو نوع سلول در این است که سلولهای بنیادین جنینی را میشود به آسانی به هر نوع سلولی دیگری تبدیل کرد ولی سلولهای بنیادین بالغ در هر اندامی که باشند برای تبدیل به سلولهای همان اندام مناسبترند.
خوب وقتی درباره سلولهای تمایز یافته مثل سلولهای قلب حرف میزنیم این را میدانیم که چنین سلولهایی قادر نیستند خودشان را تکثیر کنند و وقتی از بین میروند چیزی جایگزینشان نمیشود. اما سلولهای بنیادین حتی در خارج از بدن و در شرایط آزمایشگاهی هم میتوانند مدام خودشان را تکثیر کنند و زنده بمانند. منتها یک سوال بیجواب این است که چطور میشود که سلولهای بدن بزرگ میشوند و تمایز پیدا میکنند ولی سلولهای بنیادین هرگز تغییر نمیکنند و دست نخورده باقی میمانند؟ درست انگار توانایی داشته باشید همه بدنتان که بزرگ میشود اما پاهایتان را آنقدر کوچک نگه دارید که بتوانید کفشهای دوران نوزادیتان را بپوشید.
سلولهای بنیادین کجا هستند؟
برای جواب دادن به این سوال باید اول شما را به یک درمانگاه نازایی ببرم. وقتی یک زوج دچار مشکل نازایی هستند سلولهای جنسیشان را در بیرون از بدن لقاح میدهند و وقتی سلول تخم تشکیل شد آن را به رحم مادر منتقل میکنند. نام این روش بارداری IVF یا لقاح خارج بدن است و همیشه یک سلول لقاح یافته که از آمیزش سلولهای جنسی نر و ماده بوجود میآید برای تولید یک جنین کافیست. اما بطور معمول زوجها تعداد بیشتری سلول جنسی نر و ماده برای موفقیت عمل IVF در اختیار مراکز درمانی قرار میدهند. سلولهای بنیادین جنینی از لقاح دادن همین سلولهای جنسی اهدایی و تشکیل تخم، و البته با مجوز قانونی، به دست میآیند.
وقتی سلول تخم به چهار یا پنج روزگی میرسد شبیه به یک توپ خیلی کوچک میشود. این توپ سه تا لایه سلولی دارد که لایه داخلی آن شامل ۳۰ عدد سلول است. این ۳۰ عدد سلول که اسمشان سلولهای لایه داخلیست همان سلولهای بنیادین جنینی هستند که آنها را در ظروف آزمایشگاهی نگهداری میکنند.
سلول های بنیادین
ما با دو نوع سلول بنیادین سر و کار داریم: سلولهای بنیادین جنینی و سلولهای بنیادین بالغ. تفاوت اصلی این دو نوع سلول در این است که سلولهای بنیادین جنینی را میشود به آسانی به هر نوع سلولی دیگری تبدیل کرد ولی سلولهای بنیادین بالغ در هر اندامی که باشند برای تبدیل به سلولهای همان اندام مناسبترند.
اما سلولهای بنیادین بالغ را کجا باید پیدا کرد؟ جواب این سوال را که بنویسم از یک موضوع دیگری هم سردرمیآورید. جواب این است که در بافتهای مختلف بدن نقاطی هست که به نام منطقه تقسیم نشدنی معروفند. در پوست، در کبد، در عضلات، در رگهای خونی، در مغز استخوان و در مغز چنین نقاطی وجود دارد. سلولهای بنیادین بالغ در همین مناطق تقسیم نشدنی قرار دارند و معروفترین روش استفاده از آنها پیوند مغز استخوان است. اما سلولهای بنیادین در این مناطق تقسیم نشدنی گاهی تحت تاثیر عوامل نامعلوم شروع به زیاد شدن بدون کنترل میکنند، سرطان از همینجا شروع میشود. این همان موضوعی بود که حالا از آن سردرآوردید.
مهمترین تفاوت سلولهای بنیادین جنینی و بالغ این است که سلولهای جنینی را میتوانید در محیط آزمایشگاهی نگهداری کنید و اگر نیاز به تعداد زیادتری از آنها بود تکثیرشان کنید ولی سلولهای بنیادین بالغ را به سختی میتوانید در محیط آزمایشگاهی حفظ کنید. یک تفاوت دیگر هم این است که سلولهای جنینی را میتوانید از هر جنینی بگیرید و به هر نوع سلول دیگری برای افراد دیگر تبدیل کنید ولی سلولهای بالغ را از بدن هر کسی که بگیرید راحتترین کار این است که به سلولهای بافت همان فرد تبدیلشان کنید، با این مزیت که سلولها برای دستگاه ایمنی بدن فرد دریافت کننده آشنا هستند و آنها را رد نمیکند.
با سلولهای بنیادین چه کارهایی میشود کرد؟
به نظرم این سوال را میتوانید جواب بدهید ولی تضمین نمیکنم جوابتان درست باشد. به احتمال زیاد میگویید هر جا بافت معیوبی بود میشود سلولهای بنیادین را در آزمایشگاه تکثیر کرد و یک بافت جدید ساخت و جایگزین بافت معیوب کرد. برای همین گفتم تضمین نمیکنم چون داستان در عمل به همین سادگیها هم نیست. چرا؟
دلیل عمدهاش در این است که هنوز پیامهایی که سلولهای بدن برای هم میفرستند به درستی شناخته نشدهاند. این پیامها همگی شیمیایی هستند و توسط ژنها کنترل میشوند ولی تعداد و تنوعشان بسیار زیاد است. شبیهسازی پیامهایی که ژنها ارسال میکنند در شرایط آزمایشگاهی هم آسان نیست و در نتیجه تولید بافتهای سلولی بسادگی صورت نمیگیرد. حتی وقتی چنین بافتهایی در آزمایشگاه درست میشوند، واکنش دستگاه ایمنی بدن به آنها قابل پیشبینی نیست و هر اشتباه کوچک در نوع سلولها میتواند منجر به رد بافت در بدن دریافت کننده شود.
