مغزوقدرت

0 ۱

زمامداران و رهبران سیاسی جهان چگونه قابلیت های ذهنی خود را از دست می دهند؟ این مقوله غالبا به طور چشم گیری در زمینه ی کاهش توانایی آنها در درک و تحلیل دیگران اتفاق می افتد؛ که البته این توانایی، عامل تاثیرگذاری در رسیدن آنها به قدرت بوده است.

 خوشبینانه ترین احتمال این است که این تغییرات فقط بعضی اوقات مضر هستند. تحقیقات نشان میدهند که قدرت، مغز ما را جهت غربال کردن اطلاعات محیطی، آماده میکند (تعلیم میدهد) که در اغلب موارد مفید بوده و کارایی را افزایش میدهد. در موقعیت های اجتماعی، قدرت دارای عوارض جانبی ناخوشایندی است که ما را بیشتر نادان و کند ذهن می کند که حتی این مورد هم لزوما برای آینده ی افراد قدرتمند و یا گروه تحت هدایتشان، بد نیست.

سوزان فیسک، استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون، بطور متقاعد کننده ای استدلال می کند که قدرت، نیاز به خوانش های جزیی افکار دیگران را کاهش می دهد. زیرا قدرت منابعی را تحت اختیار ما قرار میدهد که در گذشته مجبور بودیم برای به دست آوردن آنها تلاش و چاپلوسی زیادی انجام بدهیم. اما بی شک در سازمان های مدرن امروزی، نگهداری قدرت کنترل منابع مذکور، نیازمند سطحی از حمایت های سازمانی (افراد زیر دست) است.

هر چه فرد توانایی کمتری در تشخیص ویژگی های منحصر بفرد دیگران داشته باشد، بیشتر به الگوهای کلیشه ای تکیه می کند. همچنین تحقیقات نشان داده است که شخص هر چه کمتر بتواند مشاهده کند، بیشتر بر دیدگاه شخصی خود تکیه می کند. جان استامپ، وال فارگو را جایی میدید که هر مشتری هشت حساب بانکی مجزا دارد و به کارمندانش گوشزد میکرد عدد “هشت” با لغت “عالی” هم خوانی دارد. او به کنگره گفت:” فروش متقاطع “Cross-selling” یک راه سریع و کوتاه برای تقویت ارتباط با مشتریان است.”

متوقف کردن تمایل به قدرت کار سختی است. اما حداقل آنچه راحت است این است که هر چند وقت یکبار حس قدرتمند بودن را متوقف کنیم.

کلتنر می گوید: تا جایی که من می دانم  قدرت طرز تفکر ما را تحت تاثیر قرار می دهد و قدرت به معنای پست و مقام  نیست بلکه یک حالت ذهنی است. پژوهش های او پیشنهاد می کنند که برای این منظور میتوانید لحظه ای را به یاد بیاورید که احساس قدرت نداشته اید و سپس مغز شما  به درستی می تواند با دیگران به اجماع صمیمانه ای برسد.

یکی از تاثیرات منفی قدرت انجام اعمال تکانشی و با ریسک بالا است. در همین راستا به یاد آوردن یک تجربه پیشین از نداشتن قدرت بنظر می رسد برای بعضی از افراد کارآمد باشد و تجاربی که به اندازه ی کافی سخت و مشقت بار باشند ممکن است نوعی از محافظت دایمی را برای فرد ایجاد کنند. یک مطالعه بی نظیر که در فوریه گذشته در مجله فایننس به چاپ رسید، نشان داده است که آن دسته از مدیران اجرایی که در زندگی آن ها در دوران کودکی، حوادث غیر مترقبه ای با تعداد زیادی مرگ و میر، رخ داده است، نسبت به گروهی که چنین تجربه ای را نداشته اند خیلی کمتر ریسک پذیر بوده اند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

× ثبت نوبت آنلاین