اقتصادی
3میلیارد دلار درآمد سالانه قاچاق ، 50 میلیون دلار جریمه 25سال گذشته
1392/8/22
در مناظره مقابله با عرضه و تقاضای مواد مخدر عنوان شد |
مقابله با مواد مخدر با محوریت کنترل عرضه یا تقاضا، موضوع سیزدهمین مناظره شبکه یک سیما بود که عصر روز جمعه با حضور کارشناسان، خبرنگاران رسانههای جمعی، خانواده شهدای مواد مخدر و بهبودیافتگان گمنام برگزار شد. در حالی که این مناظره هم به راهکار قطعی دست نیافت زیرا کارشناسان میهمان، نهتنها بر تخصیص صرف توجه به کنترل عرضه یا تقاضای مواد مخدر اجماع نداشتند بلکه یکدیگر را از باب اهمال در رصد وضعیت اعتیاد و مقابله با عرضه یا تقاضا در کشور زیر سوال بردند. علاوه بر آنکه پخش گزارش مستند از انتقادات مردم کوچه و خیابان حاکی از آن بود که دامنه بیاعتمادی نسبت به عزم جدی مسوولان برای مقابله با اعتیاد هم گسترده شده و نظرسنجی همزمان با برگزاری مناظره به مسوولان گوشزد میکرد که جامعه، ناتوانی دولت در کنترل عرضه مواد مخدر را عامل اصلی رشد اعتیاد در کشور میداند. این مناظره شاید آیینه تمامنمایی بود که بیاعتمادی مردم نسبت به اقدامات انجام شده برای کنترل مصرف مواد مخدر و اعتیاد را زیرسوال میبرد و در مستند پخش شده هم مردم همواره دولت را خطاب انتقادات خود قرار داده بودند و بهطور ضمنی هشدار میدادند که نسبت به دست داشتن دولتهای وقت در گستردهتر شدن سفره اعتیاد بدبین هستند. اتفاقی که البته از چشم مسوولان هم پنهان نیست زیرا روز جمعه هم بابک دینپرست، معاون کاهش تقاضا و مشارکتهای مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر در میان صحبتهای خود اشارهیی داشت و گفت: «مردم حیا میکنند که بگویند خود دولت توزیعکننده مواد است؛ باید واقعیتها را گفت و بر اساس واقعیتها نسبت به مبارزه با مواد مخدر اقدام کرد.» |
حاکمیت مانیتور آسیبهای اجتماعی ندارد
حمیدرضا جلاییپور؛ جامعهشناس و استاد دانشگاه که در این مناظره از منظر جامعهشناسی معضل اعتیاد را تحت بررسی قرار داد، با انتقاد از خلاصه کردن مقابله با اعتیاد با دو محور کنترل عرضه و تقاضا و سادهانگارانه دیدن مقوله اعتیاد با این خلاصهنگری، با طرح این پرسش که چرا در جامعهیی که 35 سال پیش توسط جوانانی انقلاب کرده که حتی سیگار هم نمیکشیدند امروز با این حجم معتاد مواجه هستیم، افزود: «مهمترین علت موثر در رشد فزاینده معتادان در کشور این است که نهادهای حاکمیتی با مانیتور آسیبهای اجتماعی کار نمیکنند. در حالی که 60 درصد زندانیان به دلیل جرایم مواد مخدر دستگیر شده و بیشتر اعدامها مرتبط با مواد مخدر است باید بتوانیم به آمار دقیقی از تعداد معتادان در کشور دست یابیم تا بر اساس آن در مقابل آسیبهای اجتماعی اقدام کنیم.»
سه میلیارد دلار سود سالانه در مقابل 50 میلیون دلار مصادره مجموع داراییها ی25سال گذشته
بابک دین پرست، معاون؛ کاهش تقاضا و مشارکتهای مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر در این مناظره با انتقاد از اهمال دستگاه قضایی و انتظامی در برخورد جدی با قاچاقچیان مواد مخدر و طرح این مصداق که حتی با اعمال سختگیرانهترین روشها امکان ممانعت از توزیع مواد مخدر در ندامتگاهی همچون اوین وجود ندارد، گفت: «باید بپذیریم که در کشور افرادی هستند که به هر دلیلی میخواهند، دوست دارند مواد مخدر مصرف کنند. یک میلیون و 325 هزار نفر معتاد در کشور از 800 هزار قاچاقچی حمایت میکنند. قاچاقچیان ایرانی سالانه سه میلیارد دلار از توزیع و قاچاق مواد مخدر در کشور سود میبرند و در حالی که ما در همسایگی کشوری هستیم که 80 درصد تریاک جهان را تولید میکند، در کاهش عرضه، ابتکار عمل در اختیار ما نیست و حتی مدیریت توزیع را هم در دست نداریم. 10 میلیون نفر گرداننده قاچاق مواد مخدر در دنیا هستند و مطمئنیم که این افراد هیچگاه با ما پای میز مذاکره نمینشینند. هیچ کسی نمیتواند تضمین کند که با دیوار بتونی، سیم خاردار و خاکریز میتواند مانع ورود مواد مخدر به کشور شود. حتی در صورت موفقیت در برخورد با قاچاقچیان بینالمللی، با تولیدکنندگان داخلی باید چگونه برخورد کنیم و مانع از توزیع مواد مخدر توسط آنها شویم.» در حالی که به گفته دینپرست هماکنون روزانه هشت نفر در کشور به علت سوءِ مصرف مواد مخدر فوت میکنند و اکنون دومین علت مرگهای غیرطبیعی در کشور، مصرف مواد مخدر است، اما برخوردهای صورت گرفته در مقابل قاچاقچیان دستگیر شده هم چندان شدت ندارد که روند فعالیتهای قاچاقچیان را کاهش دهد قاچاقچیانی که سال گذشته 263 هزار نفر آنها بازداشت شدهاند، اما به زعم این مقام مسوول و با در نظر گرفتن موفقیت 30 درصدی پلیس در برخورد با جرایم، تعداد قاچاقچیان باید حدود 800 هزار نفر برآورد شود. دینپرست با طرح پرسشی درباره علت نارضایتی مردم از عملکرد دولتها در مقابله با اعتیاد و رسیدن به باور جمعی فقدان تمایل دولت در مبارزه با اعتیاد، اذعان داشت که: «قاچاقچیان ایرانی سالانه سه میلیارد دلار سود میبرند در حالی که مجموع اموال مصادره شده از قاچاقچیان مواد مخدر در25 سال گذشته 50 میلیون دلار ارزش داشته است. ما سالانه دو میلیون دلار مصادره میکنیم و آنان سه میلیارد دلار از قاچاق مواد مخدر سود میبرند.»دینپرست همچنین در توضیح نامشخص بودن تعداد معتادان در کشور گفت: «حتی اگر آمار معتادان معمولی را پیدا کنیم با معتادان یقهسفید چه کنیم که با ماشینهای مدل بالا در رفت و آمد هستند. اعتیاد و آمارگیری از تعداد معتادان، یارانه نیست که معتادان ثبتنام کنند و آمارشان به دست بیاید. اما مردم هم حق دارند از عملکرد ما ناراضی باشند. چون میگویند چطور در جنگ هشت ساله ایستادیم و 30 سال در مقابل تحریمها ایستادگی کردیم اما معتاد، امروز به آسانی در خیابانهای شهر قدم میزند و توزیعکننده هم بیهیچ نگرانی مواد میفروشد.» امیرحسین قاضیزادههاشمی؛ عضو کمیسیون اجتماعی مجلس هم که در این مناظره حضور داشت با اشاره به این نکته که در کشورهایی که مصرف الکل در آنها کمتر است باید منتظر آمار صعودی مصرف مواد افیونی بود، ضمن انتقاد از روشهای پیشین برخورد با معتادان و قاچاقچیان که به کمتر از پنج درصد موفقیت در مقابله با عرضه منجر شد، اشاره کرد که امروز، چرخه اعتیاد فقط در مواد سنتی وارد شده از افغانستان خلاصه نمیشود و گفت: «امروز تمام دنیا میداند که باید توزیع تقاضا را مهار کند اما مقابله با توزیع عرضه را هم در نظر داشته باشد. اعتیاد یک بیماری اجتماعی است که معلول سایر بیماریهاست. افزایش نرخ طلاق در جامعه با اعتیاد رابطه مستقیم دارد. در واقع اعتیاد یک روش برای حل مساله است. در حال حاضر موادمخدر جدید در خانهها و آشپزخانهها تولید میشود و این اتفاق برخورد با شبکه مافیای موادمخدر را دشوارتر کرده است. امروز ما در زمینه مواد افیونی غیر از مصرفکننده در جایگاه ترانزیت هم قرار گرفتهایم و متاسفانه 17 درصد مواد مخدر تولید شده در افغانستان در کشور ما مصرف میشود.»
شیوههای مبارزه، کرامت انسانی را زیر سوال برده است
موسی قربانی؛ مستشار دیوان عالی کشور و نماینده سابق مجلس با انتقاد از شیوههای فعلی مبارزه با مواد مخدر و برخورد با افراد مشکوک به حمل مواد مخدر گفت: «حدود 936 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان و 909 کیلومتر مرز مشترک با پاکستان داریم. اگر در هر کیلومتر یک پاسگاه ایجاد کنیم، هر پاسگاه از دو سمت خود میتواند تا 500 متر را رصد کند. معتقدم که هزینههای مقابله با عرضه بسیار کمتر از هزینه مقابله با تقاضاست. ضمن اینکه شیوههای جدید مقابله با مواد مخدر، کرامت انسانی را زیر سوال میبرد. یک مسافر، در گذر از شهرستانهای مرزی کشور چندین بار مورد بازرسی قرار میگیرد و افرادی را در معرض سگ آموزش دیده قرار دادهاند تا قادر به کشف مواد مخدر از این فرد شوند. گاهی هم از دستگاههای پزشکی استفاده میکنند و افراد مشکوک به بلع مواد مخدر را به دستشوییهای اجباری میفرستند. خانواده فردی که اعدام شده چه گناهی دارد؟ زندگی یک زندانی مواد مخدر چه خواهد شد؟ این افراد به هر حال نان آور خانواده بودهاند.»
اعتیاد و مواد مخدر از تهدیدات جنگ نرم است
کارشناسان بررسی وضعیت اعتیاد میگویند که مصرف مواد مخدر در ایران سابقه شش هزار ساله دارد اما رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر همچنان اصرار دارد که اعتیاد و مصرف موادمخدر را در زمره تهدیدات جنگ نرم قرار دهد. علی مویدی که در مناظره مبارزه با اعتیاد حضور داشت، گفت: « اعتیاد و مواد مخدر با توجه به موقعیت جغرافیایی کشور ما یکی از تهدیدات جنگ نرم تلقی میشود .متاسفانه توازنی در مبارزه با عرضه و تقاضا برقرار نیست و عمده تلاش ما متمرکز بر مقابله با موادمخدر بوده است. چنان که تا چند سال پیش کاروانها به راحتی از مرز افغانستان به ایران میآمدند اما امروز این مسیر به سمت پاکستان و آبهای آزاد تغییر کرده است.» وی با اشاره به اینکه میزان کشفیات مواد مخدر در دهه 90 در کشور، چهار هزار تن بوده اذعان داشت که متولیان مقابله در کاهش تقاضا موفق نبودهاند زیرا رویکرد، مقابلهیی بوده است.
مواد یا امحا یا تبدیل به دارو میشود
در ادامه این مناظره، خبرنگار «اعتماد» سوالات خود را با رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر و معاون کاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر مطرح کرد. مویدی در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره نامعلوم بودن سرنوشت کشفیات مواد مخدر با توجه به اینکه تمام محموله مکشوفه که سالانه بیش از 500 تن است امحا نمیشود، گفت: «بخش عمدهیی از مواد کشف شده، در صنعت داروسازی استفاده و با نظارت دقیق، گرم به گرم مصارف آن رصد میشود. بخشی از این مواد هم امحا میشود.» وی در پاسخ به سوال دیگر «اعتماد» درباره اینکه چرا کامیون تناژ مواد مخدر از مرز شرقی یا دریایی به تهران میرسد بدون آنکه از وزن خالص آن کم شده باشد و در این میان آیا باز هم باید سرباز صفر را مقصر جلوه دهیم، گفت: «من متوجه منظور شما شدم. شما درباره مافیا سوال پرسیدید. در نظام و ساختاری که داریم تلاش فراوانی شده که اگر ردی از مافیا در کشور مشاهده شود، بدون کوچکترین اغماضی برخورد میکنیم. چه طرف ما سرباز مرزی باشد و چه به جایگاه ریاستجمهوری یا سایر مقامات برسد. چنین ردی در نظام ما وجود ندارد و ساختارهای ما پاک هستند. اما اگر یک عنصری مرتکب خلاف شد جای بحث است. وی افزود: خوشبختانه در نظام ما مافیا وجود ندارد و ساختار پاکی را داریم. اما با وجود تمام امکانات و ابزارها، قاچاقچیان بینالمللی به نحوی مواد را جاسازی میکنند که از نخستین ورودیها رد میشود اما بالاخره در ورودی پنجم گرفتار میشوند که این نشانه سلامت کار است.» بابک دینپرست هم در پاسخ به «اعتماد» درباره نقص تحقیقات انجام شده برای برآورد آمار معتادان و اینکه با وجود ورود سالانه 160 هزار نفر به چرخه اعتیاد چرا آمار اعتیاد همچنان یک میلیون و 325 هزار بوده و در طول شش سال گذشته و پس از اعلام نتایج ارزیابی سریع اعتیاد در سال 86، فقط 125 هزار نفر به تعداد معتادان کشور اضافه شده آن هم در حالی که با وجود قرار گرفتن سالانه 800 هزار معتاد در چرخه درمان، حداکثر 20 درصد این افراد به بهبودی و ترک کامل میرسند، گفت: «مطمئنا اگر آمار موثقی داشتم که نشان دهد در کشور 20 میلیون نفر معتاد داریم عنوان میکردم. اگر ورودی سالانه 160 هزار معتاد را هم بپذیریم که من نمیدانم شما این آمار را از کجا آوردهاید زیرا مرجع رسمی اعلام اعتیاد ستاد مبارزه با مواد مخدر است اما اگر همین ورودی را هم بپذیریم به همین رقم امروز میرسیم.»
http://etemadnewspaper.ir
بیش از آنچه به دست میآورید، هزینه نکنید
1392/7/18
در سالهای اخیر، هزینه تبلیغات در رسانههای مختلف به شدت افزایش پیدا کرده است. روزانه با حجم وسیعی از تبلیغات مواجه میشویم که فقط به اینترنت، تلویزیون و بیلبورد محدود نمیشوند؛ امروزه حتی دستگیره مترو و نیمکت اتوبوسها هم به رسانههایی برای معرفی کالاها و خدمات شرکتها تبدیل شدهاند. باید گفت که انفجار اخیر در دنیای بازاریابی و تبلیغات، تا حد زیادی از رشد جمعیت پیشی گرفته است. بنابراین در شرایط فعلی چشم و گوش کمتری به پیامهای تبلیغاتی ارائهشده در رسانههای مختلف توجه میکند. این مساله موجب شده است که شرکتها چکهایی با رقمهای درشتتر را برای دستیابی به مخاطبانی محدودتر پرداخت کنند؛ مسالهای که در اکثر مواقع به هدر رفتن بودجه تبلیغاتی شرکتها منجر میشود.