مثال سادهاش اینطوریست که توی خانهتان نشستهاید و صدای یک نفر را از توی خیابان میشنوید که بلند و کشیده میگوید “آی لاو سوزی”. پیش خودتان میگویید چه انسان شریفیست که روز روشن دارد با صدای بلند عشقش را نثار خانم سوزی میکند. میروید که این عاشق دلخسته را ببینید اما آن بیرون با یک انسان شریف دیگری روبرو میشوید که بلند و کشیده دارد میگوید “آی لحاف دوزی”.
اما به نظر میرسد تشخیص دقیق صدای بلند و کشیده عاشق دلخسته از آن لحافدوز شریف در زمینه سلولهای بنیادین دارد آرام آرام میسر میشود.
احتمال بیماری قلبی در مردان طاس “بیشتر” است
دانشمندان ژاپنی پس از تحقیق روی ۳۷ هزار مرد نتیجه گرفته اند که احتمال بیماری رگهای کرونری قلب در مردان طاس، حدود سی درصد بیشتر از مردانی است که موهای پرپشت دارند. با این حال دانشمندان گفته اند اهمیت این عامل به اندازه خطر چاقی و سیگار کشیدن نیست.
چقدر طلا در جهان وجود دارد؟
تصور کنید که آدم بسیار شروری هستید و کنترل همه طلاهای موجود در جهان را در دست گرفتهاید و تصمیم دارید همهاش را ذوب کنید و با آن یک مکعب بسازید. فکر میکنید هر ضلع این مکعب چقدر طول خواهد داشت؟ صدها یا هزاران متر؟
واقعیت این است که طول هر ضلع این مکعب اینقدرها زیاد نخواهد بود. وارن بافت، یکی از ثروتمندترین سرمایهداران جهان میگوید که کل طلای موجود در جهان -البته منظور طلاهای موجود روی سطح زمین است– در مکعبی به ابعاد ۲۰ متر جای میگیرد. اما آیا کل طلای موجود فقط همین قدر است؟ این عدد را از کجا آوردهایم؟
شرکت تامسون رویترز به طور مرتب ارزیابی سالانهای از ذخایر طلا ارائه میکند و بسیاری از سرمایهگذاران این آمار و ارقام را مبنا قرار میدهند. براساس آخرین دادههای این شرکت، کل طلای موجود در جهان ۱۷۱ هزار و ۳۰۰ تن است که با تقریب بسیار خوبی در مکعب خیالی ما جای میگیرد.
اگر با ۱۷۱ هزار و ۳۰۰ تن طلای خالص یک مکعب بسازیم، هر ضلعش حدود ۲۰ متر و ۷۰ سانتیمتر طول خواهد داشت و اگر بخواهیم زمین تنیس مرکزی ویمبلدون را با این مقدار طلا بپوشانیم، ارتفاعش به ۹ متر و ۸۰ سانتیمتر خواهد رسید. البته همه با آمار و دادههای تامسون رویترز موافق نیستند. در ارزیابیهای دیگر، کل طلای موجود در جهان از حدود ۱۵۵ هزار تن (یعنی اندکی کمتر از برآورد این شرکت) تا حدود ۲ و نیم میلیون تن، یعنی تقریبا ۱۶ برابر آن، برآورد شده است.
با ۲ و نیم میلیون تن طلا میتوان مکعبی ساخت که هر ضلعش ۵۰ متر طول داشته باشد یا میتوان در زمین اصلی ویمبلدون برجی طلایی به ارتفاع ۱۴۳ متر ساخت.
اما دلیل این اختلاف فاحش در برآوردها چیست؟ به گفته تیموتی گرین، کارشناس تاریخ طلا، بخشی به این دلیل است که طلا از زمانهای بسیار دور، یعنی حدود ۶ هزار سال پیش، استخراج میشده است.
اولین سکههای طلا حدود ۵۵۰ سال پیش از میلاد مسیح در دوران حکومت کرزوس، پادشاه لیدیه (منطقهای در ترکیه امروزی) ضرب شد و خیلی زود به عنوان ابزار پرداخت و مبادله میان تاجران و سربازان مزدور در مناطق حاشیه دریای مدیترانه پذیرفته شد.
شرکت تامسون رویترز تخمین میزند که تا سال ۱۴۹۲ میلادی، یعنی زمانی که کریستف کلمب به قاره آمریکا سفر کرد، حدود ۱۲ هزار و ۷۸۰ تن طلا از معادن جهان استخراج شده بود.
یکی از سرمایهگذارانی که تحقیقات در این زمینه را بررسی کرده، جیمز تورک، بنیانگذار شرکت گلد مانی است. او میگوید که در این ارزیابیها یک رشته بزرگنمایی انجام شده است. او معتقد است که روشهای مورد استفاده برای استخراج طلا در قرون وسطی بسیار ابتدایی بوده و به همین دلیل، این ارقام بیش از حد بزرگ ارزیابی شدهاند و عدد واقعی به ۲۹۷ تن نزدیکتر است.
ذخایر طلا | ||
تامسون رویترز | جیمز تورک | |
قبل از ۱۴۹۲ میلادی | ۱۲۷۸۰ | ۲۹۷ |
بعد از ۱۴۹۲ میلادی | ۱۵۸۵۲۰ | ۱۵۴۹۴۷ |
مجموع | ۱۷۱۳۰۰ | ۱۵۵۲۴۴ |
رقمی که او برای کل طلای موجود در جهان ارائه میکند، ۱۵۵ هزار و ۲۴۴ تن است که ۱۶ هزار و ۵۶ تن (یا حدود ۱۰ درصد) از تخمین تامسون رویترز کمتر است. شاید این میزان اختلاف در نگاه اول نسبتا ناچیز به نظر برسد، اما با قیمت این روزها، همین مقدار طلا هم بیش از ۹۵۰ میلیارد دلار قیمت خواهد داشت.
برخی سرمایهگذاران، آمار و ارقام جیمز تورک را قبول دارند، اما گروه دیگری هم معتقدند که هر دوی این دادهها بسیار کم هستند.
جن اسکویلز که در یک شرکت سرمایهگذار در بخش طلا کار میکند، میگوید: “اگر تنها مقبره توتعنخآمون را در نظر بگیرید، فقط برای ساخت تابوت او یک و نیم تن طلا به کار رفته است. حالا تصور کنید در مقبرههای دیگر چقدر طلا وجود داشته است. این مقبرهها پیش از اینکه کسی از اشیاء و جواهرات موجود در آنها آمار درستی بگیرد، غارت شدهاند.”
در بسیاری از کشورها از جمله جمهوری دموکراتیک کنگو هنوز طلای زیادی در دل زمین وجود دارد
جیمز تورک به جز چند اختلاف جزئی، آمار و ارقام تامسون رویترز را درباره میزان طلای استخراج شده پس از سال ۱۴۹۲ میلادی قبول دارد، اما جن اسکویلز یادآور میشود که چین حتی در شرایط امروزین هم چندان درباره میزان استخراج طلایش شفافیت به خرج نمیدهد. او میگوید که در برخی کشورها نظیر کلمبیا، “استخراج غیرقانونی طلا رواج زیادی دارد.” البته جن اسکویلز رقم دقیقی از میزان آن ارائه نمیکند، اما یکی از سازمانهایی که در این زمینه محاسباتی انجام داده، موسسه استاندارد طلاست.
کارشناسان این موسسه میگویند که اگر همه مردم صندوقهایشان در بانکها و جعبههای جواهراتشان را خالی کنند، دستکم دو میلیون و ۵۰۰ هزار تن طلا جمع خواهد شد. البته آنها قبول دارند که مدارک و شواهد پراکنده و نه چندان محکمی برای اثبات این ادعا وجود دارد و رقم نهایی، تا حدی مبتنی بر حدس و گمان است.
اما بالاخره چه کسی درست میگوید؟ واقعیت این است که نمیدانیم. نهایتا این اعداد و ارقام با از روی هم گذاشتن تمام برآوردها به دست آمده و ممکن است همه آنها کاملا اشتباه باشند. اما خبر خوب اینکه ذخایر طلای جهان به این زودیها تمام نخواهد شد. موسسه زمینشناسی آمریکا برآورد کرده است که هنوز حدود ۵۲ هزار تن طلای قابل استخراج در دل زمین باقی مانده است و احتمالا مقادیر بیشتری هم در آینده کشف خواهند شد. اما خبر بد این است که نحوه استفاده ما از طلا در حال تغییر است.
تابه حال طلا هیچوقت از بین نرفته و همیشه بازیافت شده است.
جیمز تورک میگوید: “تمام طلایی که در طول تاریخ استخراج شده است، هنوز در انبارهایی در روی زمین وجود دارد. معنایش این است که اگر یک ساعت مچی طلا داشته باشید، ممکن است بخشی از طلای موجود در آن ۲۰۰۰ سال پیش به دست رومیها استخراج شده باشد.”
اما طلایی که در بخشهای فناوری و صنایع مورد استفاده قرار میگیرد، سرنوشت متفاوتی دارد. بنا بر دادههای سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی بریتانیا، حدود ۱۲ درصد تولید کنونی طلای جهان به این بخشها سرازیر میشود و معمولا این طلاها در تولید محصولاتی مختلف، در ابعاد بسیار کوچک مورد استفاده قرار میگیرد، طوری که بازیافت این طلاها صرفه اقتصادی ندارد. به بیان دیگر، طلا برای اولینبار دارد “مصرف” میشود.
راز های نهفته در شاهنامه فردوسی از طب سنتی
نگه کن بدین گنبد تیز گرد — که درمان ازویست و زویست درد
نام حکیم ابوالقاسم فردوسی و شاهنامه گرچه تداعی کننده ی سرگذشت شاهان، پهلوانان اساطیری و تاریخی است، در عین حال این شاهکار حماسی، ادبی فارسی دارای مضامین فلسفی، اخلاقی، اجتماعی و دیگر مباحث از جمله نکات پزشکی است، نکاتی که برای خوانندگان گرامی به ویژه پزشکان و علاقه مندان شاهنامه خالی از لطف نیست. البته تذکر این نکتهی بدیهی ضروریست که اشارات پزشکی شاهنامه را با ویژگیهای دانش پزشکی عصر فردوسی و باورهای اساطیری موجود در آن عصر باید ارزیابی کرد، نکته ی دیگر اینکه برای پرهیز از اطاله ی بیشتر کلام، حتی المقدور سعی شده است موضوعهای بیست و یک گانه ی مقاله به اختصار بیان شود.