تا قبل از سال 1970، هیچیک از کارشناسان اقتصادی دنیا شکلگیری چنین بحرانی را برای اقتصاد جهانی پیشبینی نمیکردند. هیچکس فکر نمیکرد که چنین حجم وسیعی از بیکاری در کنار افزایش چشمگیر نرخ تورم اتفاق بیفتد. حال بسیاری از کارشناسان بر این باورند که اگر بیکاری و تورم جهانی همینطور به بالا رفتن خود ادامه بدهد، اقتصاد وارد مرحله جدیدی از بحران خواهد شد. این پیشبینیها در کنار شرایط موجود موجب شده است که سالانه حدود ششدرصد از ارزش بودجه بازاریابی شرکتها کاهش پیدا کند و برندها با حفظ سیاستهای قبلی خود، در واقع نوعی عقبگرد را تجربه کنند. حال پرسشی که مطرح میشود این است که در این شرایط بازاریابان چگونه باید عمل کنند. اولین و سادهترین پاسخی که درباره این پرسش به ذهن متبادر میشود، هزینه کردن بیشتر و افزایش بودجه بازاریابی و تبلیغات در شرکتهاست. اما این مساله نه عاقلانه است و نه نتایج لازم را برای شرکت به بار خواهد آورد. باید در نظر داشت که خوشبختانه دستیابی به مخاطبان بیشتر، از اهمیت کمتری نسبت به دستیابی موثر به مخاطبان برخوردار است. در اکثر موارد میتوان با هدف قرار دادن گروه کوچکتری از افراد، به موفقیتهای بزرگتری دست پیدا کرد؛ البته به شرط آنکه با برنامهریزی و بهکارگیری سبکی متقاعدکننده، برای نزدیکشدن به مخاطبان تلاش کنیم و وقت، انرژی و بودجه خود را بابت دستیابی به بخش بزرگتری از مخاطبان هدر ندهیم.
یک شرایط اقتصادی بحرانزده، متورم و ملتهب، موقعیتهای جدیدتر و متفاوتتری را پیش روی شرکتها قرار میدهد تا محصولات و خدمات خود را عرضه کنند. برندهایی که از آگاهی و هوشمندی کافی برخوردار هستند، میتوانند این موقعیتها را شناسایی کرده و از شرایط بهره ببرند. هرچند با ورود رسانههای دیجیتال جدید، میزان تاثیرگذاری رسانههای سنتی و قدیمی در حوزه تبلیغات پایین آمده است، اما میتوان با کمک شیوهای متفاوت و جدید از تفکر، همین رسانهها را برای دستیابی به اهداف خود مورد استفاده قرار داد. وقتی یک برند دست به تبلیغات میزند، بابت دستیابی به یک شبکه تلاش میکند؛ دسترسی به بینندگان یک شبکه تلویزیونی، شنوندگان یک شبکه رادیویی، خوانندگان یک نشریه یا بازدیدکنندگان یک وبسایت. اما در دنیای جدید، برندها توانایی این را پیدا کردهاند که شبکههای خاص خود را ایجاد کنند. هرچه برند کوچکتر باشد، از ایجاد شبکه خاص خود، مزایای بیشتری خواهد برد. شاید نتوانیم در میان دو نیمه یک مسابقه پربیننده فوتبال تبلیغ کنیم؛ اما گاه ایجاد یک شبکه کوچک داخلی از تبلیغات در پربینندهترین ساعات پخش تلویزیونی هم موثرتر خواهد بود؛ شبکهای که کمتر به افراد خارج از مجموعه وابستگی دارد و سیاستهای کلان اقتصادی کمتر در وضعیت این شبکه تغییر ایجاد میکند. بنابراین به جای اینکه دائما به دنبال خریداری فضاهای رسانهای جدید برای معرفی برند خود باشیم، بهتر است به ایجاد رسانههای خاص خود فکر کنیم؛ رسانههایی که تاثیراتی باورنکردنی در اذهان مخاطبان ایجاد میکنند و تصویر متفاوتی را از یک برند به نمایش میگذارند.
http://baharnewspaper.com
کارلوس گوسن؛ قاتل هزینهها
1392/7/18
کارلوس گوسن مدیر شرکت رنوی فرانسه و نیسان ژاپن و از اعضای هیاتمدیره شرکت سونی، از سرشناسترین مدیران جهان است که به او لقب «قاتل هزینهها» و «سلطان بازارهای چندملیتی» را دادهاند. گوسن از پدر و مادری لبنانی در آمریکای جنوبی متولد شد. پس از فارغالتحصیلی در رشته اقتصاد و در مقطع کارشناسی ارشد، فعالیت حرفهای خود را در اروپا شروع کرد و در آسیا به اوج شهرت رسید.
سپس در یک شرکت فرانسوی لاستیکسازی مشغول به کار شد و سه سال بعد، مدیریت یکی از شعب شرکت در پاریس را بر عهده گرفت.
بعد از آن مدیر بخش تحقیق و توسعه شرکت شد و چندی بعد، به عنوان مسئول هماهنگی شعب این شرکت در آمریکایجنوبی، به برزیل بازگشت. فعالیت او در برزیل و مدیریت درخشان او، انقلابی را در وضعیت این شرکت به وجود آورد. آوازه مدیریت او بسیار سریع در جهان پیچید و سیل انبوهی از پیشنهادها از شرکتهای معتبر به سوی او روانه شد. از میان تمام پیشنهادها گوسن پیشنهاد شرکت رنو را برگزید و در سال 96 در این شرکت مشغول به کار شد. شرکت رنو در سال 1999 سهام شرکت ورشکسته نیسان را خریداری کرد و مدیریت آن را به گوسن سپرد. او ادعا کرد که طی دو سال یا این شرکت را به روزهای اوج بازمیگرداند یا از سمت خود استعفا خواهد داد. کسانی که گوسن را میشناختند، میدانستند که این فقط در حد حرف و شعار نیست و وقتی او هدفی را مورد نظر قرار میدهد، تحت هر شرایطی به آن خواهد رسید. گوسن تعدادی از کارمندان نمونه رنو را به عنوان سرپرست گروهها انتخاب کرد و برای هر تیم، مدیری کلیدی را برگزید و عازم ژاپن شد. او تعداد فروشندگان شرکت را به 20درصد رساند؛ دست طراحان را برای طراحی باز گذاشت و سرعت تولید را افزایش داد. تمام این موارد در کنار هم باعث شد شرکت ورشکسته نیسان در سال 2000 جلوتر از شرکت صاحبنام هوندا قرار بگیرد. اکنون نیسان دومین تولیدکننده اتومبیل و اصلیترین رقیب تویوتاست. اصلیترین راز موفقیت گوسن که لقب «قاتل هزینهها» را برای او به ارمغان آورد، کاهش هزینههای مازاد از طریق تعطیل کردن شعب اضافی و کاهش مخارج داخلی و خارجی شرکت بود. او در سال 2001 کتاب زندگینامه خود را چاپ کرد؛ کتابی که لقب پرفروشترین کتاب آسیا را به خود اختصاص داد. او لحظه ورود به ژاپن را لحظهای سرنوشتساز میداند و ادعا میکند که با وجود شناخت ناکافی از فرهنگ ژاپن، از همان بدو ورود احساس کرده است که بهتر از سایرین قادر به برقراری ارتباط با ژاپنیهاست. همین امر به او اعتماد به نفس داد و احساس کرد که توانایی ایجاد تغییر را دارد. بعضی از ژاپنیها او را با اسطورههای کهن ژاپنی مقایسه میکنند و تواناییهای مدیریتیاش را فراتر از قابلیتهای یک انسان عادی میدانند. او در مصاحبهای دیگر در توکیو اعلام کرده است: «اگر در کوتاهمدت چیزی را فدا نکنید، در درازمدت جریان نقدینگی به شرکت بازنخواهد گشت. ما عملگرا و واقعبین شدهایم و حالا 140هزار کارمند داریم که درآمد و انگیزه بیشتری دارند و نسبت به سال 1999 کمتر نگران آینده هستند.»کارلوس گوسن اولین مدیر خارجی شرکت سونی بود. او در میان مدیران فرانسوی و مغرور شرکت رنو نیز بسیار منفور است. اما همچنان با قدرت به کار خود ادامه میدهد و از پشتوانه مدیران و کارمندان غیرفرانسوی رنو برخوردار است. او خوب میداند چطور باید با این دست مشکلات کنار بیاید. در سال گذشته میلادی، نیسان 20درصد بیشتر از تویوتا و 61درصد بیشتر از هوندا سودآوری داشته است که این میزان در تاریخ این شرکت بیسابقه بوده است. گوسن اکنون در میان مدیران ارشد شرکتهای خودروسازی، بیشترین دستمزد را دریافت میکند و این مسالهای است که او را در مرکز توجه قرار داده است. گوسن از طریق آشنایی با فرهنگهای مختلف، بازارهای چندملیتی را شناسایی کرده و با استفاده از نبوغ و دانش خود، نبض این بازارها را در دست گرفته است. دائما در قارههای آمریکا، آسیا و اروپا در حال رفتوآمد است و هیچ اتفاقی در هیچ نقطهای از جهان از نظر او دور نمیماند. او آنچنان در بازار خودرو صاحب نام و آوازه شده است که در جلسات مدیران این حوزه از وی بهعنوان یک سیاستمدار حرفهای نام برده میشود؛ سیاستمداری که با تصمیمات خود، آینده صنعت خودروسازی جهان را به میل خویش رقم میزند.
http://baharnewspaper.com
پروفسور هاشم پسران در میان برندگان احتمالی نوبل ۲۰۱۳
1392/7/5
پروفسور محمد هاشم پسران یکی از برجسته ترین اقتصاددانان جهان ۶۷سال دارد
موسسه معتبر تامسون رویترز در آستانه اعلام برندگان جایزه نوبل در رشتههای مختلف، بر اساس میزان ارجاع به مقالات منتشر شده، فهرستی از برندگان احتمالی سال ۲۰۱۳ را منتشر کرده که در میان آنها نام پروفسور محمدهاشم پسران برای نوبل اقتصاد دیده میشود.
آکادمی نوبل سوئد از پانزدهم مهرماه نام کسانی را که در چند دهه گذشته بالاترین دستاوردهای علمی را رشته های فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی، اقتصاد، ادبیات و صلح داشتهاند بعنوان برندگان امسال اعلام خواهد کرد.
موسسه تامسون رویترز (ISI سابق) از سال ۲۰۰۲ برندگان احتمالی را پیش بینی میکند و تاکنون نام ۲۷ برنده نوبل را بدرستی پیش بینی کرده است، که شامل ۱۵ جایزه از ۴۴ جایزهای بوده که در رشتههای اقتصاد، فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی در دهه اخیر اعطا شده است.
محمدهاشم پسران کیست؟
پروفسور محمدهاشم پسران متولد شهر شیراز است که بعد از پایان دبیرستان، تحصیلات دانشگاهی خود را با بورسیه بانک مرکزی ایران در بریتانیا پی گرفت و در سال ۱۳۵۱ دکتری خود را دانشگاه کمبریج دریافت کرد.
بعد از آن پرفسور پسران چند سال در مقام مشاور بانک مرکزی و رئیس مرکز تحقیقات این بانک فعالیت داشت. وی پس از آن به کمبریج بازگشت و تا زمان بازنشستگی اش سالها استاد اقتصاد این دانشگاه بریتانیایی بود.
آقای پسران از اقتصاددانان مکتب کمبریج و اقتصاد کینزی و معتقد به نظام اقتصاد بازار است هر چند دخالت محدود دولت را در شرایط بحران جایز می شمارد.
او در این سالها همواره وضعیت اقتصاد ایران را دنبال کرده است و توصیه هایی برای اقتصاد ایران داشته است هم در جریان برنامه تعدیل اقتصادی دولت اکبر هاشمی رفسنجانی بود و هم برنامه حذف یارانه های محمود احمدی نژاد را دنبال می کرد. او این روزها نگران اثرات تحریمها بر اقتصاد است.
موفقیتی که تامسون رویترز در پیشبینی نام برندگان داشته باعث شده تا این فهرست اعتباری هرچه بیشتر پیدا کند. دیوید پندلبری تحلیلگری که مسئول این پیش بینی است میگوید ما به دانشمندانی توجه میکنیم که در نشریههای علمی هزاران بار به یافتههای آنها ارجاع داده شده است: “این موضوع محدود به مقالات منتشر شده در سالهای اخیر نیست بلکه کارهایی که در ۲۰ تا ۳۰ گذشته انجام شده اند مدنظر قرار میگیرند، کارهایی که در طول زمان از آزمونهای مختلف سربلند بیرون آمدهاند و تاثیر عمیقی بر دستاوردهای آتی گذاشتهاند.”
“ما می خواهیم دانشمندانی را که از آنها بسیار نقل قول شده گرامی بداریم، آنها در کلاس برندگان نوبل هستند هرچند بسیاری از آنها ممکن است هیچگاه برنده نوبل نشوند اما ما حداقل میتوانیم دستاوردهای آنها را برجسته کنیم.”
گوردون مکومبر مدیر تحقیقات علمی و دانشگاهی تامسون رویترز میگوید: ” با تحلیل میزان ارجاع به مقالات در طول سالهای متمادی، ما میتوانیم محققان یا نهادهای پژوهشی را که بیشترین تاثیر را بر حوزههای مربوطه داشته اند شناسایی کنیم که در نتیجه، به احتمال زیاد توجه کمیته نوبل را به آنها جلب میکنیم.”
به گفته آقای مکومبر این تحلیل بر مبنای بررسی جامع تحقیقات افراد و تاثیر آنها صورت میگیرد و پیش بینیها ممکن است در سال جاری یا در سالهای آتی محقق شود.
در میان کسانی که کلیکتامسون رویترز پیش بینی کرده امسال یا سالهای آینده به احتمال زیاد برنده نوبل خواهند شد نام پروفسور کلیکمحمدهاشم پسران استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه کمبریج و رئیس کرسی اقتصاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی دیده می شود.
شیرین عبادی ده سال برنده نوبل صلح شد اما تا به حال هیچ ایرانی در رشته های علمی یا ادبیات به این افتخار نائل نشده است
پروفسور پسران از سال ۱۹۹۵ به بررسی چندوجهی داده های اقتصادی علاقه پیدا کرده است. او در سال ۲۰۰۳ مقاله ای در نشریه اکونومتریک منتشر کرد که تاکنون بیش از ۱۲۵۰ بار به آن ارجاع داده شده که این ۷۶ برابر متوسط ارجاع برای مقالهای است که در ده سال گذشته در زمینه اقتصاد منتشر شده است. او در سال ۲۰۰۷ مقاله ای دیگر در نشریه اکونومتری کاربردی منتشر کرد که به گفته تامپسون رویترز “محور و اساس” تحقیقات رو به رشد در این حوزه قلمداد میشود.
پروفسور پسران تحقیق خود را چنین توضیح می دهد: “بانکهای مرکزی، اقتصاددانان، شرکتها و دولتها برای یافتن الگوهای اقتصادی به گذشته نگاه میکنند و بر اساس آن برای آینده تصمیم میگیرند. بدون پیشبینی آینده و اینکه چه چیزهایی در پیش روست تصمیمگیری بسیار دشوار است. این موضوع بخصوص برای بانکهای مرکزی در تمام دنیا اهمیت دارد؛ مثلا تعیین نرخ بهره تاثیر شدیدی بر تصمیمگیری دارد مثلا برای خرید خانه یا سرمایهگذاریهای بزرگ شرکتها.
“در سطح فردی وقتی میخواهید به سر کار بروید بر اساس پیش بینی وضع هوا با خود چتر همراه میبرید. بنایراین یکی از اهداف اولیه “مدلسازی اقتصادی در سری زمانی” درک روابط متقابل و پیچیده متغیرهایی است که میتواند به پیش بینی اقتصادی و تصمیمگیری بهتر منجر شود.”
دکتر پسران همواره پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران ارائه داده است از جمله اینکه این روزها ایران چگونه باید از شرایط کلیکتحریم عبور کند.