بعد از این مقدمه میپردازیم به اصل مطلب:
1ـ پیدایش هنر پزشکی در دوران پادشاهی جمشید
فردوسی در شرح پادشاهی جمشید به کاربرد عطرها و فرآورده های گیاهی به عنوان دارو و پیدایش صنعت طب چنین اشاره می کند:
دگر بوهای خوش آورد باز — که دارند مردم به بویش نیاز
چو بان و چو کافور و چون مشک ناب — چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
پزشکی و درمان هر دردمند — در تندرستی و راه گزند
که « در تندرستی » با علم بهداشت و « راه گزند » با علم آسیب شناسی امروز قابل تطبیق است.
۲ـ سیمرغ نماد پزشک و حکیم چاره ساز
واژه ی سیمرغ مرکب از «سئنه = saena» نام موبد پزشک وجراح معروف و «مرو = morve» به معنی مرغ در اوستا میباشد. این مرغ افسانهای در شاهنامه نماد پزشک و حکیمیست که مشکلات عدیده ای ازجمله معضلات پزشکی را برطرف و موجب آرامش میشود. بهعنوان مثال زال نوزاد را که از سوی پدرش سام طرد شده است، در کوه پرورش میدهد و سالها بعد وقتی همین زال از زایمان طبیعی همسرش رودابه در موقع به دنیا آوردن رستم ناامید و مضطرب است، سیمرغ با دادن مژده ی نوزاد سالم و نیرومند به او، ابرهای تیرهی غم را از خاطر او برطرف میکند:
چنین گفت سیمرغ کاین غم چراست — به چشم هژبر اندرون غم چراست
ازین سرو سیمینبر ماهروی — یکی شیر آید ترا نام جوی
3ـ عمل رستمی یا رستمزاد (سزارین Caesarean)
مهمترین و مشهورترین اشاره ی پزشکی شاهنامه، شرح تولد رستم از رودابه است که به علت درشت بودن جثه ی نوزاد به دستور سیمرغ، موبد پزشکی او را با شکافتن پهلوی رودابه به دنیا میآورد.
فردوسی بیش از پنجاه بیت به تشریح جزییات تولد رستم اختصاص داده که شرح آن خود مقاله ای جداگانه میطلبد و دراینجا فقط به سه بیت آن بسنده میشود، در بیت دوم به تابیدن سر بچه که در اصطلاح پزشکی امروز مانور «ورسیون = version» نامیده میشود، به خوبی اشاره شده است:
بیاورد یکی خنجر آبگون — یکی مرد بینا دل پرفسون
شکافید بی رنج پهلوی ماه — بتابید مر بچه را سر ز را
چنان بیگزندش برون آورید — که کس در جهان این شگفتی ندید
4ـ سیمرغ در نقش جراح
درجنگ رستم و اسفندیار، با توجه به زخمی شدن شدید رستم و رخش، خود سیمرغ شخصاً به معاینه ی زخمها پرداخته و با تخلیه خون زخمهای عمیق و با بیرون کشیدن پیکانها، زخمهای رستم و رخش را پانسمان میکند:
نگه کرد مرغ اندر آن خستگی — بدید اندرو راه پیوستگی
ازو چار پیکان به بیرون کشید — به منقار ازآن خستگی خون کشید
بر آن خستگیها بمالید پر — هم اندر زمان گشت با زیب و فر
در همین نبرد است که سیمرغ با پی بردن به نقطه ی ضعف و آسیب پذیر اسفندیار رویین تن و راهنمایی رستم، جنگ با پیروزی رستم پایان میپذیرد.
5ـ فن هوشبری و به هوش آوری
فردوسی بارها به استفاده از می و داروی خواب آور به منظور بیهوش کردن اشاره میکند. در تولد رستم، سیمرغ به موبد پزشک دستور میدهد که پیش از شکافتن پهلوی رودابه، ابتدا او را با می بیهوش کند:
نخستین به می ماه را مست کن — ز دل بیم اندیشه را پست کن
در داستان بیژن و منیژه هم به دستور منیژه، بیژن را با خوراندن داروی بیهوشی، مدهوش کرده وبه قصر منیژه می برند:
بفرمود تا داروی هوشب — پرستنده آمیخت با نوش بر
بدادند چون خورد می گشت مست — همان خوردن و سرش بنهاد پست
ودر قصر او را با گلاب، کافور، روغن و صندل به هوش میآورند:
بگسترد کافور بر جای خواب — همی ریخت بر چوب صندل گلاب
بیاورد روغن مر او را بداد — که تا گشت بیدار و چشمش گشاد
چو بیدار شد بیژن و هوش یافت — نگاه سمنبر در آغوش یافت
6ـ نوشدارو و پادزهر
در اوستا «انوشا» ودر زبان پهلوی «انوش» به معنی بی مرگ آمده و در زبان فارسی هم «نوش» در مقابل زهر آمده و واژه ی نوشدارو مترادف با انوشا، انوش، پاد زهر و تریاق میباشد. این نوشدارو تنها در خزانه ی پادشاهان یافت میشده و زخمیها را از مرگ نجات میداده است . رستم نیز پس از دریدن پهلوی سهراب وقتی به هویت او پی برده، برای درمان زخم پسر از شاه کیکاووس تقاضای نوشدارو میکند:
ازآن نوشدارو که در گنج تست — کجا خستگان را کند تندرست
به نزدیک من با یکی جام می — سزد گر فرستی هم اکنون به پی
فردوسی اشاره ای هم به پاد زهر دارد و در وصف پزشک هندی که به درمان اسکندر مأموریت یافته بود ،چنین میگوید:
ز دانایی او را فزون بود مهر — همی زهر بشناخت از پادزهر
7ـ گیاهان دارویی
در پزشکی کهن داروها از گیاهان بدست میآمد و واژهی دارو از کلمه « دار» به معنی درخت ساخته شده است ( به وجه تسمیه ی پرندهی دارکوب توجه شود ) وکلمات drug انگلیسی و drog فرانسه و داروی فارسی صورت تغییرشکل یافته واژه ی «داروگ» در زبان پهلویست. فردوسی درشرح پادشاهی انوشیروان به رفتن برزویه ی طبیب به هند جهت آوردن گیاهان طبی چنین اشاره می کند:
چو برزوی بنهاد سر سوی کوه — برفتند با او پزشکان گروه
برفتند هر کس که دانا بدند — به کار پزشکی توانا بدند
گیاهان ز خشک و ز تر برگزید — ز پژمرده و هرچه رخشنده بود
در تولد رستم نیز موبد پزشک، به دستور سیمرغ مرهمی از کوبیدن گیاهی مخصوص و آمیختن آن با شیر و مشک و خشک کردن آن در سایه ، ساخته و بر زخم عمل رودابه میگذارد:
گیاهی که گویمت با شیر و مشک — بکوب و بکن هر سه در سایه خشک
برآن مال از آن پس یکی پر من — خجسته بود سایه ی فر من
نکته ی ظریف این دستور، توصیه به خشک کردن مرهم در سایه است تا خواص آن در اثر نور آفتاب و گرما از بین نرود، توصیه ای که امروز هم در نگهداری داروها به قوت خود باقیست، گیاه طبی پرسیاوشان نیز به روایت شاهنامه از خون سیاوش رسته است:
به ساعت گیاهی از آن خون برست — جز ایزد که داند که آن چون برست
در بخش های دیگر مقاله نیز از کاربرد گیاهان دارویی صحبت شده است.