بر اساس اعلام آکادمی نوبل جوایز امسال به این صورت اعلام خواهد شد:
تاریخ اعلام برندگان نوبل ۲۰۱۳
پزشکی و فیزیولوژی | دوشنبه پانزدهم مهر |
فیزیک | سهشنبه شانزدهم مهر |
شیمی | چهاشنبه هفدهم مهر |
صلح | جمعه نوزدهم مهر |
اقتصاد | دوشنبه بیست و دوم مهر |
ادبیات | بنابر سنت آکادمی سوئد تاریخ این جایزه را بعدا اعلام میکند |
ایران و سازمان تجارت جهانی
1392/6/11
آیا بعد از 17 سال ایران به سازمان تجارت جهانی میپیوندد؟ |
دومینوی کاهش تعرفه برای رسیدن به WTO |
سال 1375 بود که نخستین گامها برای الحاق ایران به سازمان تجارت جهانیWTO برداشته شد و در این راستا تا سال 84، 22 بار ایران برای حضور در این سازمان درخواستهای خود را ارائه داد اما هر بار این درخواست بهدلایل مختلف رد شد که البته برخی حضور امریکا و رای منفی این کشور به حضور ایران را دلیلی بر عدم حضور ایران میدانستند. تا اینکه در پنجم خرداد ماه سال 84 بالاخره سازمان تجارت جهانی پذیرفت تا ایران به عنوان عضو ناظر در سازمان تجارت جهانی حضور یابد که این امر نخستینگام مثبت این سازمان در رابطه با ایران بود هرچند که این امر نیز تنها در حد ناظر باقی ماند و حداقل تا سال 88 اتفاق خاصی در این خصوص نیفتاد و با وجود تلاشهای ایران برای حضور در این سازمان اما انتظار برای دریافت 700 سوال این سازمان بیش از چهار سال به طول انجامید. با توجه به اینکه 5/98 درصد از تصمیمهای اقتصادی دنیا در سازمان تجارت جهانی صورت میگیرد و مبادلات تجاری جهان میان اعضای این سازمان انجام میشود، اما هنوز ایران نتوانسته است تا به این سازمان ورود پیدا کند که این امر یکی از مهمترین سوالاتی است که میتواند اذهان را به خود جلب کند. ![]() بر اساس روال همیشگی پس از این مرحله، مرحله دوم، کارگروه الحاقی ایران در نخستین نشست خود به بررسی این نظام تجاری میپردازد و کشورهای عضو کارگروه سوالات خود را درباره این یادداشت از تیم مذاکرهکننده ایرانی میپرسند. پس از بررسی تمامی جنبههای نظام تجاری و قانونی ایران در کارگروه الحاقی، مرحله سوم که یکی از حساسترین مرحلهها ست آغاز میشود و کارگروه الحاقی ایران در مرحله سوم به بخش اصلی الحاق یعنی مذاکرات چند جانبه با اعضا میپردازد و در این مذاکرات شرایط و ضوابط الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی مشخص خواهد شد. این شرایط و ضوابط شامل تعهداتی است که ایران باید درباره رعایت قوانین سازمان تجارت جهانی به مجرد عضویت در این سازمان بدهد. مرحله چهارم الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی که همزمان با مرحله سوم اجرا میشود، انجام مذاکرات دوجانبه ایران با تک تک اعضای کارگروه درباره توافقات تجاری دوجانبه است و در این مرحله است که ایران باید با تک تک اعضای کارگروه درباره امتیازها و تعهدات مبادلات تجاری کالاو خدمات و دسترسی دو کشور به بازار یکدیگر به توافق برسد. نتایج مذاکرات ایران در مراحل سوم و چهارم شامل سه سند جداگانه است که باید در مرحله پنجم به تصویب نهایی اعضای کارگروه برسد که سند اول عبارت از گزارش خلاصه اقدامات، شرح مذاکرات و شرایط الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی است که در کارگروه تهیه شده و سند دوم پروتکل الحاقی است که شامل شرایط و ضوابط مورد قبول ایران و دیگر اعضای کارگروه جهت عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی است که در مذاکرات چندجانبه کارگروه تدوین شده و سند سوم نیز عبارت از توافقات دوجانبه بین ایران و تک تک اعضای کارگروه درباره امتیازها و تعهدات مبادلات تجاری کالاو خدمات و دسترسی دو کشور به بازار یکدیگر است که سه سند مذکور در قالب یک مجموعه اسناد الحاقی در مرحله پنجم باید در نشست پایانی کارگروه به تصویب نهایی اعضای کارگروه برسد. مرحله ششم عضویت دائم ایران در سازمان تجارت جهانی، ارائه گزارش نهایی کارگروه به شورای عمومی سازمان تجارت جهانی و تصویب این گزارش در شورای عمومی یا نشست وزیران است. براساس آخرین اطلاعات منتشر شده از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت آخرین اقدام انجام شده در این وزارتخانه مرتبط با سازمان جهانی تجارت ارائه پاسخهای تهیه شده درباره رژیم تجاری ایران به سازمان جهانی تجارت در آبان سال 1390 و توزیع این پاسخها بین اعضای این سازمان در آذر همان سال بوده است. ضمن اینکه از آن مدت تاکنون نیز وزارت صنعت، معدن و تجارت چندین کارگاههای آموزشی را نیز برای کارشناسان اعزامی به سازمان جهانی تجارت برگزار کرده است. بعد از تشدید تحریمها علیه کشورمان در سال گذشته و امسال امیدها نسبت به عضویت ایران در سازمان جهانی تجارت کمرنگتر از قبل شد. بهطوری که رییس سازمان توسعه تجارت اواخر سال گذشته درباره آخرین وضعیت الحاق ایران به سازمان جهانی تجارت اینطور عنوان کرد که با توجه به شرایط تحریمی به وجود آمده این موضوع دور از دسترس شده است. با این حال محمدرضا نعمتزاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت در برنامه خود تلاش برای الحاق به سازمان جهانی تجارت را یکی از اولویتهای کاری خود اعلام کرده است. به این جهت هم روال کاهش تعرفههای کالاهای وارداتی در همین راستا صورت گرفته است به گونهیی که کیومرث کرمانشاهی، معاون کل سازمان توسعه تجارت با اشاره به اینکه ایران تا سال گذشته از نظر بالا بودن میانگین تعرفههای واردات کالا سومین کشور دنیا محسوب میشد، افزود: از ابتدای سال جاری میانگین تعرفههای واردات در ایران از 27 به 13 درصد کاهش یافت که این باعث بهبود سیمای تجاری ایران در دنیا شده است. وی، درباره آخرین اقدامات انجام شده برای الحاق ایران به سازمان جهانی تجارت (WTO) توضیح داد: آخرین اتفاق در این باره مربوط به حدود دو سال پیش میشود که سازمان توسعه تجارت پاسخ 170 سوال مطرح شده از سوی سازمان جهانی تجارت را به نمایندگی تامالاختیار تجاری در ایران ارائه کرد. کرمانشاهی با اشاره به اینکه هماکنون در یک شرایط ویژه تجاری و در حال گذار بهسر میبریم، افزود: در شرایط ویژه بحثی رخ داد و ما به دلیل تغییر نرخ ارز از مرجع به مبادلهیی و محاسبه نرخ حقوق و سود بازرگانی کلیه تعرفههای واردات را نصف کردیم و این کار ما را یک گام به الحاق به سازمان جهانی تجارت نزدیک کرده است، این کار همچنین باعث بهبود سیمای تجاری ایران در سطح بینالملل شد. ضمن اینکه اگر تعرفهها نصف نمیشد، واردکننده باید دو برابر ریال به عنوان تعرفه به گمرک پرداخت میکرد. معاون کل سازمان توسعه تجارت درباره احتمال حذف یا کاهش تعرفههای واردات نیز توضیح داد: این کار نیازمند کار کارشناسی زیاد است چرا که حذف تعرفههای واردات میتواند تاثیرات پیشبینی نشدهیی روی صنایع و تولیدات ایران داشته باشد؛ الحاق کشورها به سازمان جهانی تجارت بعضا 18 تا 20 سال نیز به طول انجامیده است، از دوره 10 ساله حضور ایران در سازمان جهانی تجارت به عنوان عضو ناظر حدود هشت سال آن سپری شده و دو سال باقی مانده است. وی درباره قرارگیری برنامه تلاش برای الحاق ایران به سازمان جهانی تجارت در برنامه پیشنهادی وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز توضیح داد: این اتفاق میتواند خبر خوبی برای تجارت خارجی کشور باشد. البته باید در نظر داشت که برای الحاق به سازمان جهانی تجارت مقرراتزدایی و تسهیل فضای کسب و کار را در دستور کار خود قرار دهیم. در عین حال باید توجه داشت که هر چند دولت دهم در راستای تسهیل شرایط ورود به WTOگام برداشت و تعرفههای واردات را نصف کرد اما گویا این اقدام تنها ظاهر امر بوده است چرا که در شرایطی دولت دهم دست به این اقدام زد که به جهت تحریمهای جدید غربی ورود کالاهای خارجی به دلیل استفاده از ارز آزاد با قیمت بالاتری تمام و درنهایت موجب افزایش قمیت کالاها در داخل میشد به این جهت وزارت صنعت، معدن و تجارت با کاهش تعرفهها شرایط ورود ارازنتر کالا به داخل را فراهم کرد تا از تورم ناشی از ورود کالاهای گران جلوگیری کند اما این امر به نوعی تسهیل ورود به WTO خوانده شد. این امر البته در شرایطی انجام شد که صدور بیش از 50 بخشنامه از سوی بانک مرکزی که خود دخالت درکار تجارت بود، شکهای موجود در این راه را به یقین نزدیک کرد که دولت دهم نمیخواهد وارد WTO شود و تنها با کاهش تعرفهها بر نیت اصلی خود سرپوش گذارده است. حال باید نشست و دید که دولت یازدهم تا چه حد میتواند در رسیدن به این سازمان شرایط را تسهیل کند. etemadnewspaper.ir |
هجوم به قطب شمال برای بهرهبرداری از نفت و گاز
تغییرات زیستمحیطی در سراسر قطب شمال باعث توجه جهانیان به این منطقه شده است
چین یکی از کشورهایی است که اخیرا بهعنوان عضو ناظر دایمی شورای قطب شمال پذیرفته شد.
در نشستی که در سوئد برگزار شد، هشت عضو شورای قطب شمال با پیوستن هند، ایتالیا، ژاپن، کره جنوبی و سنگاپور به این شورا موافقت کردند، اما مخالفت کانادا باعث شد که تصمیمگیری درباره تقاضای عضویت اتحادیه اروپا به زمانی دیگر موکول شود.
اعضای ناظر دائم در تصمیمگیریها هیچ نقشی ندارند.
گشوده شدن قطب شمال بهروی کشتیها و انجام عملیات استخراج نفت و گاز در آن باعث توجه بیشتر جهانیان به این منطقه شده است.
تغییرات آب و هوایی باعث شده کشتیها بتوانند با عبور از مسیر شمالی سرعت و هزینه سفرهای دریایی را پایین بیاورند. کشورهای آسیایی دارای صنایع کشتیسازی بیش از دیگران به این مسیرهای دریایی، و در نتیجه آن به شورای قطب شمال، علاقمند هستند.
محل گفتگو
شورای قطب شمال در دهه ۱۹۹۰ تأسیس شد، و عمدتا به مسائل زیستمحیطی، از جمله تغییرات اقلیمی و انواع آلودگی میپردازد. تأثیر هر دوی این پدیدهها در مناطق نزدیک به قطب شمال شدیدتر بوده است.
شورای قطب شمال هشت عضو دائم دارد که از میانشان پنج کشور نروژ، روسیه، کانادا، آمریکا و دانمارک با قطب شمال مرز دریایی مشترک دارند. سه عضو دائم دیگر هم فنلاند، ایسلند و سوئد هستند.
شورای قطب شمال اختیارات محدودی دارد، و پروتکلهای تهیه شده توسط آن برای کشورهای عضو الزامآور نیست. اما با عقب رفتن یخهای قطبی استفاده از منابع این منطقه امکانپذیر شده، و بههمین خاطر بقیه کشورهای جهان هم به آن توجه پیدا کرده اند و میخواهند در آن حضور داشته باشند.
تابحال شش کشور اروپایی دیگر بهعنوان عضو ناظر دائم شورا پذیرفته شده اند. حالا شورا قبول کرده که شماری از مهمترین کشورهای در حال توسعه هم به این گروه ملحق شوند. استقبال زیاد دیگر کشورها از شورای قطب شمال باعث شده به آن لقب “باشگاه هجوم به سرما” (Coldrush Club) داده شود. انتخاب این لقب در واقع به تشبیه علاقمندی زیاد کشورها به بهرهبرداری از منابع نفت و گاز قطب شمال به هجوم آمریکاییها به مناطق غربی این کشور در نیمه قرن نوزدهم به امید کشف طلا (موسوم به Gold Rush) برمیگردد.
گفته میشود حدود ۱۳ درصد ذخایر کشفنشده نفت و ۳۰ درصد منابع کشفنشده گاز جهان زیر مدار قطبی واقع شده است. اعضای ناظر جدید حق رأی نخواهند داشت و باید تعهد بدهند که حق مالکیت پنج کشور ساحلی قطب شمال بر این منطقه را زیر سوال نخواهند برد.
در نشستی که در شهر کیرونا در شمال سوئد برگزار شد، بر سر تهیه دستورالعملی برای مدیریت و نظارت بر فعالیتها و نقش ناظران توافق شد. آنها اجازه نخواهند داشت مستقیما مسائل مورد نظرشان را در دستور کار شورا قرار دهند، و باید این کار را از طریق یکی از هشت عضو اصلی انجام دهند. اما شورا نتوانست در مورد درخواست عضویت اتحادیه اروپا به توافق برسد. گفته میشود که کانادا، که ریاست دورهای شورا را برعهده دارد، با عضویت دائم اتحادیه اروپا بهعنوان عضو ناظر بشدت مخالف بوده است.
قطب شمال دارای منابع عظیم نفت و گاز است، و حدود یکسوم ذخایر گاز کشفنشده جهان در آن قرار دارد
اتحادیه اروپا استفاده از پوست فُک را ممنوع کرده و مدتهاست که سر این موضوع، و همچنین برخی محصولات دیگر با کانادا اختلاف دارد. علاوه بر این، اتحادیه اروپا قصد دارد واردات نفت حاصل از میادین قیر شن (نفت فوق سنگین) در ایالت آلبرتای کانادا را محدود کند.
شورای قطب شمال گفته که درخواست اتحادیه اروپا برای پیوستن به شورا بهعنوان عضو ناظر را دریافت کرده، اما اتخاذ تصمیم در این باره را به بعد از رفع نگرانیهای کشورهای عضو موکول کرده است. تصور میشود که مذاکرات در مورد استفاده از پوست فک میان شورا و کمیسیون اروپا در جریان باشد. هجوم یکباره اعضای ناظر جدید به شورا با استقبال محتاطانه فعالان حوزه محیط زیست همراه بوده است.
روث دیویس، عضو سازمان صلح سبز، به بیبیسی گفت: “خیلی از مسائلی که اینجا مطرح میشود دغدغه مشروع بقیه کشورهای جهان هم هست. همانطور که وزرا گفتند، مسائل قطب شمال فقط به خود این منطقه مربوط نمیشود. بنابراین پذیرش ورود صداهای جدید به شورای قطب شمال گام مثبتی است. اما سوال اصلی این است که آیا صدای کشورهایی که بیش از دیگران پیامدهای تغییرات سریع اقلیمی را متحمل میشوند هم در این شورا شنیده میشود؟”
طرح مقابله با نشت نفت
“گفته میشود حدود ۱۳ درصد ذخایر کشفنشده نفت و ۳۰ درصد منابع کشفنشده گاز جهان زیر مدار قطبی واقع شده است”
ناظران میگویند که تمایل فزاینده کشورهایی نظیر چین و هند به پیوستن به شورای قطب شمال نشاندهنده تغییر ماهیت این سازمان است. یکی دیگر از نشانههای توسعه فعالیتهای این شورا قبول تهیه طرحی برای مقابله با نشت احتمالی نفت است.
جان کری، وزیر خارجه آمریکا، در سخنرانیاش در این نشست از این ایده استقبال کرد و گفت: “همانطور که تجربه دردناک آمریکا در خلیج مکزیک نشان داد، ما پیش از وقوع چنین فجایعی نیازمند همکاریها و دستورالعملهای عملیاتی مشترک هستیم. ما از ابتدا نباید اجازه دهیم چنین فجایعی روی بدهند.”
لیو لوند از مدیران وزارت خارجه نروژ است. او پیشتر فرستاده ویژه این وزارتخانه در زمینه انرژی و تغییرات آب و هوایی بود. او معتقد است که نقش شورا در جهان رشد قابل توجهی داشته است.
آقای لوند میگوید: “شورای قطب شمال تا به امروز بیشتر با بخشهای مربوط به محیط زیست دولتها سر و کار داشته است. اما از این بهبعد به سمت موضوعاتی حرکت میکند که در آنها به بده و بستان نیاز خواهد بود، و بر سر موضوعات مختلف کشمکشهایی ایجاد خواهد شد. از این پس به جای ژستهای نمادین، با سیاستورزی از نوع واقعی آن سر و کار خواهیم داشت، و با وضعیت متفاوتی طرف خواهیم بود.”