8ـ قطره چشمی
در لشکرکشی کیکاووس به مازندران و جنگ او با دیو سپید و کور شدن چشم سربازان ایرانی (احتمالاً به وسیله ی گاز اشک آور سیر) رستم دیو سپید را کشته و موبد پزشکان با چکاندن خون جگر دیو سپید در چشم سربازان، آنها را درمان میکنند ( تداعی کننده وجود ویتامین A در جگر و تأثیر مثبت آن در بینایی ):
چنین گفت فرزانه مردی پزشک — که چون خون او را بهسان سرشت
چکانی سه قطره به چشم اندرون — شود تیرگی پاک با خون برون
9ـ مهره التیام بخشی شاهان
شاهان ایران بربازوی خویش مهرهای داشتند که هر زخمی را التیام میداد:
ز هوشنگ و تهمورث و جمشید — یکی مهره بود خستگان را امید
با این مهره است که کیخسرو زخم مهلک «گستهم» پهلوان نامی را درمان میکند (مهره ی کیخسرو).
10ـ عنایت به اهمیت بیمارستان جندی شاپور
پس از اعدام مانی پاک به جرم دعوی پیامبری در شهر جندیشاپور، پیکرش را ابتدا در دروازه این شهر و سپس در جلوی دیوار بیمارستان جندی شاپور که نقطه ی بسیار شاخص و مهم شهر بوده، آویزان می کنند:
بیاویختش از در شارسان — دگر پیش دیوار بیمارستان
11ـ تأثیر ژن و توراث در فرزند
حکیم طوس بارها به مقوله توراث تحت عنوان نژاد و گوهر اشاره کرده وبه نقش ژن در خلق وخوی و اصالت فرد توجه داد:
چنین گفت کز پاک مام و پدر — یکی شاخ شایسته آید به بر
کرا گوهر تن بود با نژاد — نگوید سخن با کسی جز به داد
12ـ نشانه شناسی بیماری Albinism (زال تنی)
در این بیماری ارثی چون رنگدانه سیاه ملانین در پوست ساخته نمیشود، تمام موهای بدن سفید و پوست هم سفید مایل به صورتیست. چون پدر رستم نیز دچار این اختلال بوده است، اورا زال (زال زر) مینامند.فردوسی نشانه ی زالی را چنین بیان می کند:
ز مادر جدا شد بدان چند روز — نگاری چو خورشید گیتی فروز
به چهره چنان بود برسان شید — و لیکن همه موی بودش سپید
13ـ شرایط پزشک
یکی از شرایط پزشک موفق تندرستی خود اوست:
پزشکی که باشد به تن دردمند — زبیمار چون باز دارد گزند
14ـ مشاوره پزشکی
علاوه برسیمرغ که در موارد حساس نقش پزشک مشاور دارد، خود پزشکان هم گاهی با هم به مشاوره مینشینند:
پزشکان فرزانه گرد آمدند — همه یک به یک داستانها زدند
ز هر گونه نیرنگها ساختند — مرآن درد را چاره نشناختند
حتی گاهی از اقصی نقاط دنیا پزشکان با هم تبادل نظر می کنند:
پزشکان که از هند و از روم و چی — چه از شهر توران و ایران زمین
15ـ پزشک در نقش سفیر صلح
برای پیشگیری از حمله اسکندر به هند، «کید» شاه هند طبیبی دانا برای درمان اسکندر میفرستد، پزشک با درمان موفقیت آمیز اسکندر، از موقعیت ممتازی برخوردار میشود و مانع حمله اسکندر به قلمروی «کید» می شود:
ورا خلعت و نیکوییها بساخت — زدانا پزشکان سرش بر فراخت
16ـ تأکید به دادن شرح حال درست از سوی بیمار
هرآنکس که پوشید درد از پزشک — زمژگان فرو ریخت خونین سرشک
17ـ نقش ورزش در تندرستی
زنیرو بود مرد را راستی — ز سستی کژی زاید و کاستی
18ـ پرهیز از پر خوری
نباشد فراوان خورش تندرست — بزرگ آن که او تندرستی بجست
مکن در خورش خویشتن چارسو — چنان خور که نوزت بود آرزو
19ـ تأثیر سوء شراب در گفتار وتصمیم گیری
کسی کو خورد داروی بیهشی — نباید گزیدن جز از خامشی
به مستی بزرگان نبندند بند — بویژه کسی کو بود ارجمند
20ـ پرهیز از بیش فعالی جنسی
چو افزون شود کاهش افزون بود — ز سستی تن مرد بی خون بود
21ـ خشم مایه پشیمانی و افسردگی
چو خشم آوری هم پشیمان شوی — به پوزش نگهبان درمان شوی
اشارات پزشکی، دارویی و بهداشتی بالا در شاهنامه نکاتیست که نظر من پزشک را به خود جلب کرد، به احتمال قوی کسانی که انس بیشتری با این اثر بزرگ دارند، با نگاه جستجوگر کنجکاوتری میتوانند به نکات دیگری در همین مقوله دست یابند.