نشست اخیر شورای قطب شمال همچنین یک گزارش علمی جدید از موسسه محیط زیست استکهلم درباره انعطافپذیری قطب شمال منتشر کرد. بنا بر این گزارش، تغییراتی سریع و ناگهانی در سراسر منطقه قطب شمال روی داده، و خطر آن وجود دارد که عبور از برخی مرزها، باعث بروز تغییراتی برگشتناپذیر شود.
صندوق یکمیلیارددلاری قطر برای توسعه انرژی
سه نهاد دولتی قطر شامل صندوق حاکمیت قطر در حال تاسیس صندوق یکمیلیارددلاری برای سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی انرژی در خارج از این کشور هستند.
این صندوق جدید توسط شرکت سرمایهگذاری قطر، شرکت بینالمللی قطر پترولیوم و شرکت آب و برق این کشور اداره خواهد شد.
قطر به عنوان کشوری که یکی از بالاترین درآمدهای سرانه در جهان را دارد و با ثروت بیکران انرژیهای هیدروکربن، در حال افزایش داراییهای خود در سطح جهان است.
این صندوق در خارج از قطر در زمینه تولید برق، شیرینسازی و بهبود آب، سیستمهای گرمایشی و سرمایشی، تهیه سوخت و تجهیزات بارگیری و تخلیه سوخت سرمایهگذاری خواهد کرد.
سهام این شرکت که «نبراسپاور» نام دارد شامل 60درصد متعلق به شرکت آب و برق قطر، 20درصد متعلق به قطر پترولیوم و 20درصد مابقی متعلق به شرکت سرمایهگذاری قطر است.
محمد صالح وزیر انرژی قطر در یک کنفرانس خبری گفت: سرمایه اولیه این صندوق یکمیلیارد دلار و هدف آن تامین برق در خارج از قطر است.
سهدالمحمد مدیرکل شرکت آب و برق قطر گفت: ما روی خاورمیانه و بخشهایی از شرق دور، شمال افریقا که احساس میکنیم فرصت سرمایهگذاری وجود دارد، حضور خواهیم یافت.
شرکت سرمایهگذاری قطر به عنوان بازوی سرمایهگذاری صندوق ثروت حاکمیت این کشور یکسری داراییهای قابل توجه در خارج از این کشور خریداری کرده که از رشته فوتبال و باشگاه پاریسن ژرمن فرانسه تا سهام شرکت خودروسازی پورشه آلمان، بانک بارکلی انگلیس و موسسه مالی اعتباری سوییس را شامل میشود.
هشدار صندوق بینالمللی پول به عربستان درباره تورم
صندوق بینالمللی پول به عربستان درباره افزایش نرخ تورم در این کشور هشدار داد. به گزارش پرستیوی، صندوق بینالمللی پول به عربستان درباره احتمال تورم هشدار داد و از این کشور درخواست کرد تا تدابیر پیشگیرانه علیه خطرات بالقوه این تورم اتخاذ کند.
در این گزارش به ریاض هشدار داده شده است تا در قبال بیثباتی قیمت نفت هوشیار باشد. به نظر میرسد، مجموع رشد اقتصادی عربستان به علت کاهش احتمالی درآمد نفتی این کشور در سال 2013 در مقایسه با سال گذشته، تاحدی ملایم باشد.
نرخ تورم در عربستان به حدود چهاردرصد افزایش یافته است.
صندوق بینالمللی پول در بیانیهای اعلام کرد: اگر نرخ تورم بیش از انتظار افزایش یابد، یا نشانههایی از کاهش عرضه بروز کند، باید سیاستهای احتیاطی در حد کلان اجرا شود یا پروژههای با هزینههای زیاد به آرامی پیش رود.
همچنین از دیگر مواردی که این سازمان جهانی از ریاض درخواست کرد، توسعه بیشتر ابزارهای مالی از جمله مواردی برای کنترل بیثباتی قیمت نفت بود.
به گزارش فارس نرخ برابری ریال عربستان در برابر دلار از حدود ۲۰ سال قبل تاکنون بهطور مصنوعی به نرخ ۱۰۰دلار در مقابل ۲۷۳ ریال عربستانی ثابت نگه داشته شده است.
http://www.baharnewspaper.com
فرانسه وارد رکود اقتصادی شد
فرانسه در سال ۲۰۰۹ دچار بدترین رکود اقتصادی خود از جنگ جهانی دوم به این سو شد
فرانسه، دومین اقتصاد بزرگ منطقه اقتصادی یورو تائید کرده که در رکود اقتصادی به سر میبرد.
مقامهای فرانسه میگویند که این کشور برای دومین بار طی چهار سال گذشته وارد رکود اقتصادی شده است.
قتصاد این کشور در سه ماهه اول سال جاری با دو دهم درصد رشد منفی مواجه شد در حالیکه در سه ماهه آخر سال ۲۰۱۲ نیز گرفنار رشد منفی بود.
اقتصاددانان رشد منفی در دو دوره سه ماهه پی در پی را به عنوان رکود اقتصادی تعریف می کنند.
فرانسه با نرخ بیکاری بالا، کاهش اعتماد مصرف کنندگان و بی اطمینانی سرمایه گذاران رو به رو است.
در آلمان نیز آمار نشان میدهد که اقتصاد این کشور، بزرگترین و قویترین اقتصاد منطقه یورو، در سه ماهه اول سال جاری، تنها یک دهم درصد رشد داشته است.
فرانسه در سال ۲۰۰۹ دچار بدترین رکود اقتصادی خود از جنگ جهانی دوم به این سو شد.
آمار جدید اقتصادی فرانسه در آستانه اولین سالگرد ریاست جمهوری فرانسوا اولاند منتشر شده است.
اوائل ماه جاری میلادی کمیسیون اروپا هشدار داد که فرانسه امسال وارد رکود اقتصادی خواهد شد و اقتصاد منطقه اقتصادی یورو نیز چهار دهم درصد رشد منفی خواهد داشت.
بانک مرکزی اروپا با هدف رونق بخشیدن به اقتصاد منطقه یورو، نرخ بهره را کم کرده و به پنج دهم درصد کاهش داده است.
در فرانسه نرخ بیکاری به ۱۰.۶ درصد رسیده و انتظار میرود سال آینده این نرخ افزایش یابد.
کسری بودجه فرانسه نیز در حال افزایش است و کمیسیون اروپا میگوید این کسری ۳.۹ درصد ارزش تولید ناخالص داخلی فرانسه است.
مافیای بورس در جهان
هنگامی که نام مافیا به گوش مردم عادی میرسد موادمخدر، قاچاق اسلحه و باندهای زیرزمینی مخوف آدمکشی به ذهنشان خطور میکند. ولی در بسیاری از کشورها بیلیونرهایی وجود دارند که در برجهای 50طبقه خود زندگی میکنند، به راحتی عکس یک مجلههای اقتصادی میشوند و بسیاری از ما حتی زندگینامه آنها را به عنوان سلبیریتی اقتصادی خواندهایم. ولی در پشت بسیاری از امپراتوریهای اقتصادی این افراد همان فعالیتهای مافیایی البته کاملا به صورت قانونی و بدون درگیریهای آلکاپونی در جریان است. هر روز که آفتاب جایجای کره خاکی در کشوری طلوع میکند و روز کاری در آن کشور آغاز میشود زنگ شروع به کار بورسهای دنیا هم به صدا درمیآید. در این میان عدهای سهامدار کوچک با سرمایهای اندک به دادوستد میپردازند و عدهای بروکر هم برای شرکتهای سرمایهگذاری خود به دادوستدهای میلیونی اقدام میکنند. ولی در این میان انسانهایی هستند که هر روز صبح با ماشینهای گرانقیمت خود وارد دفتر کار خود میشوند و تصمیم به نابود کردن یک شرکت با ترفندهای مافیایی خود یا بالا بردن ارزش سهام یک شرکت با همان روشها میکنند. در این یادداشت سعی میشود با تنی چند از این افراد آشنا شوید.
جورج سوروس: بیشک نام این شخص بیشتر از دیگر افراد این فهرست برای ایرانیان آشناست. نام وی در برخی نشریات داخلی برای بدنام کردن اصلاحطلبان آوردهشدهاست. او (متولد ۱۲ اوت ۱۹۳۰) تاجر ارز، سرمایهگذار در بازار سهام، تاجر و فعال سیاسی آمریکایی است. سوروس رییس هیاتمدیره بنیاد سوروس و موسسه جامعه باز و همچنین عضو سابق هیاتمدیره شورای روابط خارجی است. مجله فوربس، جرج سوروس را با ثروت خالص 11/0 میلیارد دلار به عنوان نفر سیام فهرست ثروتمندترین افراد جهان ردهبندی کرده است. از سال ۱۹۷۹ تاکنون، سوروس بیش از ششمیلیارد دلار به دلایل مختلف کمک مالی کرده است. او همچنین یکی از سه بنیانگذار اصلی مرکز پیشرفت آمریکا و عضو هیات امنای آن است. بنیانگذاری و سازماندهی انقلاب گل سرخ در گرجستان توسط او به نظر روسیه و دیگر ناظران غربی نقش حیاتی در پیروزی آن جنبش داشت، هرچند خود سوروس معتقد است نقش او بزرگنمایی شده است. در ایالات متحده آمریکا، او را به دلیل تلاش ناموفقش پس از اختصاص مقادیر عظیم پول در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۴ علیه جورج بوش میشناسند. سوروس را یکی از مافیاهای پنهان بورس نیویورک میدانند که با بسیاری از فعالان والاستریت در ارتباط است و بسیاری از مدیرعاملان شرکتهایی که تازه در بورس پذیرفته میشوند برای عدم سقوط سهامشان با او به مذاکره مینشینند تا از طریق بازارگردانان خود به حمایت از آنها بپردازد.
میخاییل پروخوروف: جوان روسی، حتی با وجود کاهش 51درصدی در ثروتش، هنوز با ثروت 9/5 میلیارد دلار ثروتمندترین فرد روسیه است. او چهلمین فرد ثروتمند جهان نیز هست. میخاییل پروخوروف در سوم می سال 1965 در مسکو متولد شد. پدر او رییس دپارتمان ارتباطات بینالملل کمیته ورزشهای جماهیر شوروی و مادرش یک محقق علمی بود که در موسسه مواد شیمیایی مسکو کار میکرد. میخاییل یک خواهر به نام ایرینا نیز دارد. شغل و زندگی حرفهای پروخوروف شامل بانکداری بینالمللی، مدیریت مالی، سرمایهگذاریهای منابع طبیعی و نوآوری در تولید انرژی میشود. میخاییل از موسسه مدیریت مالی مسکو فارغالتحصیل شده است. پروخوروف در سال 2004 بنیاد میخاییل پروخوروف را تاسیس کرد که توسط خواهرش اداره میشود. هدف این بنیاد، آگاهیرسانی فرهنگی و تشویق فعالیتهای فرهنگی به منظور بهبود زندگی انسانهاست. ولی بسیاری از فعالان میدانند در پشت این بنیاد اقدامات مافیایی برای جهتدهی به بازار سرمایه روسیه است. وی بارها از طرف پلیس مالی روسیه مورد پیگرد قرار گرفته ولی به دلیل ارتباطات سیاسی توانسته تبرئه شود. مدیر یکی از شرکتهای بورس در مسکو در گفتوگویی با مجله بلومبرگ ادعا کرده بود پروخوروف تا به حال 13 شرکت را به دلیل اینکه حاضر به همکاری با او نبودهاند به ورشکستگی کشانده است.
جو لویس: بیشک کسانی که در بورس لندن و مرکز اقتصادی آن موسوم به سیتی در حال فعالیت هستند نام این فرد را شنیدهاند. این پیرمرد 76ساله با چهارمیلیارد دلار سرمایه در رتبه 308 ثروتمندان دنیا قرار دارد. روشهای اقتصادی او را یکی از کثیفترین برخوردها با سرمایهگذاران خرد در لندن مینامند. بسیاری از سهامداران کوچک که میخواهند نامی در میان بروکرها و معاملهگران بورس لندن پیدا کنند اگر به این فرد باج ندهند تقریبا نه تنها تمام پول خود را از دست میدهند بلکه با وامی که از طرف کارمندان این شخص به آنها پیشنهاد میشود شاید صدهاهزار دلار مقروض هم شوند. لویس را نبض کثیف بازار سرمایه لندن مینامند. او در بسیاری از زمینههای بورسی از جمله صنایع غذایی، دارویی، انرژی بهخصوص شرکتهای نفتی دارای سهامهای میلیاردی است و بسیاری از هیاتمدیره این شرکتها را در قبضه خود دارد. بسیاری از سرمایهگذاران بورس لندن آرزو دارند روزی که به محل کار خود میروند تیتر یک روزنامه اقتصادی بریتانیا این باشد: جو لویس به دیار باقی شتافت.
آلبرت فریر: شنیدن نامی از کشور بلژیک در این فهرست شاید عجیب باشد ولی باز هم پیرمردی 87ساله با ثروت 3/5 میلیارد دلار در مافیایی مخوف را در این کشور آرام برای خود دستوپا کرده است. او فعالیتهای پیچیده اقتصادی دارد که به سختی روزنامهنگاران و بازرسان اقتصادی اتحادیه اروپا توانستهاند از آن سر در بیاورند. ولی بسیاری از تجار بلژیکی به اتفاق شهادت میدهند قیمت بسیاری از محصولات صنعتهای مختلف و همچنین ارزش سهام آنها را در بورس او تعیین میکند. طبق گزارشهای غیررسمی 47درصد اقتصاد بلژیک زیر سیطره فریر است.
وینسنت بولور: شاید در میان افراد فهرست بولور یکی از افرادی باشد که با اینکه مافیای اقتصادی فرانسه را اداره میکند ولی برای پوشش فعالیتهای خود به کارهای خیریه هم میپردازد به همین دلیل کمتر مورد تنفر افراد عادی در کشور خود است. او حدود چهارمیلیارد دلار ثروت دارد و با حدود 61 سال همچنان به خرید و انحصار سهامهای بورس پاریس مشغول است. شرکت مشاوره سرمایهگذاری او در حال حاضر در اکثر کشورهای اروپایی در حال کار است و پولهای سرمایهگذاران دیگر کشورها را به سمت فرانسه میکشاند؛ موضوعی که با وضع اقتصادی خراب حال حاضر ظاهرا دولت فرانسه هم از آن راضی به نظر میرسد. وی در حال حاضر با رویای تولید خودروهایی الکتریکی ارزان دستوپنجه نرم میکند. بسیاری از تحلیلگران این اقدام او را برای مقابله با شرکت پژو میدانند که حاضر نشد 30درصد سهامش را در اختیار او قرار دهد.
لیریو پاریسوتو: کشور برزیل از قدیم محل درگیریهای خیابانی و مافیای مواد مخدر بود ولی پس از پیشرفت اقتصادی این کشور سرمایهگذاران به سمت فعالیتهای قانونی ولی انحصاری روی آوردند. او هم یکی از این افراد بود که با زیرکی توانست سرمایه عظیمی را از بانکهای خارج از برزیل وام بگیرد و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی برزیل را در انحصار خود دربیاورد. او تنها با 100میلیون دلار شروع کرد و تنها پس از گذشت پنجسال در حال حاضر بیشتر از دومیلیارد دلار سرمایه دارد. او بسیاری از اوراق قرضه منتشرشده از طرف دولت را پیشخرید میکند و بعد از گذشت چند ماه به چندینبرابر قیمت میفروشد. همچنین او بسیاری از رسانههای برزیل را در انحصار خود و نقش بسزایی در صنایع پتروشیمی برزیل دارد. همچنین پاریسوتو در حال ساختوساز در بسیاری از ساحلهای بکر برزیل برای جذب گردشگر است.
دومان سهند
http://baharnewspaper.com
فارغالتحصیلان کدام رشتهها پولدارتر میشوند؟
خبرگزاری رسمی ایرنا در گزارشی از آخرین وضعیت نیروی کار در ایران از افزایش تعداد “بیکاران با تحصیلات عالی” خبر داده است. در این گزارش به نقل از دادههای حاصل از آخرین سرشماری در ایران آمده است که معادل ۳۱.۳ درصد بیکاران تحصیلات دانشگاهی دارند.
رشته دانشگاهی هر فرد چه براساس علاقه شخصی یا سابقه خانوادگی انتخاب شده باشد و چه بر مبنای دوراندیشی و داشتن نیمنگاهی به آینده درآمدی و جایگاه اجتماعی یک رشته، در زمان ورود به بازار کار و در رقابت افراد برای به دست آوردن فرصتهای شغلی بهتر تاثیری سرنوشتساز دارد.
فارغالتحصیلان در ایران
آمار مدونی درباره وضعیت اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهها و سطح درآمد اولیه آنها وجود ندارد، اما خبرگزاری مهر در روزهای نخست مهر سال گذشته در گزارشی نوشت که دانشجویان “به جای این که بتوانند پس از فارغالتحصیلی ورود بهتری به بازار کار داشته باشند، به درهای بسته بنگاهها و واحدهای اقتصادی کشور برمیخورند.”
براساس این گزارش در مهر سال گذشته نرخ بیکاری بین فارغالتحصیلان دانشگاهی بیش از ۱۹ درصد بوده است و در این میان، فارغالتحصیلان رشته صنعت و فرآوری بیشترین نرخ بیکاری (۴۱.۶درصد) را داشتهاند. فارغالتحصیلان رشتههای علوم کامپیوتر و روزنامهنگاری و اطلاعرسانی هم در رتبههای بعدی (بیش از ۳۰درصد) قرار داشتهاند.
خبرگزاری مهر اضافه کرده بود که نرخ بیکاری بین فارغالتحصیلان هر یک از رشتههای هنر، علوم رفتاری و اجتماعی، بازرگانی و علوم اداری، حقوق، علوم حیاتی، علوم فیزیکی، مهندسی و حرفههای مهندسی، معماری و ساختمانسازی، دامپزشکی و کشاورزی، جنگلداری و شیلات بیش از ۲۰ درصد بوده است.
خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا) نیز به تازگی به نقل از دادههای مرکز آمار ایران گزارش داد که نزدیک به ۸۰ درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی مهارت لازم را برای حضور در بازار کار کسب نمیکنند و “در شرایطی پس از یک دوره چهار ساله (تحصیل) در دانشگاههای کشور راهی بازار کار میشوند که تعداد زیادی از آنها، موفق به ورود به این بازار نخواهند شد.”
معمولا استفاده از تجربه اطرافیان و بررسیهای میدانی، مهمترین عامل تصمیمگیری برای ادامه تحصیل افراد در یک رشته تحصیلی در دانشگاههای ایران است و دادهها و اطلاعات مدونی درباره بازار کار و آینده شغلی دانشجویان هر رشته تحصیلی دانشگاهی وجود ندارد.
اما در اغلب کشورهای توسعهیافته شرکتها و موسسههایی خاص به طور مشخص در زمینه اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهها و آینده دانشجویان در بازار کار فعالیت میکنند و مراجعه به دادههای آنها میتواند چشمانداز روشنی از آینده هر رشته تحصیلی پیش رو بگذارد.
چشمانداز پرپول نفتیها در آمریکا
نتیجه یکی از آخرین بررسیهای “انجمن ملی دانشگاهها و کارفرمایان” در آمریکا نشان میدهد که فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی، توانستهاند به مشاغل پردرآمدتری نسبت به دیگر فارغالتحصیلان دانشگاهی دست یابند.
فارغالتحصیلان پردرآمد در آمریکا (رشتههای مهندسی)
رشته دانشگاهی | درآمد سالانه |
مهندسی نفت | ۹۳ هزار و ۵۰۰ دلار |
مهندسی کامپیوتر | ۷۱ هزار و ۷۰۰ دلار |
مهندسی شیمی | ۶۷ هزار و ۶۰۰ دلار |
علوم کامیپوتری | ۶۴ هزار و ۸۰۰ دلار |
مهندسی هوا-فضا | ۶۴ هزار و ۴۰۰ دلار |
مهندسی مکانیک | ۶۴ هزار و دلار |
مهندسی الکترونیک | ۶۳ هزار و ۴۰۰ دلار |
تجارت و مدیریت شبکههای اطلاعاتی | ۶۳ هزار و ۱۰۰ دلار |
فاینانس و سرمایهگذاری | ۵۷ هزار و ۴۰۰ دلار |
این انجمن که از نهادهای فعال در زمینه بررسی اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهها در آمریکاست، ماه میلادی گذشته نتیجه یکی از آخرین مطالعاتش را منتشر کرد.
برای تهیه این گزارش، از نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر از فارغالتحصیلان رشتههای تجارت و بازرگانی، ارتباطات، علوم کامپیوتری، آموزش و پرورش و آموزش عالی، مهندسی و علوم پزشکی درباره میزان درآمدشان سوال شده بود و در تهیه آن، وضعیت افرادی مد نظر بوده که بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی در یکی از بخشهای دولتی یا خصوصی مشغول به کار شدهاند.
نتایج این بررسی نشان داد که فارغالتحصیلان شاغل در شاخههای مهندسی در آمریکا توانستهاند به مشاغلی با میانگین درآمد سالانه ۶۲ هزار و ۵۳۵ دلار دست پیدا کنند. این سطح درآمدی، رشتههای مهندسی را به پردرآمدترین گروه شغلی در این مطالعه تبدیل میکند.
بین فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی نیز تحصیلکردههای مهندسی نفت و پتروشیمی توانستهاند مشاغلی با بیشترین درآمد سالانه را به دست آورند. سطح درآمد سالانه این گروه به طور میانگین حدود ۹۳ هزار و ۵۰۰ دلار بوده است.
دومین گروه پردرآمد در این مطالعه فارغالتحصیلان شاغل در حوزه علوم کامپیوتری بودند و میانگین درآمد سالانه آنها ۵۹ هزار و ۹۷۷ دلار گزارش شده است.
براساس این گزارش، فارغالتحصیلان حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی با آن که سطح درآمدی بالایی در مقایسه با دیگر گروههای مورد مطالعه نداشتند، ولی توانستهاند بیش از بقیه فارغالتحصیلان در بخش خصوصی یا دولتی استخدام شوند.
در عین حال، آخرین گزارش اداره کار آمریکا نشان داده است که ۱۳.۵ درصد افرادی که در سال ۲۰۱۱ میلادی از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند، بیکار ماندهاند، هرچند این رقم در سال ۲۰۰۹ میلادی ۱۷.۶ درصد برآورد شده بود و رقم اخیر نشانگر بهبود وضعیت اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی در آمریکاست.
سرمایهگذاران پولساز بریتانیا
تازه ترین گزارش اداره آمار بریتانیا که در سال ۲۰۱۲ میلادی منتشر شده است، نشان میدهد که نرخ بیکاری تازه فارغالتحصیلان در بریتانیا در چهار ماه پایانی سال ۲۰۱۱ میلادی ۱۸.۹ درصد بوده است و از هر پنج نفر فارغالتحصیل دانشگاهی در این کشور، یک نفر بیکار مانده و در جستجوی شغل بوده است.
در این گزارش اضافه شده است که نرخ بیکاری بین فارغالتحصیلان دانشگاهی که دو سال از پایان تحصیلاتشان میگذرد، به مراتب بیشتر از فارغالتحصیلان سالهای قبلتر بوده است.
اما در بریتانیا هم چندین نهاد و موسسه، آمار فارغالتحصیلان دانشگاهی و میزان اشتغال آنها را زیرنظر دارند و بررسی میکنند. از جمله موسسه پژوهشی “های فلایرز” سالانه گزارشی از فرصتهای شغلی موجود برای فارغالتحصیلان دانشگاهها و سطح درآمد احتمالی آنها در زمان آغاز به کار ارائه میکند.
دادههای این موسسه در گزارش سال ۲۰۱۳ میلادی نشان میدهد که کارفرمایان در بریتانیا به طور میانگین به دنبال پرداخت ۲۹ هزار پوند در سال به فارغالتحصیلان تازهاستخدام خود بودهاند.
این نرخ از سال ۲۰۱۰ میلادی تاکنون ثابت بوده است.
براساس این گزارش، بانکهای سرمایهگذار و شرکتهای حقوقی بیشترین سطح درآمد را برای استخدام فارغالتحصیلان دانشگاهها در نظر گرفتهاند. از جمله میانگین درآمد سالانه پیشنهادی بانکهای سرمایهگذار برای استخدام فارغالتحصیلان جویای کار حدود ۴۵ هزار پوند بوده است.
براساس این دادهها، شرکتهای حقوقی هم برای استخدام هر یک از تازهفارغالتحصیلان دانشگاهی ۳۸ هزار پوند در سال در نظر گرفتهاند.
یکی از نمایشگاههای سالانه برای معرفی فرصتهای شغلی به دانشجویان در آتن، پایتخت یونان
راه دشوار استخدام
چشماندازی که با این دادهها برای دانشجویان در کشورهای توسعهیافتهای همچون آمریکا و بریتانیا شکل میگیرد، وسوسهانگیز است و حتی میتوان این برداشت را داشت که هزینهها و دردسرهای تحصیل در دانشگاهی در یک کشور پیشرفته به مزایای بعدی و آینده شغلیاش میارزد.
اما شرایط آنقدر که به نظر میرسد، آسان نیست.
ماندانا ف، تحصیلات کارشناسی ارشد خود را در یک دانشگاه معتبر در لندن به پایان رسانده است و از سه سال پیش در یکی از بانکهای سرمایهگذار در این شهر مشغول به کار است. شغل او در صدر فهرست مشاغل پردرآمد برای فارغالتحصیلان دانشگاهی در لندن است.
او میگوید که برای به دست آوردن این شغل روند دشواری را پشت سر گذاشته است: “اگر فارغالتحصیل دانشگاهی غیر از ۵ دانشگاه برتر رشته خودتان باشید، احتمال موفقیتتان شاید به اندازه یکدهم فارغالتحصیلان این دانشگاهها باشد.”
“اگر فارغالتحصیل دانشگاهی غیر از ۵ دانشگاه برتر رشته خودتان باشید، احتمال موفقیتتان شاید به اندازه یک دهم فارغالتحصیلان این دانشگاهها باشد”
ماندانا در لندن
“معمولا (در بریتانیا) دانشجویان و کارفرماهای احتمالی، سالانه در چیزی شبیه نمایشگاه با هم تعامل میکنند. این نمایشگاهها فرصتی برای شرکتهاست تا فعالیتهایشان را تبلیغ و فهرست مشاغل و فرصتهای شغلی خود را ارائه کنند. دانشجویان هم میتوانند در این نمایشگاهها از شرایط شغلی، فرصتهای موجود و امکانات هر شرکت مطلع شوند و بعد فرم مخصوص را به صورت آنلاین پر کنند.”
به گفته او دانشجویان مقطع کارشناسی در بریتانیا از اوایل سال آخر تحصیلی و دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد از همان ابتدای آغاز به تحصیل، باید به فکر پیدا کردن فرصت شغلی مناسب و پر کردن فرمهای مخصوص باشند، ضمن آن که باید در شغل مورد نظرشان تجربه کاری هم داشته باشند، مثلا متقاضیان اشتغال به کار در یک موسسه سرمایهگذار باید دستکم چند هفتهای برای یک بانک کار کرده باشند.
از ماندانا درباره روندی پرسیدم که برای پیدا کردن شغل امروزش در لندن طی کرده است: “فرم مخصوص را که پر میکنید، کمی بعد چند امتحان از جمله امتحانهای ریاضی، انگلیسی و منطق به صورت آنلاین برگزار میشود و اگر از عهده آنها برآیید، از یک شرکت تماس میگیرند و نزدیک به یک ساعت مصاحبه تلفنی میشوید. این شرکتها مشخصا برای انجام چنین مصاحبههایی تشکیل شدهاند و در همین حوزه فعالیت میکنند. سوالهایشان هم درباره محیط کار، مثلا شیوه تعامل با کارفرما و همکار و ارباب رجوع است.”
“اگر از این امتحان هم سربلند بیرون بیایید، تازه خود شرکتی که به دنبال استخدام در آن هستید، وارد میدان میشود و روندی شروع میشود که تقریبا یک روز کامل طول میکشد. در این روز تمام کارها و امتحانهایی که تاکنون دادهاید، دوباره تکرار میشود. آزمون ریاضی و انگلیسی، مصاحبههای تکبهتک با مدیران ارشد، بررسی عملکرد شما در یک کار گروهی و نحوه ارائه و عرضه مطالب، توان مذاکره و تعامل با همکاران و … همه را باید دوباره تکرار کنید و اگر خیلی خوششانس باشید و بتوانید سه تا چهار هفته بعد، از موفق بودن عملکردتان باخبر شوید، تازه به مرحله مصاحبه با مقامات ارشد شرکت یا موسسهای میرسید که میخواهید در آنجا استخدام شوید.”
درآمدهای پیشنهادی اولیه برای فارغالتحصیلان در بریتانیا
بخشهای نفت و انرژی: ۳۲ هزار و ۵۰۰ پوند
مشاوره اقتصادی: ۳۱ هزار و ۵۰۰ پوند
مالی و بانکداری: ۳۰ هزار پوند
شرکتهای فعال در بخش فناوری اطلاعات: ۲۹ هزار پوند
تولیدکنندگان کالاهای مصرفی ۲۹ هزار پوند
مهندسی و بخش صنعت ۲۶ هزار پوند
بین ۱۵۰۰ تا ۶ هزار پوند پرداخت های اضافی درآمدی را شامل می شود
مدیران ارشد بانک سرمایهگذاری که ماندانا هماکنون در آنجا مشغول به کار است، تا قبل از آن که خبر استخدامش را بدهند، دو بار با او مصاحبه کردهاند. او میگوید که نزدیک به ۶ هفته بعد از این مصاحبهها بود که بالاخره به او خبر دادند در تمام آزمونها موفق بوده و استخدام شده است.
البته او که تحصیلات کارشناسی خود را در آمریکا به پایان رسانده است، میگوید که به نظرش روند استخدام فارغالتحصیلان دانشگاهها در آمریکا آسانتر است: “کلا فرصتها در آمریکا بیشتر است؛ وقتی در دانشگاه معتبری در آمریکا مشغول به تحصیل میشوید، رزومه کاری شما در سایت دانشگاه قرار میگیرد و بعد شرکتهایی که به دنبال استخدام فارغالتحصیلان هستند، در خود دانشگاه با گروهی که شرایط لازم را دارند، مصاحبه میکنند و در مرحله بعد، در خود دفتر شرکت، مصاحبه دیگری انجام میشود و نتیجه نهایی از دل همین مصاحبهها درمیآید.”
او در عین حال اضافه میکند که پیدا کردن فرصتهای شغلی در بخشهای مالی و اقتصادی در لندن به مراتب سختتر از حوزههای دیگر است: “چون افراد از کل اروپا به لندن میآیند که در بخش فاینانس لندن کار کنند و رقابت به مراتب بیشتر است.”
البته او یادآور میشود که وقتی در آمریکا مشغول به تحصیل بود، هنوز بحران اقتصادی به اندازه سالهای اخیر شدت نگرفته بود و “شاید سخت بودن شرایط اقتصادی، در نحوه و روند استخدام دانشجویان در شرکتها هم تاثیر داشته باشد.”
یادت به خیر «استیو جابز»
ما بچههای جنگ هستیم. قصه کودکی ما دهه شصتیها با جنگ شروع شد. وقتی آتشبس شد، تنها سرگرمیمان دوچرخهسواری و فوتبال و تیلهبازی بود تا «آتاری» آمد. وقتی آتاری آمد، تلویزیونها دیگر در اختیار خانوادهها نبود و همه هوش و حواس و زندگیمان شد آتاری و میتوان گفت سرگرمیهای قدیمیمان به حاشیه رفت. روز به روز تکنولوژی پیشرفت میکرد و هر روز چیزهای جدیدی به بازار میآمد. بعد از آتاری، «میکرو» و «کومودور 64» آمد و مدتی بعد هم «سگا» و «نینتندو.» در آن دوران اینترنت وجود نداشت و منبع مناسبی هم در دسترسمان نبود که بخوانیم تا به ما بگوید چه کسی این اسباببازیهای جذاب را خلق کرده و شاید هم ما آنقدر غرق شور کودکانهمان در آتاری و میکرو و سگا بودیم که اصلا برایمان مهم نبود چه کسی آنها را برایمان به ارمغان آورده است. اما حالا میدانیم چه کسی در آن دوران سرمان را گرم میکرد و لبخند گرم و دوستداشتنی و فانتزی بر لبانمان مینشاند.