منابع:
1ـ شاهنامه، حکیم ابوالقاسم فردوسی، به کوشش محمد دبیر سیاقی.
2ـ کشف الابیات شاهنامه فردوسی، تدوین محمد دبیر سیاقی.
3ـ تاریخ پزشکی و درمان جهان از آغاز تا عصر حاضر، محمد تقی سرمدی، جلد اول.
4ـ سخنرانی و بحث درباره شاهنامه فردوسی، جلد سوم، سخنرانی دکتر محمود نجم آبادی.
5ـ آیین ها در شاهنامه فردوسی، تالیف محمد آبادی باویل.
6ـ نامه باستان، دکتر میرجلال الدین کزازی.
شهری که هیچ کس در آنجا اجازه ی مردن ندارد
زندگی در شهر کوچک لانگیربینِ نروژ، کمی عجیب است. این شهر شمالی ترین شهر کره ی زمین است. در این سرزمین دمای هوا هیچوقت از شش درجه ی سانتیگراد بالاتر نمی رود و در زمستان هم سه ماه تاریکی انتظار مردم این شهر را می کشد.
لانگیربین سرزمین خرس های قطبی است و به همین خاطر هم همه ی ساکنین شهر همیشه با خودشان اسلحه حمل می کنند. از همه عجیب تر این که هیچکس حق ندارد در این شهر بمیرد!اگر کسی در این شهر به سختی مریض شود، سریعا با کشتی یا هواپیما به سایر نقاط نروژ منتقل می شود تا آخرین روز های عمرش را در آنجا بگذراند. اگر هم کسی به طور اتفاقی در این شهر کشته شد، هرگز در این شهر دفن نمی شود
لانگیربین قبرستان کوچکی دارد که حدود 70 سال است که کسی در آن دفن نشده است. البته این کار دلیل دارد. 70 سال پیش
دانشمندان متوجه شدند به خاطر این که خاک لانگیربین پرمافراست است، اجساد در آن تجزیه نمی شوند. در علم زمین شناسی
پرمافراست به خاکی گفته می شود که دمای آن همواره برابر با نقطه ی انجماد آب و یا پایین تر از آن است
اما با این که کسی حق ندارد در لانگیربین بمیرد، این شهر خودش را برای بلایای طبیعی جهانی آماده کرده است
هوای سرد و خاک پرمافراست لانگیربین باعث شده است که این شهر مکان مناسبی برای «خزانه جهانی بذر سوالبارد»
باشد. خزانه جهانی بذر سوالبارد، انباری است که در آن بذر بیش از 750000 محصول غذایی ذخیره شده است تا در
هنگام بلایایی مثل خشکسالی، آفت زدگی، گرم شدن کره ی زمین و جنگ، نسل آن ها منقرض نشود.
شهر لانگیربین قوانین عجیب دیگری هم دارد. داشتن گربه در این شهر ممنوع است و در هیچکدام از مغازه های این شهر غذای گربه یافت نمی شود. دلیل آن هم این است که گربه ها جمعیت پرنده های این شهر را تهدید می کنند
حدود 3000 خرس قطبی در لانگیربین زندگی می کنند و ساکنین این شهر همواره در خطر حمله ی خرس های قطبی قرار دارند
به همین خاطر اولین چیزی که در مدرسه به دانش آموزان یاد می دهند این است که چگونه با اسلحه به خرس قطبی شلیک کنند
ما با این حال شکار خرس قطبی در این شهر ممنوع است با این که همه ی شهروندان در این شهر باید با خود اسلحه حمل کنند، بردن
اسلحه به ساختمان های عمومی شهر مثل سوپرمارکت ها ممنوع است. جلوی در برخی از مغازه ها تابلویی وجود دارد که روی آن
نوشته شده است: “تمامی خرس های قطبی داخل این مغازه قبلا کشته شده اند. لطفا اسلحه ی خود را به داخل نیاورید.