او همان کسی بود که «اپل» را خلق کرد. او «استیو جابز» بود؛ کسی که نامش در تاریخ ثبت و ماندگار شده، کسی که همه مردم جهان برایش احترام قایلند و ذهنش آمال مردمان روزگار را حرکت داد. او نمونه آدمی است که میراث متفاوتی برای همعصرانش بر جای گذاشته است. وی زندگی را با مشکلات و سختیهای فراوان آغاز کرد ولی رنج را چون موهبتی تا پایان زندگی پذیرا شد و حیاتش آمیزهای از سختکوشی، پشتکار، تیزبینی و هوشمندی بود.
زندگی سرشار از خلاقیت جابز بر همگان ثابت کرد هیچ رخداد بزرگی تصادفی روی نمیدهد و پیشرفت بشر پایانناپذیر است. اهمیت آنچه او انجام داد تنها در ارائه محصولات انقلابی، فانتزی و دوستداشتنی و همگام کردن بازار با خودش نبود، بلکه در تاکیدش بر تامل و بازاندیشی دوباره راههایی بود که دیگران پیش از او رفته و به سوی کامیابی گام برداشته بودند. «والتر ایساکسون» در کتاب زندگینامه جابز گفته که اگرچه «استیو جابز» و «اپل» تجانس و همزیستی غیرقابل انکاری دارند اما ویژگیهای شرکتی که جابز بنیانگذارش بود از ویژگیهای شخصی وی فراتر رفت. ایساکسون میگوید: «همزیستی اپل و جابز بیشتر مفهومی بود تا صوری. مردی که ظاهر زندگیاش – از بدسلیقگی در پوشش تا برخورد با آدمها و روابط اجتماعی– با محتوای حرفهایاش مبتنی بر خلاقیت و ارائه ایدههای ناب در تجارت بود، محصولاتی تولید کرد که زیبایی شکلی و قابلیت کاربردی کمنظیری دارند.» آفریننده اپل و آتاری و نینتندو و آیفون و آیپد منفعل و اسیر رخدادها نبود، بلکه مطالعه بازارها و پیشبینی دقیق آینده از عادات و علاقهمندیهایش محسوب میشد.
وقتی فرصتی دست میداد او به جای فرصتطلبیهای رایج در بازار و چسبیدن به منافع آنی، بر ساختهای سیستمی و ابداع و موفقیت درازمدت تاکید داشت. در 1990 تنها یکی دو سال پس از آنکه برای نخستین بار وادار به کنارهگیری از مدیریت اپل شد، «نکست» و «پیکسار» را بنیان نهاد. پیکسار خیلی زود به یکی از نوآورترین کمپانیهای ساخت انیمیشن تبدیل شد و «سونی پیکچرز» با خرید آن، غول ساخت انیمیشن شد. اما نکست همراه خود جابز به اپل پیوست و پایهگذار سیستم عامل «مک او اس» کامپیوترهای امروزی مک اپل شد که این روزها همچنان بازار را به تسخیر خود درآورده و پیش میرود.
وقتی جابز در 2007 از «آیفون» رونمایی کرد، گفت این تلفن همراه تا حداقل پنج سال از مرزهای فناوری رایج بازار و رقبا جلوتر است. در همان زمان «استیو بالمر» مدیرعامل «مایکروسافت» در جلسهای آیفون را به سخره گرفت و پیشبینی کرد که بهزودی اپل با شکستی فجیع از بازار موبایل کنار خواهد رفت! اما پیشبینی بالمر درست از آب درنیامد و امروز جابز به ما ثابت کرده که تقریبا همه بازار و از جمله مایکروسافت مجبور به طی کردن مسیری شدهاند که استیو جابز 10سال قبل در آن گام گذاشته بود.
استیو بالمر هنگام ارائه «آی پد» نیز گفته بود ما خیلی زودتر از اپل تبلتهای لمسی را به بازار دادهایم و جابز کار تازهای نکرده است و این از قضا ویژگی اپل دوران جابز بود که بر بازاندیشی و بازاختراع وسایلی تاکید میکرد که پیشتر اختراع شده اما ناکام مانده بودند. جابز و اپل در مسیر رشد و پیشرفت با بیاعتناییها و طعنههای زیادی روبهرو شدند که ناشی از ضعف رقبای در بازار بود. رقبای جابز اسیر غرور موفقیتهای کوچک و موقتی خود شده بودند و برایشان سخت بود رشد این غول خلاق و خاص را بپذیرند. «مایکل دل» مدیرعامل «دل» درست زمانی که استیو جابز بیپول بود و با دشواریهای مالی فراوان سکان مدیریت اپل را به دست گرفته بود، گفته بود که اگر جای او بود، اپل را میفروخت و سهم سهامداران را میداد. آقای دل! امروز حدود 10سال از اظهارنظر شما گذشته و هر سهم اپل حدود 460 دلار است ولی هر سهم دل حدود 13 دلار!
آقای جابز، ما دهه شصتیها که اسباببازیهایمان آتاری و میکرو و سگایی بود که شما برایمان آفریده بودید، بعدها که بزرگتر شدیم و منابع مطالعه به دستمان رسید و اینترنت آمد با شما آشنا شدیم و دانستیم که شما گفته بودید: «بازی کردن آرزوی هر انسانی است، کوچک و بزرگ ندارد. من هم اگر در خلق شادی برای دیگران سهیم باشم، خوشبختم، اینطور نیست؟» همینطور است آقای جابز. دنیای کودکی ما اگر چند قهرمان داشته باشد، بیشک شما یکی از آنها هستید؛ قهرمانی که عاشقانش با شنیدن خبر درگذشتش در نبود او، جلوی ویترین نمایندگیهای «اپِل»، دسته دسته سیب گاززده گذاشتند تا به یاد او که «عاشق سیب» بود احتمالا پی آواز حقیقت بدوند! جابز در ششم اکتبر 2011 مرگ را به حضور پذیرفت اما تا آخرین لحظه اجازه نداد کسی تن رنجورش را ببیند. حتی عکس منتشرشده از او که بعد از رادیوتراپی نحیف نشانش میداد، او را آزرده کرد اما تنها به گفتن یک جمله به نزدیکانش بسنده کرد: «کاش این عکس به دست هیچ خریدارِ محصولات اپل نرسد.» آقای جابز، ما آن عکس را ندیدیم یا شاید هم دلمان نخواست ببینیم ولی عکسی که از شما در قاب ذهن هر خریدار محصولات اپل به جا مانده، چیزی فراتر از اینهاست، حتی برای آنها که پول خرید محصولات شما را نداشته و ندارند و به قول «حمید مصدق» غرقِ این پندار خواهند ماند که چرا باغچه کوچکشان سیب نداشت!
جابز که به دلیل ابتلا به سرطان پانکراس (زودتر از وقت مقرر!) از کارهایش در اپل کنارهگیری کرده بود، نمیدانست که بعد از انتشار خبر درگذشتش مردم کشورهایی که پول کافی برای خرید محصولات آن شرکت را ندارند، در وبلاگها و سایتها مینویسند و دربارهاش اظهارنظر میکنند. جابز خاطره جمعی فضای مجازی است. روزنامه گاردین آقای اپل را همردیف انیشتین و ادیسون نشانده و این هم دلیل دیگری است بر آن مدعا.
پس از مرگ جابز پیامهای تسلیت فراوانی از سوی روسای جمهور کنونی، سابق و اسبق آمریکا برای خانوادهاش ارسال شد. اما پیامهای تسلیت رقبایش حال و هوای دیگری داشت؛ از بیل گیتس گرفته تا مدیران «آیبیام» و دیگرانی که برای گرفتن عکس یادگاری با او سر و دست میشکستند. کدام شخصیت جهانی را سراغ دارید که اینقدر تاثیرگذار باشد و مگر میشود در عرصه رقابتی تنگاتنگ که پای میلیاردها دلار در میان است، فردی، جانشین خودش را در عین شایستگی و بدون باندبازی تعیین کند؟ «تیم کوک» جانشین جابز در نبود او وظیفه خطیری دارد، چراکه او میراث بزرگی را به ارث برده و باید پاسخگوی طرفداران جابز و میراثش باشد.
شاهین یاسمی
http://www.baharnewspaper.com
ایرانیان سهامدار در بورس نیویورک
برای بسیاری از فعالان بورس در ایران اینکه بعضی از هموطنان آنان در بورسهای مطرح دنیا دارای سهم شرکتهای بزرگ باشند غیرقابل تصور است. دلیل این امر نه موضوع تحریم اقتصادی یا عدم توانایی ایرانیان برای انتقال پول به کشورهای دیگر، که خواست میلیاردرهای داخل کشور برای عدم تمایل به انتشار نامشان است. اگر در مجالس خصوصی سرمایهداران کشور گوشتان را تیز کنید شاید علاوه بر شنیدن خریدهای میلیاردی ملک و دیگر اموال منقول خبرهایی از خرید سهام گوگل، پراکتراند گمبل و حتی اپل بشنوید. بسیاری از بروکرهای بینالمللی از طریق واسطههای خود در دوبی اقدام به جذب سرمایهگذاران ایرانی در بورسهای نیویورک، لندن، سنگاپور و هنگکنگ میکنند.
جالبتر اینکه این سهامها طبق قوانین بینالمللی و کاملا به نام شخص خریدار ثبت میشود و اکانت الکترونیکی آن برای فروش در تمام دنیا از جمله ایران از طریق اینترنت قابل استفاده است. یکی از مشهورترین این افراد رسول گنجی میلیاردر جنجالی ایران است که روزگاری لقب مرد دومیلیارددلاری بورس تهران را هم یدک میکشید. البته پس از به روی کار آمدن محمود احمدینژاد جلوی بسیاری از فعالیتهای اقتصادی وی در ایران گرفته و حتی به دادگاه هم کشیده شد ولی او به بهانه بیماری به آمریکا سفر کرد و گفته میشود یکی از مهمترین سهامداران دو شرکت غذایی و یک شرکت شیمیایی در بورس نیویورک و بورس کشاورزی شیکاگو است. گرچه در ماههای گذشته ممنوعالفعالیت بودن او در بورس تهران هم لغو شد و برادران او در حال دادوستد سهام با نظارت مستقیم گنجی هستند. در این میان بروکرهای ایرانی که مقیم خارج از کشور هستند از این طریق پول خوبی به دست میآورند. یکی از مهمترین بروکرهای خرید سهام که البته کار اصلی ایشان «mortgagebroker» یا همان واسطه وام مسکن در لندن است بابک امامیان نام دارد که به خرید و مشاوره خرید سهام در بورس لندن هم میپردازد. در حال حاضر یکی از اعضای هیات رییسه اتاق بازرگانی هم از مشتریان این فرد است و گفته میشود حدود 20هزار سهم از بانک HSBC و همچنین رویال بانک انگلستان را دارد. از دیگر چهرههای جنجالی که در بورسهای شانگهای و سنگاپور به خرید و فروش سهام شرکتهای نفتی و پتروشیمی مشغول بود و نامش پس از پخش فیلم جنجالی احمدینژاد در مجلس بر سر زبانها افتاد بابک زنجانی نام دارد که گفته میشود روزگاری سهامدار شرکت بیپی و اکسون موبیل بوده است. بورس الکترونیکی نزدیک در آمریکا به تمام جهانیان این امکان را میدهد که در هر نقطه از کره خاکی که هستند با باز کردن اکانت الکترونیکی به خرید و فروش سهام بپردازند و شرکتها یا بروکرهای ایرانی که در خارج از کشور بهویژه در دوبی مشغول به کار هستند با باز کردن ویزا کارت این امکان را برای ایرانیان فراهم کردهاند که به بورسبازی بینالمللی بپردازند. یکی از بروکرهایی که در دوبی مشغول به کار است سهام شرکت کوکاکولا و گوگل را در ماههای اخیر جزو پرطرفدارترین خریدها از طرف ایرانیان میداند. اگر به بررسی نمودار تحلیل تکنیکی این دو سهام نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که این سهامها در دیگر کشورها هم پرطرفدار بودهاند و این نشان از به روز بودن اطلاعات فعالان بازار سرمایه ایران است. همین بروکر به ارقام عجیبی که ایرانیان خرید میکنند هم اشارهای دارد. به عنوان مثال در ماه گذشته یکی از فعالان بازار فرش از ایران دستور خرید نزدیک به پنجمیلیون دلار از سهام شرکت گوگل را داد که با ارز سههزار تومانی نزدیک به 15میلیارد تومان میشود. از دیگر میلیاردرهای معروفی که در بورس کالا و کشاورزی آلمان مشغول به داد و ستد است، میتوان به سلطان زیره ایران نام برد. او سالانه برای خرید خشکبار به این کشور مراجعه میکند و همیشه کالایی برای خرید و فروش در این بورس دارد. البته در سالهای اخیر بیشتر فعالیت او به چین معطوف شده و در بورس شانگهای خودنمایی میکند. روزگاری ایرانیان به بهانه خرید ملک یا مستغلات به خارج کردن ارز از کشور میپرداختند ولی در حال حاضر موجی پنهان در جامعه سرمایهداری ایران به راه افتاده است که به دلیل غیرقابل باور بودن آن هنوز جزو سرمایهگذاریهای لوکس به شمار میرود. البته در نظر داشته باشید بروکرهایی که در این امر به ایرانیان داخل کشور کمک میکنند حداقل خرید را یکمیلیون دلار اعلام میکنند گرچه به نظر بسیاری، سهامدار غولهای اقتصادی مطرحی همچون گوگل، بانکهای آمریکا و بریتیش پترولیوم بودن ارزشی بیش از این دارد.
دومان سهند
http://www.baharnewspaper.com
مدیر موفق میتواند دنیا را تغییر دهد
تا حالا توجه کردهاید که کتاب آلیس در سرزمین عجایب، اثر لوییس کارول، درسهای جالبی دارد که میتواند زندگی حرفهای شما را بهتر کند؟ اگر در کودکی این کتاب را خواندهاید حتما مکالمه میان آلیس و گربه چشایر را درباره اهمیت تعیین هدف به خاطر دارید. چند جمله از این کتاب نقل شده که در آن آلیس با گربه چشایر مشورت میکند که به کدام طرف برود.
آلیس گفت: «ممکن است لطفا به من بگویی از اینجا به کدام طرف باید بروم؟» گربه گفت: «بیشتر به این بستگی دارد که کجا میخواهی بروی.» آلیس گفت: «راستش آن قدرها برایم مهم نیست کجا…» گربه گفت: «پس خیلی هم مهم نیست که از کدام طرف بروی.» آلیس حرفش را ادامه داد: « به شرط اینکه به یک جایی برسم.» گربه گفت: «آه، حتما میرسی.
به شرط آنکه به اندازه کافی راه بروی.»آدم هر کاری بکند، بالاخره به یک جایی میرسد. هیچکاری هم که نکنید، یک لحظه بعد یک جایی هستید. اما اگر میخواهید به عنوان یک مدیر موفق به جایی با معنی برسید، اول باید بدانید کجا میخواهید بروید. وقتی مقصدتان را مشخص کردید، باید برای رسیدن به آنجا برنامهریزی کنید. این مفهوم هم در کسب و کار صدق میکند و هم در زندگی شخصیتان. واژه مدیریت را معمولا با کارهای تیمی، جلسات کاری، تصمیمات مهم به یاد میآوریم. اما مدیریت در واقع اینها نیست. مدیریت راهنمایی و نظارت کردن تیمی متشکل از یک یا چند نفر با هدف هماهنگسازی و ایجاد یک هارمونی در بین اعضای آن، برای کامل کردن هدفی مشخص است. مدیران عالیرتبه باید از دانش کافی در تکنیکها و مهارتهای مدیریتی برخوردار باشند، آخرین تغییرات بازار را بدانند و قادر باشند آینده را پیشبینی کنند و این نکته را در نظر داشته باشند که محصول مورد نیاز امروز را دیروز و مورد نیاز فردا را امروز باید تولید کنند. مدیران تنها کسانی هستند که میتوانند دنیا را تغییر دهند و به سمت مسیر دلخواه خود پیش ببرند. مدیران موفق شرکتهای کوچک مثل گوگل و مایکروسافت، موفق به تبدیل شرکتهایشان به بزرگترین شرکتهای دنیا شدند.
http://www.baharnewspaper.com
دانشجویی که مچ دو اقتصاددان را گرفت
توماس هرندون متوجه اشتباهات فاحش دو اقتصاددان معروف شد
این هفته اقتصاددانان در کمال تعجب دریافتند که یکی از مقالات علمی معروف که معمولا برای توجیه اقدامات ریاضتی دولتها به آن ارجاع داده میشود، حاوی اشتباهات فاحشی است.