نخستین دستگاه تشخیصی سرطان در کشور رونمایی شد
با افتتاح نخستین دستگاه pet scan در کشور که گرانترین و حساسترین دستگاه تصویربرداری در دنیا به شمار میآید، بیماران سرطانی از اعزام به خارج برای تشخیص و درمان سریع بینیاز شدند. روز گذشته و در مراسم رونمایی از این دستگاه در بیمارستان مسیح دانشوری که با کمک خیرین کشور از کمپانی جنرال الکتریک خریداری شده، دکتر علی اکبر ولایتی، رییس بیمارستان مسیح دانشوری درباره کارکرد این دستگاه توضیح داد: «این دستگاه از دو بخش تشکیل شده. بخش اول، سایکلوترون است که در سایکلوترون، مادهیی با ترکیب فلوئور و گلوکز تولید میشود. وزن اتمی فلوئور رادیو اکتیو در حالت عادی 19 بوده اما این دستگاه فلوئور 18 تولید میکند که یک عنصر ناپایدار بوده و در فعل و انفعالی با گلوکز ترکیب شده و 18-FDGتولید میشود. 18- FDG به رگ بیمار مشکوک به سرطان تزریق شده و در حالی که حدود 85 درصد کاربرد این دارو در سرطانها و 15 درصد هم در تشخیص بیماریهای قلبی و مغزی موثر است، پس از پراکندگی در سراسر بدن، اولا مرکز سرطان را مشخص میکند که البته امکان این تشخیص با سایر دستگاهها هم ممکن است اما مهمتر آن است که در هر نقطه از بدن از مغز تا استخوانها و اعضا و احشای بدن، حتی با قطر تقریبا نیم سانتیمتر اگر هم متاستازی داده شده باشد، با تزریق این ماده و تصویر سراسری که از بدن گرفته میشود، مراکز ضایعه دیده مشخص میشود زیرا گلوکز، ماده اصلی مورد مصرف متابولیسم سلولهاست و سلولهای سرطانی فعالیت بیشتری دارند و مقدار بیشتری از ماده گلوکز نشاندار را جذب میکنند. پس از جذب بیشتر، روی فیلم رادیولوژی تصویر مشخصتری ظاهر شده و عملا محل متاستاز معلوم میشود. در عین حال که سه بعدی بودن تصویر، ابعاد مختلف محل ضایعه را هم بهطور دقیقتری به جراح نشان داده بنابراین، جراحی آسانتر صورت میگیرد. علاوه بر آنکه این دستگاه در کنترل شیمیدرمانی هم موثر است زیرا میزان تاثیر داروی ضدسرطان و از بین رفتن ضایعات یا باقی ماندن آنها با تصویربرداری توسط این دستگاه مشخص میشود. همچنین با استفاده از بعضی ترکیبات رادیو اکتیو با سایر مواد نشاندار مثل کربن و ازت، میتوان برای تشخیص برخی بیماریهای قلبی هم استفاده کرد در عین حال که میزان پیشرفت آلزایمر و آینده بیماری در مبتلایان آلزایمر هم با این دستگاه قابل تعیین و شناسایی است. در نهایت که این دستگاه از امکان تولید انواع مواد رادیو اکتیو برای نشاندار کردن مواد و تزریق آن برخوردار بوده و در زمره پیشرفتهترین دستگاههایی است که در این زمینه در دنیا ساخته شده است. البته میزان مواد رادیواکتیوی که این دستگاه تولید میکند اضافه بر مصرف این بیمارستان بوده و قابلیت انتقال به چهار یا پنج بیمارستان دیگر در شهرهایی مانند اصفهان و شیراز را دارد مشروط بر آنکه از حمل هوایی استفاده شود زیرا عمر مفید این دارو یک الی دو ساعت است.» دکتر حسن ابوالقاسمی، رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هم در مراسم رونمایی از این دستگاه یادآور شد: «راهاندازی این دستگاه یک خدمت مکمل است و درباره بیمارانی که برای تشخیص دقیق و سرایت تومور تردید وجود داشت، کاربری دارد. هرچند ترویج این تکنولوژی گران در کشور بسیار ضروری بوده اما برای تمام بیماران کاربرد ندارد بلکه با استفاده از راهنمای بالینی در دانشگاههای علوم پزشکی فقط باید برای افرادی استفاده شود که امکان تشخیص بیماری آنها با سایر دستگاهها ممکن نباشد.»اما با وجود آنکه دست اندرکاران تخصیص ارز به خدمات و تجهیزات پزشکی به اهمیت وجود این دستگاه واقف بودهاند، رضا نیری، رییس مجمع خیرین سلامت در این مراسم از کارشکنیهای بانک مرکزی در ایجاد تسهیلات ارزی خبر داد در حالی که به گفته وی، تمام هزینه خرید این دستگاه از سوی خیرین تامین شده است. نیری گفت: «طبق قراردادی که خیرین با بانک مرکزی منعقد کردند، قرار شد ارز مرجع هزار دلار و متناسب با درهم عربستان برای خرید دستگاه pet scan پرداخت شود اما امروز اعلام میکنند که باید این هزینه را با ارز آزاد و اقساط را با سه برابر قیمت پرداخت کنیم. البته تا پیش از این سختگیریها برخی از خیرین اعلام کردند که میتوانند پنج دستگاه از این نوع را خریداری کنند اما پس از گذشت مدتی ما از کرده خود پشیمان شدیم. با این حال از سازمان انرژی اتمی، وزارت بهداشت و کسانی که مجوزهای لازم را دادند تشکر میکنیم اما برخوردهای بانک مرکزی با خیرین واقعا جای تعجب دارد. البته ما به مراجع مختلفی مراجعه و اعلام کردیم که نباید اینگونه پرداخت شود چرا که سه نفر از خیرین، سرمایهگذاری 10 میلیاردی کردهاند و حالا به چه دلیلی باید سه برابر آن را بپردازند که متاسفانه کسی پاسخگو نیست و ضررش را مردم میپردازند.»