نکته شگفتآور دیگر اینکه نویسندگان این مقاله دو استاد برجسته دانشگاه هاروارد هستند، و کسی که این اشتباهات را پیدا کرده، یک دانشجوست و موقع انجام تکالیفش متوجه آنها شده است.
داستان روز ۴ ژانویه ۲۰۱۰ (۱۴ دی ۱۳۸۸) آغاز شد. در نشست سالانه انجمن اقتصاد آمریکا، پروفسور کارمن راینهارت و کن راگاف، اقتصاددان ارشد صندوق بینالمللی پول، حاصل تحقیقاتشان را در مقالهای بنام “رشد در دوران بدهکاری” ارائه کردند.
مطابق یافتههای آنها، اگر همزمان با بحران اقتصادی، میزان بدهی کشوری از ۹۰ درصد تولید ناخالص داخلی آن فراتر رود، رشد اقتصادی آن افت قابل توجهی پیدا میکند. این مقاله سر و صدای زیادی بهپا کرد و سیاستگذاران کشورهای مختلف سعی کردند اطلاعات بیشتری درباره آن پیدا کنند.
این مقاله توجه دانشجویی بنام توماس هرندون را هم بهخود جلب کرد. استادان او در دانشگاه ماساچوست در امهرست بهعنوان تکلیف از دانشجویان کلاس خواسته بودند یک مقاله اقتصادی را انتخاب کنند، و سعی کنند با انجام آزمایشهایی به نتایجی مشابه با آن برسند.
این کار برای محققان علاقمند تمرین خوبی بود. توماس مقاله “رشد در دوران بدهکاری” را انتخاب کرد. این مقاله در آن زمان توجه زیادی را بهخود جلب کرده بود، اما توماس میگوید حسی در درونش بود که باعث میشد به یافتههای مقاله با دیده تردید نگاه کند.
پاسخ راینهارت و راگاف به اشتباهات
ما از هرندون و دیگران بهدلیل توجه و دقتشان به مقاله رشد در دوران بدهکاری، و همچنین بهخاطر اینکه ایراد نمودار شماره ۲ را به ما گوشزد کردند، متشکریم. اینکه با وجود همه تلاشهای ما برای درستی محتوای مقاله، چنین خطایی توانسته به آن راه پیدا کند، هشداری برای ماست و باعث میشود از این به بعد بیشتر در کارمان دقت کنیم. ما در آینده نهایت تلاشمان را خواهیم کرد تا چنین اشتباهاتی دیگر تکرار نشوند. با این حال، به اعتقاد ما این خطای تأسفبار پیام اصلی این مقاله یا کارهای بعدی ما را به طرز قابل توجهی تحت تأثیر قرار نمیدهد
بسیاری از چهرههای برجسته اقتصادی جهانی این مقاله را پسندیده بودند، چرا که به یک سوال بسیار مهم میپرداخت: آیا برای خروج از رکود و ایجاد رشد اقتصادی بهتر است اجازه داده شود بدهیها افزایش پیدا کنند، یا اینکه باید هزینههای عمومی را بشدت کاهش، و مالیاتها را افزایش داد تا بدهیهای عمومی مهار شود؟
اولی رن، کمیسر امور اقتصادی و مالی اتحادیه اروپا، و پل رایان، سیاستمدار جمهوریخواه و متنفذ آمریکایی، هر دو در تأیید استراتژیهای ریاضتیشان با تکیه بر مقاله رشد در دوران بدهکاری، بر سقف ۹۰ درصد تولید ناخالص داخلی برای بدهیها تأکید کردند.
اما در حالی که سیاستمداران آمریکایی مشغول بحث بر سر لزوم یا عدم ضرورت تزریق مشوقهای مالی بیشتر به اقتصاد بودند، یورو زیر فشار سیاستهای ریاضتی اجباری به نفسنفس افتاده بود، و دولت ائتلافی بریتانیا اعلام کرده بود که با افزایش مالیاتها و کاهش هزینههای عمومی اقتصاد را تحت کنترل درخواهد آورد. به این ترتیب آینده چندان روشنی در انتظار تکلیف توماس هرندون نبود. او هر چه تلاش کرد، نتوانست به نتایجی مشابه راینهارت و راگاف برسد.
او میگوید: “قلبم ریخت. فکر کردم خطای فاحشی انجام داده ام، چون من یک دانشجو بیشتر نیستم، و احتمال اینکه اشتباه از جانب من باشد – و نه اساتید مشهور دانشگاه هاروارد – خیلی زیاد بود.”
استادهای او هم مطمئن بودند که او در جایی از کار اشتباه میکند. هرندون میگوید: “بهیاد دارم که در جلسهای که با استادم، مایکل اش، داشتم، او به من گفت: تام، خیلی سخت نیست. باید بروی و حلش کنی.”
توماس دوباره و چندباره کارش را بررسی کرد. اما در پایان ترم او هنوز هم نتوانسته بود این مسأله را حل کند، و آن موقع بود که استادش فهمید یک جای کار واقعا ایراد دارد. پروفسور اش میگوید: “هر کاری میکردیم، نمیتوانستیم نتایجی مشابه آنچه که در مقاله راینهارت و راگاف آمده بود، بدست بیاوریم، و این مسأله مثل خوره به جانمان افتاده بود. واقعا برایمان معما شده بود.”
مایکل اش و همکارش، پروفسور رابرت پالین، هرندون را تشویق کردند که این پروژه را ادامه دهد و به نویسندگان مقاله، یعنی دو استاد دانشگاه هاروارد، نامه بنویسد. بعد از چند بار مکاتبه، راینهارت و راگاف چرکنویسهایی که برای رسیدن به جواب روی آنها کار کرده بودند را در اختیار توماس قرار دادند. او میگوید: “همه میگویند تا چیزی را ندیده ای، باورش نکن. ولی من دیگر حتی یه چشمهای خودم هم اطمینان نداشتم.”
توماس با دوست دخترش تماس گرفت تا مطمئن شود که چشمانش اشتباه نمیبینند.
اما او اشتباه نمیکرد. او متوجه اشتباهی ساده در چرکنویسها شده بود. دو استاد هاروارد تصادفا ارقام تنها ۱۵ کشور از ۲۰ کشور تحت بررسی را در محاسبات اساسیشان لحاظ کرده بودند (میانگین تولید ناخالص داخلی در کشورهای دارای بدهی عمومی بالا). در این محاسبات، ارقام مربوط به استرالیا، اتریش، بلژیک، کانادا و دانمارک لحاظ نشده بود.
هرندون و استادانش ایرادات دیگری هم در مقاله رشد در دوران بدهکاری پیدا کردند. تأثیر این ایرادات بر نتایج آخر حتی بیشتر هم بود. در واقع اطلاعات برخی کشورها اصلا کامل نبود. راینهارت و راگاف میگویند دادههای مربوطه را قدم به قدم سرهم میکرده اند، و در موقع ارائه مقاله به کنفرانس انجمن اقتصاد آمریکا، اطلاعات قابل اعتمادی درباره اوضاع کانادا، استرالیا و نیوزیلند در سالهای اول بعد از جنگ جهانی دوم در اختیار نداشته اند. اما لحاظ نشدن این ارقام تأثیر زیادی بر نتیجه نهایی داشته است.
توماس و استادانش همچنین با روش معدلگیری راینهارت و راگاف از دادهها موافق نبودند. به گفته آنها، به نتایج بد یک سال کشور کوچکی مثل نیوزیلند اهمیت زیاد و بیتناسبی داده شده بود، و آن را همسنگ حدود ۲۰ سال افزایش بدهیهای عمومی بریتانیا بهحساب آورده بودند.
عقبتر از آمار و ارقام
یونان نمونه کشوری با میزان بدهی بالاست که دچار رکود اقتصادی هم شده است
پروفسور مایکل اش هفته پیش در یک برنامه شبکه ۴ رادیو، و همچنین سرویس جهانی بیبیسی، ماجرا را تعریف کرد. او گفت: “برای عملکرد نیوزیلند در سال ۱۹۵۱، یعنی سالی که رشد این کشور منهای ۸ درصد بود، وزنی معادل حدود ۲۰ سال افزایش بدهیهای عمومی بریتانیا با نرخ رشد دو و نیم درصدی در نظر گرفته شده است. بنظر من این روش ارزیابی دادهها اشتباه است.”
در این میان هیچ پاسخ سیاه و سفیدی وجود ندارد، زیرا هر یک از روشهای جایگزین هم ایرادات خاص خود را دارند. اما هرچه که باشد، روش مورد استفاده سوال برانگیز است و تفاوت زیادی در نتایج ایجاد میکند.
توماس هرندون و استادانش روز ۱۵ آوریل (۲۶ فروردین ۱۳۹۲) همه نتایج کارشان را در قالب پیشنویس یک مقاله منتشر کردند. بنا بر یافتههای آنان، بالا بودن میزان بدهیهای عمومی همچنان با کاهش رشد اقتصادی نسبت مستقیم دارد، اما مقاله آنان چشمگیرترین نتیجهگیریهای مقاله راینهارت و راگاف را تأیید نمیکند. میزان بالای بدهی با کاهش رشد اقتصادی نسبت مستقیم دارد، اما این نسبت کمرنگتر از آن چیزی است که گمان میرفت، و علاوه بر آن، این قاعده هم استثنائات زیادی دارد.
راینهارت و راگاف حاضر به مصاحبه نشدند، اما بیانیهای برای بیبیسی فرستادند.
در این بیانیه آمده: “ما از هرندون و دیگران بهدلیل توجه و دقتشان به مقاله رشد در دوران بدهکاری، و همچنین بهخاطر اینکه ایراد نمودار شماره ۲ را به ما گوشزد کردند، متشکریم. اینکه با وجود همه تلاشهای ما برای درستی محتوای مقاله، چنین خطایی توانسته به آن راه پیدا کند، هشداری برای ماست و باعث میشود از این به بعد بیشتر در کارمان دقت کنیم. ما در آینده نهایت تلاشمان را خواهیم کرد تا چنین اشتباهاتی دیگر تکرار نشوند. با این حال، به اعتقاد ما این خطای تأسفبار پیام اصلی این مقاله یا کارهای بعدی ما را به طرز قابل توجهی تحت تأثیر قرار نمیدهد.”
پیش آمدن چنین اتفاقاتی طبیعی است، و پیشرفتهای علمی از طریق شناسایی اشتباهات قبلی امکان پذیر شده اند. اما آیا این اشتباه بهخصوص هزینه فوقالعاده زیادی داشته است؟
دانیل همرمش، استاد اقتصاد در دانشگاه لندن، میگوید: “فکر نمیکنم نرخ اشتغال به این خاطر پایین آمده باشد، اما این مقاله برای اقداماتی که نگاه مردم به جهان را تحت تأثیر قرار میدهند، توجیه عقلانی فراهم میکند. و این دیدگاه مردم، بهخصوص سیاستمداران است که نهایتا بر نحوه اداره امور جهان تأثیر میگذارد.”
پیدا کردن اشتباهی در یک چرکنویس باعث خاتمه بحث درباره ریاضت اقتصادی نمیشود. مگان مکآردل، خبرنگار ویژه نیوزویک، معتقد است که نباید هم اینطور باشد. او میگوید: “نتایج برخی تحقیقات دیگر هم نشان میدهد که بالا رفتن میزان بدهیهای عمومی باعث کاهش رشد اقتصادی میشود. مثال بارز آن هم کشور یونان است.”
توماس هرندون عقیده دارد که سیاستهای ریاضتی اثر معکوس دارند. اما او فعلا به این دلخوش است که اولین مقاله دانشگاهیاش این همه سر و صدا بهپا کرده است. او میگوید: “از اینکه توانسته ام در بحث درباره سیاستگذاری اقتصادی نقشی داشته باشم، واقعا احساس غرور میکنم.”
دیدار دو غول مالی جهان برای بررسی وضع اقتصاد
عمدهترین مشکلات اقتصادی جهان، از جمله ریشه کنی فقر، افزایش رشد، و مراقبت از بانکها و بودجههای ملی در دستور کار مقامات مالی جهان قرار گرفته که در اجلاس سالانه صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در واشنگتن گردهم آمده اند.
بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان زیر خط فقر مطلق زندگی می کنند و جیم جونگ کیم، رئیس بانک جهانی از قصد خود برای تغییر این روند خبر داده است. او اعضای بانک جهانی را به ارائه منابع بیشتر برای کمک به فقیرترین انسانهای جهان ترغیب کرده است. او می گوید عمیقترین فقر می تواند تا سال ۲۰۳۰ از بین برود.
کارشناسان اقتصاد می گویند رشد اقتصاد جهان به فقرا کمک خواهد کرد و ایجاد شغل برای ۲۰۰ میلیون جمعیت بیکار جهان را آسانتر خواهد ساخت.
کریستین لاگارد، رئیس صندوق بین المللی پول می گوید از دید کلی، وضع رشد اقتصاد در حال بهبود است. او گفت: «اقتصاد دیگر به خطرناکی ۹ ماه پیش نیست.»
خانم لاگارد در عین حال هشدار داد که رشد اقتصاد بویژه در کشورهای ثروتمند آهسته خواهد بود. او می گوید اقتصاد کشورهای توسعه یافته ممکن است براثر تصمیمهای نادرست دولتها در قطع بودجه یا اختصاص مشوق، و یا گرفتاریهای بیشتر اقتصادی در اروپا آسیب ببیند.
بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، همواره بیشترین کمکهای مالی را برای کمک به وضع اقتصاد جهان ارائه می کنند و بیثباتی اقتصاد این کشورها به وضع مالی بین المللی لطمه می زند.
این بدان معناست که منابع جدید مالی احتمالا از اقتصادهای نوظهوری که رشد سریع داشته اند در آسیا و آفریقا تامین خواهد شد. پرفسور بسما مومانی از دانشگاه واترلو به صدای آمریکا می گوید: «این کشورها پولی را پرداخت خواهند کرد که نیازهای به شدت مورد نیاز صندوق بین المللی پول را تامین می کند. همیشه نمی توان برای پول سراغ آمریکا رفت.»
بسیاری از کشورهای جهان بسته اصلاحی را تایید کرده اند که به اقتصادهای نوظهور قدرت بیشتری در صندوق بین المللی پول می دهد. این توافقنامه تا همین اخیرا در واشنگتن به بن بست رسیده بود.
شماری از کارشناسان می گویند موفقیت نشست مشترک صندوق بین المللی پول و بانک جهانی با مقیاس میزان پولی که در آینده نزدیک برای کمک به کشورهای فقیر فرستاده می شود، سنجیده خواهد شد.
چشم انداز بهتر اقتصادهای پیشرفته
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه می گوید ، چشم انداز رشد در اقتصادهای پیشرفته بهتر از پیش بینی های گذشته است.
بر اساس گزارش این سازمان، آمریکا و ژاپن در راس کشورهایی هستند که از رشدی قوی تر برخوردار خواهند بود، اما اروپا رشد کمتری خواهد داشت.
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه می گوید آمارهای جدید دولتی نشان می دهد اقتصاد آمریکا با سرعت بیشتری نسبت به پیش بینی های قبلی رشد کرده است و احتمالاً چشم انداز بهتری در سال 2013 خواهد داشت.
به گزارش این سازمان، آمریکا ، بزرگترین اقتصاد جهان، در سه ماهه اول سال 2013 حدود سه ونیم درصد رشد نشان داد ، اما این رشد از ماه آوریل تا ژوئن به دو درصد کاهش خواهد یافت.
ژاپن با سه و دو دهم درصد رشد از ماه ژانویه تا مارس 2013 در رده دوم قرار دارد. بر اساس پیش بینی این سازمان، رشد ژاپن در سه ماهه دوم به دو و دو دهم درصد کاهش می یابد.
پیر کارلو پادوان اقتصاددان ارشد سازمان می گوید “چشم انداز سال 2013 نشان می دهد اقتصاد جهانی، به ویژه اقتصاد آمریکا و ژاپن بهبود داشته اند، و اروپا رشد کمتری خواهد داشت”.
به گفته پاودوان گرچه اروپا توانسته است برای حل برخی از مشکلات ناشی از بحران بدهی کشورهای حوزه یورو گام بردارد ، چشم انداز رشد برای 17 اقتصاد حوزه یورو ناهمگون است.
او می گوید ” آلمان بالای دو درصد رشد خواهد داشت که نشان از اقتصاد سالم این کشور دارد. اما فرانسه، دومین اقتصاد اروپا، احتمالاً در سال 2013 رشدی نخواهد داشت. اقتصاد ایتالیا نیز گرچه کوچک تر می شود ، احتمالاً رشد مثبتی خواهد داشت”.
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه گزارش جداگانه یی در ارتباط با چین منتشر کرده است که نشان می دهد اقتصاد چین در سال جاری بین 8 تا 9 درصد رشد خواهد کرد.
این سازمان می گوید ، چین با چنین رشدی می تواند تا سال 2016 ضمن پیشی گرفتن از آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان شود.
اقتصادهای بزرگ جهان به آهستگی بهبود مییابند
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه می گوید که رشد اقتصادی آمریکا و ژاپن که سال گذشته کاهش یافته بود، در حال بهبود یافتن است، اما سرعت رشد اقتصادی در کشورهای حوزه یورو هنوز کند است و تفاوت زیادی بین رشد اقتصادی کشورهای اصلی این حوزه وجود دارد.
بر اساس پیش بینی این سازمان از وضعیت شش ماه آینده اقتصادهای بزرگ جهان، نرخ رشد اقتصادی آمریکا به ۳ و نیم درصد خواهد رسید و رشد اقتصادی ژاپن نیز نزدیک به همین میزان خواهد بود.
در بین کشورهای اروپایی، پیش بینی می شود که رشد اقتصادی آلمان بهبود یابد، اما اقتصاد ایتالیا همچنان کوچکتر می شود.
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه از بانک مرکزی اروپا خواسته است که برای افزایش تحرک اقتصادی تلاش بیشتری کند.
این سازمان که مرکز آن در پاریس است، می گوید که تلاش ها در آمریکا برای حل اختلافات مربوط به کسر بودجه و تعهد بانک مرکزی اروپا به کشورهای دچار مشکل اقتصادی در حوزه یورو، خطرات تهدید کننده رشد اقتصادی را کاهش داده است.
اما به گفته این سازمان، بهبودی که در بازارهای مالی ایجاد شده هنوز در فعالیت های واقعی اقتصادی به طور کامل اثر نگذاشته است.
در بین اقتصادهای نوظهور، چین در نیمه اول سال ۲۰۱۳ همچنان رشد اقتصادی بالاتر از ۸ درصد خواهد داشت.
چین جدید: اقتصادی بزرگ با گرفتاریهایی بزرگتر
حزب کمونیست چین این هفته رهبران جدید کشور را معرفی کرد. اصلاحات اقتصادی، چین را به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرده است، اما جمعیت یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفری این کشور و وسعت فوقالعاده زیاد آن باعث میشود رهبران جدید همچنان با مشکلاتی عظیم روبرو باشند. موضوعات عمدهای که در صدر برنامههای رهبران جدید قرار خواهد داشت، اینها هستند:
تغییر مدل اقتصادی
موفقیت اقتصادی چین ۵۰۰ میلیون نفر را از فقر نجات داده است. اما آن مدل اقتصادی که در سالهای ابتدایی توسعه چین بهخوبی جواب میداد، حالا نیاز به تغییر دارد. تحلیلگران چینی و غربی میگویند تمرکز غالب اقتصاد این کشور باید از سرمایهگذاری به سوی مصرف برود، بهخصوص که میزان قابل توجهی از سرمایهگذاری را دولت انجام میدهد و بخش زیادی از آن هدر میرود.
در بسیاری از بخشهای اقتصادی که تحت کنترل شرکتهای دولتی هستند، باید به بخش خصوصی برای رقابت میدان داده شود. دولت باید به جای دفاع کردن از این غولهای دولتی، به حمایت از شرکتهای کوچک و متوسط روی آورد، زیرا این شرکتها احتمالا در آینده سهم بیشتری در ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی خواهند داشت.
دولت چین دستکم در موضعگیریها و سخنرانیهای رسمی با این حرفها موافق است، اما مسأله این است که کار چندانی برای حل مشکلات انجام نداده است. حامیان دولت میگویند بحران مالی بینالمللی باعث ناکامی دولت در اجرای برنامههایش شده، و دولت مجبور شده به جای انجام اصلاحات ساختاری، مشوقهای مالی به اقتصاد تزریق کند. اما منتقدان میگویند سیستم حکومتی تکحزبی چین به فساد آلوده است، و بیش از حد منافع افراد و گروههای خاص، و مسائل سیاسی را مد نظر قرار میدهد، و قادر به انجام اصلاحات لازم نیست.
این منتقدان به بخش دولتی اقتصاد اشاره میکنند که تنها نیمی از تولید ناخالص داخلی چین را ایجاد میکند، اما بیش از ۷۰ درصد وامهای بانکی را، آنهم با نرخهای بهرهای که به صورت مصنوعی پایین نگاه داشته شده، دریافت میکند.
هوئو دمینگ، کارشناس اقتصاد در دانشگاه پکن، میگوید اینکه بتوان بخش دولتی را به عقبنشینی وادار کرد، “غیرقابل تصور” است. او میگوید: “شرکتهای دولتی دوباره توسعه خواهند یافت. رهبران سیاسی چین میخواهند این شرکتها با آمریکا و دیگر کشورها رقابت کنند. در نتیجه تقویت هرچه بیشتر این شرکتها برایشان یک ضرورت است.”
نابرابری
وضع همه به نسبت زمان شروع اصلاحات اقتصادی در چین در سال ۱۹۷۸ بهتر شده است. اما درآمد شهرنشینها بهمراتب سریعتر از درآمد ساکنان مناطق روستایی افزایش پیدا کرده است. استانهای ساحلی هم از مناطق فقیر مرکزی جلو افتاده اند. دانشسرای علوم اجتماعی چین میگوید فاصله میان درآمدها در مناطق شهری و روستایی از سال ۱۹۸۵ تابه حال ۶۸ درصد بیشتر شده، و یکی از بیشترین اختلاف سطح درآمدها را در آسیا ایجاد کرده است.
دولت چین نگران است که اختلاف درآمدها باعث ایجاد ناآرامی اجتماعی شود. دولت میگوید متعهد به رفع این مشکل است، و برای اثبات مدعای خود به برنامههای فقرزدایی در استانهای فقیر، مثل استان سیچوان، و الغای، مالیات زراعی، که از چند قرن پیش برقرار بود، اشاره میکند.
دولت همچنین بیمههای درمانی را هم گسترش داده، و شمار افراد تحت پوشش بیمه ۱۰ برابر شده و به ۸۳۰ میلیون نفر رسیده است. اما منتقدان میگویند هنوز نیاز به اقدامات بسیار بیشتری وجود دارد، و به این نکته اشاره میکنند که چین تنها حدود ۶ درصد تولید ناخالص داخلیاش را صرف تأمین اجتماعی میکند. به گفته منتقدان، این میزان در مقایسه با کشورهایی با سطح توسعه قابل مقایسه با چین، حدود نصف است.
بخشی از مشکل به نظام کشورداری در چین برمیگردد. خدمات اجتماعی عمدتا در حیطه صلاحیت دولتهای محلی است. اما با وجود فشارهای پکن، مقامات محلی میگویند پول کافی در اختیار ندارند.
محیط زیست
رشد و توسعه فوقالعاده سریع چین باعث ایجاد برخی از پیچیدهترین چالشهای زیست محیطی در جهان شده است. چین حالا بزرگترین تولیدکننده گازهای گلخانهای در جهان است، و در آینده قابل پیشبینی برای تولید انرژی بیش از هر چیز همچنان به زغالسنگ متکی خواهد بود.
افزایش ثروت باعث شده شمار اتومبیلهای در حال تردد در خیابانها از سال ۲۰۰۳ تابه حال چهار برابر شود و در میان ۳۰ شهر آلوده جهان، ۲۰ شهر در چین قرار دارند. دولت مرکزی بهخوبی متوجه مشکلات هست و میگوید تلاشهایی در این زمینه انجام شده است. دولت از جمله از پروژههای موفقی مثل احیای فلات لوئس در شمال غربی کشور، و دو برابر شدن هر ساله ظرفیت توربینهای بادی از سال ۲۰۰۵ به این طرف اشاره میکند.
دولت همچنین چارچوب قانونی لازم برای رسیدگی به مشکلات زیست محیطی را ایجاد کرده، هر چند که این قوانین و مقررات، بهخصوص در سطح محلی، به طور منسجم اجرا نمیشود. البته چین در کنار این که میخواهد با سیاست “رشد بالا، آلودگی بالا” خداحافظی کند، باید با چالشهای ابتدایی توسعه هم دست و پنجه نرم کند.
جوانا مازیک، از بانک توسعه آسیا، میگوید: “آنها پیشرفتهای عظیمی داشته اند، اما هنوز حدود ۴۸۰ میلیون نفر در این کشور هستند که به خدمات بهداشتی دسترسی ندارند و حدود ۱۲۰ میلیون نفر هم از منابع آبی محروم هستند.”
افزایش انتظارات
با ثروتمندتر شدن مردم چین و بالا رفتن سطح آموزش آنها، انتظاراتشان هم به شدت تغییر کرده است. انتظار آنها از نسل بعدی رهبران تنها این نیست که شغل و ثروت ایجاد کنند. حالا آنها خدمات بهتر و آزادی بیشتری میخواهند.
هر ساله بیش از شش میلیون نفر از دانشگاههای چین فارغالتحصیل میشوند، که این رقم نسبت به سال ۱۹۹۸ شش برابر شده است. بیش از ۵۰۰ میلیون چینی از اینترنت استفاده میکنند، و در این میان یک وبسایت مخصوص وبلاگنویسان بنام سینا ویبو (Sina Weibo) محبوبیت زیادی دارد. گوشیهای تلفن هوشمند باعث افزایش فعالیتهای اجتماعی، و بعضی مواقع اعتراضات زیست محیطی میشوند.
البته در مورد راضی و ثروتمندتر بودن عامه مردم، شواهد ضد و نقیضی وجود دارد. مطالعات ریچارد ایسترلین، از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، نشان میدهد که یک سوم از افراد ثروتمندتر چینی در سال ۲۰۰۷ راضیتر از سال ۱۹۹۰ بوده اند، اما این قضیه در مورد بقیه جمعیت کشور صدق نمیکند. البته بخشی از این احساس ممکن است ناشی از خواستهها و آرزوهای افراد باشد. شاید زندگی مردم بهتر شده باشد، اما برخی ممکن است فکر کنند که در مقام مقایسه، دیگران وضع بهمراتب بهتری دارند.
ویژگیهای جمعیتشناسی
چین یکی از پایینترین نرخهای زاد و ولد را در جهان دارد، که تا حدی ناشی از اجرای سیاست تک فرزندی در این کشور است. این سیاست داشتن بیش از یک فرزند را برای خانوادههای شهرنشین ممنوع میکند، مگر اینکه خود پدر و مادر هر دو یگانه فرزند والدینشان باشند. در نتیجه تعداد افراد جوانی که باید هزینه مستمری بازنشستگی و خدمات درمانی شمار روزافزون کهنسالان را تأمین کنند، بهمرور کمتر میشود.
جمعیت فعال کشور از سال ۲۰۱۵ رو به کاهش خواهد گذاشت، و باعث فشار بیشتر برای افزایش دستمزدها خواهد شد. همچنین بهزودی چین افراد مسن بیشتری از اتحادیه اروپا خواهد داشت.
سیاست تک فرزندی از برخی جهات وضعیتی غیرعادی ایجاد کرده است. برخی والدین که میخواهند تک فرزندشان پسر باشد، اگر در آزمایش با اولتراسوند بفهمند که جنین دختر است، آن را سقط میکنند. چین به ازای هر ۱۲۰ نوزاد پسر، تنها ۱۰۰ نوزاد دختر دارد، و طبق برآوردها در سال ۲۰۲۰، در چین ۲۴ میلیون مرد مجرد امکان پیدا کردن همسر را نخواهند داشت.
برخی اندیشکدهها و دانشگاهیان خواهان کنار گذاشته شدن این سیاست شده اند. این کار طرفداران زیادی در بین جوانان چینی دارد و میتواند باعث افزایش دوباره نرخ زاد و ولد شود. اما هیچیک از رهبران ارشد کشور به طور علنی از چنین تغییری حمایت نکرده اند. برخی مقامات نگرانند که کنار گذاشتن این سیاست منجر به انفجار جمعیت شود.
نیمی از محصولات غذایی دنیا راهی سطل زباله میشود
نیمی از چهار میلیارد تن مواد غذایی که هر سال در دنیا تولید می شود راهی سطل زباله می شود. تحقیق بنیاد مهندسی مکانیک بریتانیا نشان می دهد که انبارداری نامناسب، رعایت سختگیرانه تاریخ مصرف، تشویق مشتریان به خرید عمده (یکی بخر دو تا ببر) و ایرادگیری مصرف کنندگان، دلایل این اسراف ” سرسام آور” هستند.
اما این اسراف فقط در انتهای زنجیره مصرف صورت نمی گیرد بلکه در ابتدای آن هم مواد غذایی هدر می شود. در بریتانیا، ۳۰ درصد سبزیجات به عمل آمده اصلا برداشت نمی شود زیرا ظاهر آنها به چشم مشتریان مطلوب نمیرسد. بخشی از مواد غذایی هم به علت استفاده از روشهای نادرست کشاورزی و مهندسی از بین می رود.
اما بعد از تولید محصول، انبارداری ضعیف و حمل و نقل نامناسب سبب میشود وقتی محصول به سوپرمارکت میرسد فقط به دلیل آنکه ظاهر مشتری پسندی ندارد دورریختنی قلمداد شود.
بعد از خرید اوضاع بهتر نمیشود و در اروپا و آمریکا نیمی از مواد غذایی خریداری شده، دور ریخته میشود.
تیم فاکس، رییس بخش انرژی و محیط زیست بنیاد مهندسی مکانیک میگوید مواد غذایی که دور ریخته می شود، “می تواند خوراک جمعیت رو به ازدیاد کره زمین را تامین و آنها را که گرسنه اند سیر کند.”
اما به گفته او، اسراف مواد غذایی در کشورهای توسعه یافته و دنیای در حال توسعه دلایل متفاوتی دارد. در کشورهای در حال توسعه، اسراف در ابتدای زنجیره مصرف صورت می گیرد، یعنی بین مزرعه و مغازه و در دنیای کاملا توسعه یافته، ریشه اسراف را در بازاریابی غلط و رفتار مشتریان می توان پیدا کرد.
برای تولید این دو میلیارد تن ماده غذایی که خورده نمی شوند، ۵۵۰ میلیارد متر مکعب آب مصرف می شود. به گزارش بنیاد مهندسی مکانیک برای آبیاری محصولات کشاورزی در سال ۲۰۵۰ به ۱۰ تا ۱۳ تریلیون متر مکعب آب نیاز است، نیازی که دائم بیشتر می شود.
سازمان ملل متحد تخمین میزند که تا سال ۲۰۷۵ سه میلیارد نفر به جمعیت دنیا افزوده می شود و این یعنی باید شکم ۹.۵ میلیارد نفر در دنیا سیر شود.
تیم فاکس میگوید:” نیازهای بشر منابع زمینی، آب و انرژی را به طور فزاینده ای کمیاب می کند، بنابراین نقش دانش مهندسی برای جلوگیری از اتلاف آب و مواد غذایی حیاتی است، برای اینکه کاشت، حمل و نقل و انبارکردن مواد غذایی کارآمدتر شود”.
“اما برای تحقق این امر، دولتها و نهادهایی که برای توسعه فعالیت می کنند مثل سازمان ملل، باید با یکدیگر همکاری کنند تا نگاه مردم تغییر کند و کشاورزان، تولیدکنندگان مواد غذایی، سوپرمارکتها و مصرف کنندگان تشویق شوند از اسراف پرهیز کنند.”
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.