در پی این انتقاد، دکتر ولایتی هم از بدقولی بانک مرکزی در اختصاص ارز مرجع انتقاد کرد و افزود: «راهاندازی این سامانه با کمک خیرین حوزه سلامت انجام گرفته و قرار بود بر اساس ارز مرجع و به صورت اقساط بانک مرکزی به خیرین کمک کند. اما متاسفانه به نظر میرسد بانک مرکزی قول خود را فراموش کرده و با ارز مرجع که قیمت آن سه برابر شده با خیرین طرف حساب شده است. در حالی که باید بهگونهیی عمل کرد که خیرین تشویق شوند نه تنبیه. بنابراین از وزارت بهداشت میخواهیم کمک کند تا همان قولی که بانک به ما داده است را عملی کند چرا که تمام هزینههای ریالی این دستگاهها را خیرین متقبل شدهاند.»کارشکنی بانک مرکزی در کمک به خیرین در حالی است که محمدرضا مسجدی، قائممقام بیمارستان مسیح دانشوری هم ضمن اشاره به کاهش اعزام بیماران نیازمند به ترکیه، دوبی، مالزی و بنگلادش در پی راهاندازی نخستین سامانه تشخیصی و تصویربرداری pet scan در کشور یادآور شد: «فناوری تولید رادیو داروی 18-FDG توسط سیکلوترون بیمارستانی و دستگاه pet scan در اختیار سه شرکت امریکایی و هلندی است. تولید مواد هستهیی سیکلوترون نیز توسط این شرکتها تهیه میشود اما همه آنها باید مجوز خود را از طریق امریکا دریافت کنند بنابراین تهیه این دستگاه برای کشور بسیار دشوار بوده است. خیرین برای راهاندازی این فناوری 400 میلیون تومان تعهد کردهاند در حالی که تا پیش از این، بیمارانی که از ایران برای انجام عکسبرداری با دستگاهpet scan به دوبی اعزام میشدند، 14 میلیون تومان پرداخت میکردند. همچنین دو بیمارستان ترکیه که طرف قرارداد ایران برای پذیرش بیماران ایرانی هم هستند بابت انجام این عکسبرداری، یک هزار و 200 الی یک هزار و 400 یورو، دریافت میکردند که این هزینه برای بسیاری از بیماران قابل پرداخت نیست.»در حالی که به گفته مسوولان وزارت بهداشت، تهیه این دستگاه تصویربرداری، بیش از 10 میلیارد دلار هزینه داشته، مسجدی یادآور شد که «راهاندازی این مجموعه توسط مهندسان سوئدی، ایتالیایی و فرانسوی صورت گرفته است.»بنفشه سام گیسetemadnewspaper.i |
کشف نشانههای زندگی در “سیاره سرخ”
کاوشگر فضایی “کیوریاسیتی” هفت ماه پس از آغاز عملیات خود در گودال گیل سیارهی مریخ به چند مادهی شیمیایی دست یافته است که میتوانند بر وجود آب و امکان زندگی میکرواورگانیسمها در گذشتهی این سیاره دلالت کنند.
پژوهشگران سازمان فضایی آمریکا، ناسا، اعلام کردند که در نتیجهی تجزیه و تحلیل گردی از درون یک صخرهی قدیمی واقع در سیارهی مریخ، میتوانند وجود زندگی در این سیاره را ثابت کنند. مریخنورد “کیوریاسیتی” (کنجکاوی) این گرد را که ترکیبی از سولفور، نیتروژن، هیدروژن، اکسیژن، فسفر و کربن است، یک ماه پیش از سطح سنگی واقع در بستر یک رودخانهی قدیمی در این سیاره استخراج کرده بود
.
بر این اساس، پژوهشگران میتوانند وجود آب و مواد معدنی لازم برای پیدایی حیات میکرواورگانیسمها (ریزاندامگانها) در مریخ را ثابت کنند. بر پایهی گزارش ناسا، PH این آب، خنثی و فاقد مواد اسیدی بوده است. بسیاری از صخرههایی که پیشتر از سوی کاوشگرهای ناسا مورد بررسی قرار گرفته بودند، حاوی اثراتی نشانگر آب اسیدی بودند.
جان گروتزینگر، رئیس گروه پژوهش ناسا روز ۱۲ مارس (۲۲ اسفند) در این رابطه گفت: «آب موجود در این سیاره چنان خالص بوده که اگر ما در آنجا میبودیم، میتوانستیم آن را بنوشیم.» گروتزینگر تاکید کرد که هنوز دربارهی زمان زندگی این میکرواورگانیسمها و چگونگی پیدایی آنها تحقیق نشده است. او همچنین افزود: «ما هنوز نمیدانیم که آیا در آن هنگام زمین قابل زیست بوده است یا نه.»
کشفی بزرگ
با آن که هدف اصلی ماموریت پنج میلیارد دلاری مریخنورد “کنجکاوی” تنها اثبات وجود زندگی در مریخ نیست، با این حال کارشناسان فضایی از این کشف به عنوان “مهمترین هدف کیوریاسیتی تا کنون” نام میبرند. تا پایان بخش اصلی ماموریت این کاوشگر فضایی که درحال گرد آوری نشانههای تعیینکنندهی وجود آب در گودال گیل است، ۱۷ ماه دیگر باقی است. بر پایهی بررسی نتایج مجموعه اطلاعاتی که کیوریاسیتی تا کنون به ناسا فرستاده است، پژوهشگران سازمان فضایی آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که زمانی در این سیارهی سرخ، رودخانهای جاری بوده که ژرفای برخی از بخشهای آن به یک متر هم میرسیده است.
ادامهی کاوشهای مریخنورد “کیوریاسیتی” که قرار بود به سوی بخش جنوبی گودال گیل حرکت کند، به دلیل این کشف مهم به تاخیر افتاده است.
مریخ که به آن “بهرام” هم میگویند، سیارهی سرخفام سامانهی خورشیدی است که یک دوم زمین، قطر دارد و مساحت سطح آن برابر با مساحت خشکیهای روی زمین است.
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.